حمید مولانا
سیدحمید مولانا (۱۳۱۵ تبریز-) استاد روزنامهنگاری و علوم سیاسی و از مشاوران محمود احمدینژاد، ریاست جمهوری ایران است.
زندگی
در باره زندگی حمید مولانا دو کتاب با عنوانهای «پروفسور مولانا طنین تعهد» (۱۳۸۰) و «سفیر صداقت، زندگی، افکار و اندیشههای پروفسور سید حمید مولانا» (۱۳۸۱) در تهران به چاپ رسیده است. عمده مطالبی که در مورد زندگینامه وی آمده است بر اساس گفتههای مولانا در این دو کتاب میباشد.
کودکی مولانا
حمید مولانا در ۶ اسفند ۱۳۱۵ در تبریز متولد شد. او در شهریور ۱۳۲۰ و در حدود پنج سالگی خود شاهد اشغال ایران توسط نیروهای خارجی شد و اولین دیدگاههای خود را در امور ملی و بین المللی شکل داد: «غم انگیزترین روزهای من در تبریز حمله متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران و اشغال تبریز توسط قوای شوروی بود»؛ بعد از فروکش کردن جنگ جهانی دوم، امتناع روسها از اجرای پروتکلهای بینالمللی مبنی بر ترک ایران، باعث بوجود آمدن حزب دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری شد.
در این جریانات بود که سید حمید با وجود کوچکی ذهن خود شکاف بین جامعه مدنی آن روز و دولت و بوروکراسی را به طور ملموس دیده و به گفته ی خودش: «به این پدیده ی ناموزون و نظریه پردازی آن علاقه فوق العاده پیدا نمودم». دموکراتها مدتی بعد پدر سید حمید را به طور موقت بازداشت میکنند و پس از مدتی، به دلیل افزایش فشارها علیه خاندان مولانا، این خاندان به تهران هجرت مینمایند.
تحصیلات در تهران
کلاس اول تا سوم ابتدایی را در دبستان سعدی در تبریز، کلاس چهارم را در دبیرستان رضوی تهران و پنجم ابتدیی تا هشتم متوسطه را در دبستان و دبیرستان تعلیمات اسلامی جعفری در تهران خواند. سید حمید با گرفتن مدرک سیکل، رشته طبیعی را انتخاب کرد و وارد دبیرستان مروی تهران شد. در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۴ که همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد بود، عقاید غربی به طرفداری از دو قطب غرب و شرق، کمونیسم و سوسیالیسم و لیبرالیسم و کاپیتالیسم با شدت تمام تبلیغ میشد و جوانان هر یک طرفدار ایدهای گشته و با آن شناخته میشدند؛ اما سید حمید اینگونه عمل میکرد: «من به هر دو گروه انتقاد داشتم و انقلاب اصیل را در هیچ یک از مکتبها نمیدیدم و همیشه در بحث و صحبت خود آرزو داشتم که روزی یک خیزش و جهش اصیل و یک انقلاب ایران (۱۳۵۷) و مستقل از این دو قطب، عالمگیر شده و ایران را نیز دربر گیرد».
گرایش به معارف اسلامی و حوزه
او در دوران دبیرستان، با مدرسه مروی نیز در ارتباط بوده و پای بعضی از سخنرانیهای مرتضی مطهری در آنجا نشست. نیز قبل از رفتن از تهران با وجود کم بودن سنش، چندین بار اجازه حضور در دروس بزرگان حوزه علمیه قم از جمله بروجردی را پیدا کردو خمینی را هم برای اولین بار، در قم دید.
هم اکنون نیز او در مساجد مراکز اسلامی حومه واشنگتن شرکت و بارها به دعوت مراکز اسلامی و تشکلهای مسلمانان در مساجد و دانشگاههای شهرهایی مثل لندن، منچستر، هامبورگ، بارسلون، الجزیره و قاهره سخنرانی کردهاند.
روزنامه نگاری
درمدتی که در تهران بود اغلب اوقات فراغت خود را به مطالعه ی کتاب و روزنامههای قدیمی در کتابخانه ی مجلس اختصاص میداد و حتی در بسیاری از جلسات دورههای شانزدهم و هفدهم آن زمان مجلس به عنوان نظارهگر در مذاکرات پرجنجال آنروز حضور داشته و یادداشت برداری میکرد و این امور تأثیر بسزایی در آشنایی وی با مسایل جدید داشتند.
آغاز فعالیتهای مطبوعاتی سید حمید مولانا، نویسندگی روزنامه ی «دانش آموزان» بود که برای محصلان دبیرستانهای آن دوران منتشر میشد؛ زمانی که در سن ۱۹ سالگی مشغول فراگرفتن دروس اقتصاد در دانشگاه تهران بود، از روزنامه کیهان به او پیشنهاد کار شد و در نشریه جدیدالتأسیس «کیهان فرهنگی» مشغول کار شد؛ یک سال بعد در سال ۱۳۳۵ به کیهان روزانه منتقل شده و عهدهدار صفحه اقتصادی این روزنامه شد. چاپ مقالات مولانا در مطبوعات آنروز قبل از عزیمتش به آمریکا، باعث شد که چندین بار توسط دادستان نظامی وقت مورد تفتیش و بازرسی قرار گیرد. او در سن ۱۹ سالگی، پدر و مادر خود را در یک حادثه رانندگی از دست داد.
مشاور ریاست جمهوری
حمید مولانا در سال ۱۳۸۷ به طور رسمی به عنوان مشاور محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت ایران برگزیده شد. همچنین ملک وسیعی در نزدیکی ونک تهران برای راه اندازی بنیاد فرهنگی مولانا در اختیار او گذاشته شد.مولانا همچنین اعلام کردهاست که سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا را در هنگام سفر محمود احمدینژاد به نیویورک او به احمدی نژاد پیشنهاد دادهاست. در سال ۱۳۸۸ بودجهای بالغ بر ۳۳۷ میلیون تومان برای بنیاد فرهنگی مولانا اختصاص یافت . همین میزان بودجه در بودجه سال ۱۳۸۹ لحاظ شده بود که ردیف مربوط به آن در کمیسون تلفیق مجلس رد شد.