کارگردان : Noah Baumbach
نویسنده : Noah Baumbach
بازیگران : Ben Stiller, Naomi Watts, Adam Driver
خلاصه داستان : گرچه ممکن است هر چه سن انسان پيرتر میشود خردمندتر شود، اما اين افزايش سن اغلب با حس قدرتمند انکار همراه است. مردان و زنان کمی را میشناسيم که در پنجمين يا ششمين دهه زندگی خود از سنشان احساس راحتی کامل میکنند. اصطلاح «بحران ميان سالی» اصلاً برای بيان ناتوانی انسانهای مسن تر در پشت سر گذاشتن خاطرات خوش دوران جوانی ابداع شد. در همين راستا، يکی از شخصيت های «تا وقتی جوانيم» میگويد، »شايد سن واقعی يک فرد دور و بر چهل باشد، اما ذهن او دوست دارد خود را نوجوانی تصور کند که هنوز برای رويارویی با دنيا آماده نيست». بعضی وقتها والدين نسبت به تجربه بچه دار شدن هراس دارند، چون تا حدی فکر میکنند که هنوز خودشان بچه هستند. اکثر بيننده ها میتوانند با چنين موضوعی ارتباط برقرار کنند؛ چرا که اين درونمايه ای عمومی است. «تا وقتی جوانيم» قطعاً اولين (يا بهترين) فيلمی نيست که به اين موضوع پرداخته است و بدون شک آخرين هم نخواهد بود.
استيلر و نائومی واتس در نقش جاش و کورنليا، زوج خوشبختی که در کنار اين حقيقت پنهان که از ازدواج بدون فرزندشان ناراضی هستند با هم زندگی میکنند (آنها چندين بار سعی کرده اند بچه دار شوند اما درمانهای ناموفق بارداری از نظر عاطفی برايشان بسيار دردناک بود لذا ادامه ندادند). آنها با صدای بلند مزايای آزاد بودن از مسئوليتهای پدر و مادری را فرياد میزنند اما بی پايه بودن منطقشان انسان را به ياد غم سالی آلبرايت در فيلم «وقتی هری با سالی آشنا شد/When Harry Met Sally» میاندازد که هر وقت «خانوادهای» را می ديد داغ دلش تازه می شد. جاش، مستند سازی است که گير فيلمی افتاده و نمیدانند چطور فيلمش را جمع کند، هنگام تدريس در يک دوره کالج با جيمی (با بازی آدام درايور) و داربی (با بازی آماندا سيفريد) آشنا می شود. آنها اعتراف میکنند که از طرفداران کارهای او هستند (ولو اين که تعداد کل افرادی که تنها فيلم مستند تکميل شده او را ديدهاند بيشتر از چند صد نفر نمیشود) و ديری نمیپايد که اين زوج با جاش رابطه دوستی عجيبی را تشکيل میدهند. جيمی مشغول اصلاح فيلم خودش است و ظاهراً مايل است از کمک جاش در اين پروژه و نيز برای ديدار با پدر کورنليا، لزلی بريتبارت ( با بازی چارلز گرودين)، يک فليمساز جهانی و محترم که رابطه خوبی با جاش ندارد، استفاده کند. با روشن شدن ابعاد بيشتری از ماجرا، معلوم میشود که جيمی ممکن است آن طور که ابتدا نشان میداد انسان صاف و صادقی هم نباشد.
فیلم يک زوج بيست و چند ساله (جيمی و داربی) را با يک زوج حدوداً ۴۰ ساله (جاش و کورنليا) مقايسه می کند، البته با يک جابه جایی جذاب. جاش و کورنليا علاقه زيادی به وسايل الکترونيکی و فناوریهای جديد (گوشی تلفن همراه، تبلت، تماشای شبکه نتفليکس روی صفحه تلويزيونی بزرگ) دارند، در حالی که جيمی و داربی دور و برشان را با چيزهای قديمی مانند کتاب، ماشین نويس های دستی پر کردهاند. اين زوجها نقاط مشترک کمی با هم دارند اما مجذوب يکديگر میشوند و به «نمونه برداری» از يکديگر علاقمند هستند. اما نمیدانند که هر جا بروی آسمون همين رنگی است. بامبَک خود ۴۵ ساله است (تقريباً هم سن و سال جاش) بنابراين بر اساس تجربه شخصی خود فيلمنامه را نوشته است. او میداند که اين شخصيت ها چه حسی دارند، که اين حس دليل جستجوي حقيقت توسط انسانها است- ويژگی که با پرسه زدن «تا وقتی جوانيم» در اطراف عوامل سازنده يک مستند مشروع کم رنگ میشود.
منبع : نقد فارسی
/987/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}