نقد فیلم بیداری | Awake

سه‌شنبه، 15 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم بیداری | Awake
نویسنده و کارگردان: جوبی هارولد بازیگران: هایدن کریستنسن، جسیکا آلبا، ترنس هوارد، لنا اولین لی برسفورد (هایدن کریستنسن) جوانی ثروتمند که به همراه مادرش (لنا اولین) زندگی می کند و با سامانتا (جسیکا آلبا) امیخواهد ازدواج کندو هنوز نتوانسته مادرش را برای ازدواج با سامانتا راضی کند و از سوی دیگر وی مشکل قلبی نیز دارد و در صورتی که عمل پیوند قلب انجام ندهد زیاد زنده نمی ماند. دوست وی دکتر جک هارپر (ترنس هوارد) که یک بار وی را به دلیل حمله قلبی نجات داده است به وی پیشنهاد می کند که با سامانتا ازدواج کند و قلبش را به دست وی برای پیوند قلب بسپارد. در حالی که مادر کلی تصمیم دارد جراحی را به دکتری پر سابقه و مشهور واگذار کند ولی کلی سر باز می زند و اصرار به سپردن قلبش به دکتر هارپر دارد. کلی شبانه و بدون اطلاع مادرش با سامانتا ازدواج می کند و سپس برای عمل جراحی به دست جک هارپر آماده می شود. وی به هیچ عنوان با صحبت های مادرش مبنی بر عمل جراحی خطرناکش زیر بار نمی رود و وارد اتاق عمل می شود. پس از بیهوشی وی دکتر و دستیارانش به کار مشغول می شوند اما کلی متوجه می شود که بیهوش نشده و هوشیار است اما تکان نمی تواند بخورد و فقط جسما بیهوش شده است . وی در حین بیداری اش متوجه مسائل غیر قابل باوری می شود و… تا بیدار بودم، حقیقت را نمی دیدم. وقتی خوابیدم، بیداری را بهتر فهمیدم. حقیقت پشت پرده و رنگ واقعی انسان سوالی است که با هیچ فلسفه ای به نتیجه نمی رسد. اولین اثر یک کارگردان در سینما بسیار مهم است و هر کارگردانی که توانست این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد می تواند با آسودگی بیشتر کار کند. جوبی هارولد اولین کار خود را با عنوان بیدار در سال ۲۰۰۷ ساخت که تاثیر شگرفی بر روی بیننده گذاشت اما با موجی از انتقادات روبرو شد. اثری که به حالت معلق انسان در دنیایی که حقایق را بهتر می بیند و گویا تازه بیدار شده است می پردازد. هیجانی که تا پایان این فیلم کوتاه زمان تماشاگر را اسیر خود می کند. یک ساعت و هجده دقیقه بیننده را بالا و پایین می برد و و تا پایانش برای بیننده خود سوال ایجاد می کند و جایی برای پیش بینی باقی نمیگذارد. هر لحظه دریچه ای تازه از حقیقت باز می کند و آنرا به بن بست می رساند و بیننده را به سمت دریچه ای دیگر هدایت می کند. حتی بیننده هم گمراه می شود و بدین طریق با شخصیت بیدار داستان ارتباط برقرار و همدردی می کند. عنصر چشم بیمار که در هنگام عمل بر روی آن چسب زده شده است کلیدی است که داستان را به نقطه عطف دومش سوق بدهد و آن را درام کند. قصد گیج کردن تماشاگر را ندارد بلکه در حال ساخت معما و دادن سر نخ برای کشف جواب آن است. تکنیکی که بتواند بیننده را درگیر کند. چه در حین فیلم و چه بعد از فیلم. شما را با فضا و کاراکترها به مرور آشنا می کند. با نقطه عطف اول داستان ریتم تندتر می شود و به شما پازلی به هم ریخته می دهد که باید قطعاتش را کنار هم قرار دهید تا به مطلوب برسید. ممکن است در جای بعضی قطعات شک کنید و تا پایان فیلم جای درست آنرا پیدا نکنید. این مساله فضا را برای شما باز می کند تا ذهنتان تکه ها را مرور کنید و چشمتان را باز کنید و به نتیجه برسید. اولین اثر یک کارگردان در سینما بسیار مهم است و هر کارگردانی که توانست این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد می تواند با آسودگی بیشتر کار کند. جوبی هارولد اولین کار خود را با عنوان بیدار در سال ۲۰۰۷ ساخت که تاثیر شگرفی بر روی بیننده گذاشت اما با موجی از انتقادات روبرو شد. دو عشق یکی مادر و فرزند و دیگری پسر و دختری را به شما نشان می دهد تا خود شما قضاوت کنید که پیش بینی ابتدایی مطمئنا نادرست است. هر چقدر خبره باشید باز هم بیدار نیستید و به تلنگری نیاز دارید تا حقیقت را جست و جو کنید. یک شوک، که تصور آن را نمی کردید دیدتان را نسبت به همه چیز تغییر می دهد، حتی به خودتان. اینکه همه چیز می تواند دروغ محض باشد و تا بیدار نشوید نمی توانید به آن پی ببرید. اثری که اینچنین تماشاگر را درگیر می کند شایسته تحسین است و می توان به آن نمره ی خیلی خوب داد. تدوین حرفه ای تاثیر فبلم را چند برابر می کند و از آن نمونه ای به یاد ماندنی می سازد. forum.98ia.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.