Rosetta (رزتا)

دوشنبه، 7 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
Rosetta (رزتا)
کارگردانان : Jean-Pierre Dardenne, Luc Dardenne نویسندگان : Jean-Pierre Dardenne, Luc Dardenne بازیگران : Émilie Dequenne, Fabrizio Rongione, Anne Yernaux جوایز : برندۀ جوایز نخل طلا و بهترین بازیگر زن و جایزه کلیسای جهانی از جشنواره فیلم کن برندۀ جایزۀ خوش آتیه ترین بازیگر زن از انجمن منتقدان فیلم شیکاگو نامزد جوایز بهترین فیلم و بازیگر نقش اول زن از جوایز فیلم اروپا نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان ازجوایز اسپیریت نامزده جایزۀ خوش آتیه ترین بازیگر زن از جوایز سزارِ فرانسه خلاصه داستان : رُزتا شب هنگام پیش از اینکه بخوابد این مکالمه را با خود دارد:"اسم تو رُزتاست.اسم من رُزتاست.یک کار پیدا کردی.یک کار پیدا کردم.یک دوست پیدا کردی.یک دوست پیدا کردم.زندگی نُرمالی داری.زندگی نُرمالی دارم.تو به فحشا کشیده نمی شی.من به فحشا کشیده نمیشم.شب بخیر.شب بخیر."این زن جوانی است که به هر قیمتی مصمم است تا کاری پیدا کند.او از دنیای مادر معتادش فرار می کند،که یک ولگرد است که در یک تریلر زهواردررفته زندگی می کند که در حوالی ابتدای داستان فرار می کند و دخترش را رها می کند تا از خودش مراقبت کند.رُزتا می بیند که ورطه ای بی پایان دارد او را به زیر می کشد و با تمام وجود سعی و تلاش می کند تا از آن جلوگیری کند. داستان او در فیلمی گفته می شود که به طرز حیرت انگیزی موفق بک کسب نخل طلا در سال 1999 در جشنواره کن شد،همانطور که ستاره فیلم،«Emilie Dequenne »،برنده جایزه بهترین بازیگر زن شد. فیلم "رُزتا" با اخراج قهرمان داستانش ،بناحق،فکر می کنیم از یک شغل آغاز می شود.او به رییس سیلی می زند و توسط پلیس تعقیب می شود وبه تریلر مادرش باز میگردد و ما نگاهی اجمالی به زندگیش در هنگام فروختن لباس های کهنه اش برای پول و گاهی اوقات دفن چیزهایی مانند سنجاب می اندازیم.او در طول یک رود کثیف برای غذا و نه تفریح ماهیگیری می کند. او پس از اخراج شدن به دنبال بیمه بیکاری می رود اما شامل آن هم نمی شود. رزتا به هر دری میزند تا کار پیدا کند. او با پسری به اسم ریکت آشنا می شود که در شیرینی فروشی سیار کار می کند. پسر برای او کار پیدا میکند اما این کار هم بعد از مدتی از دست می رود و پسر رئیس شیرینی فروشی جایگزین او می شود. ریکت به رزتا پیشنهاد میدهد که در دکه ی او کار کند. او به هر طریقی هوای رزتا را دارد. ریکت به طور قاچاقی شیرینی درست می کند و در دکه ی خود می فروشد و رزتا که از این قضیه با خبر است به رئیس می گوید و باعث اخراج ریکت می شود و خود جای او را می گیرد. اما باز هم رزتا راضی نمی شود در اخر او تصمیم به خودکشی میگیرد، از کار خود استعفا می دهد و سعی دارد تصمیم خود را عملی کند. رزتا داستان تلخی از تلاش بی وقفه ی دختری است که سعی در درست کردن زندگی خود و مادرش را دارد اما به کاری دست می زند نمی شود. او برای بقا با تمام قوا با زندگی تلخ خود می جنگد اما انکار تمام درها به روی او بسته شده. سکانسهای مربوط به درگیری مادر و رزتا و همچنین سکانس انتهایی فیلم که رزتا را در حال گریه کردن نشان می دهد، بسیار واقعی و تاثیرگذار از کار درآمده است به خصوص اینکه فیلم به هیچ وجه احساسی نیست و سعی در برانگیخته کردن احساسات مخاطب را ندارد، و در کمال واقع گرایی حرف خود را میزند. همه چیز در حد و اندازه ی خود است. منبع : نقد فارسی /987/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.