سلبریتیای امروز از چگونگی آزادی زنان و نقد قوانین حقوقی و قضایی کشور میگوید. دیگری به تعاملات دیپلماتیک ایران با کشورهای دیگر میپردازد، آن یکی تورم اقتصادی را مطرح میکند و در این میان نیمه سلبریتیهایی هم هستند که نقش صفحه روزنامه حوادث را ایفاء میکنند تا در سلبریتی شدن به بلوغ رسیده و فالوورهای خود را از این طریق افزایش دهند! حالا سوال اینجا شکل میگیرد که یک سلبریتی که مدرک و تخصص او در راستای بازیگری بوده تا چه حد میتواند نظرات تخصصیِ غیرمرتبط با حرفه و تخصص خود را ارائه دهد؟
راسخون : امروزه به کسانی سلبریتی میگویند که از شهرت قابل توجهی بین مردم برخوردار باشند؛ از بازیگران گرفته تا هر کسی که برای مطرح کردن خودش ایدهی جدیدی داشته باشد. در این میان فضای مجازی به خصوص اینستاگرام بستر قابل توجهی را برای سلبریتی شدن فراهم میکند. سلبریتیها به خاطر محبوبیتشان و نفوذی که در دل هواداران خود دارند در بیشتر اوقات قادرند تاثیرات فراوان و مستقیمی را در ذهن دوستدارانشان بگذارند. این مسئله سبب شده تا برخی از آنها گاهی پیرامون مسائل مختلفی از جمله امنیت اجتماعی، مسائل مختلف فرهنگی و یا حتی روابط بین الملل کشور نیز راهکارهایی را در صفحهشان بازگو کنند.
حالا سوال اینجا شکل میگیرد که یک سلبریتی که مدرک و تخصص او در راستای بازیگری بوده تا چه حد میتواند نظرات تخصصیِ غیرمرتبط با حرفه و تخصص خود را ارائه دهد؟
سلبریتیای امروز از چگونگی آزادی زنان و نقد قوانین حقوقی و قضایی کشور میگوید. دیگری به تعاملات دیپلماتیک ایران با کشورهای دیگر میپردازد، آن یکی تورم اقتصادی را مطرح میکند و در این میان نیمه سلبریتیهایی هم هستند که نقش صفحه روزنامه حوادث را ایفاء میکنند تا در سلبریتی شدن به بلوغ رسیده و فالوورهای خود را از این طریق افزایش دهند!
اما به راستی آیا وظیفهی سلبریتیها این است؟ این که پتروسوار در هر سوراخی انگشت کردن را رویهی خود بدانند، چه نتایجی در جامعه خواهد داشت؟
تصور کنید بازیگری دو میلیون فالوور داشته باشد و هر روز قسمتی از زندگی خودش را به نمایش بگذارد؛ ناگهان جامعه با یک بحران اقتصادی پیچیده مواجه شود. حالا اگر این شخص بخواهد مطلبی را در این مورد منتشر کند، چه میخواهد بگوید؟ آیا قصد دارد راهکاری کارآمد را ارائه کند؟ بسیارخوب، از کجا به این راهکار رسیده؟ آیا تحصیلات مرتبط با آن حوزه را داشته؟ (مثلا دکترای اقتصاد دارد؟!) و یا این که "احساس میکند" حرفش زیبا و قشنگ است؟
آن چه که مُسَلَم است، این است که نه راهکارهای غیرفنی و عامیانه به درد جامعه میخورد و نه سخنان زیبا دردی را دوا میکند. در نتیجه، آن سلبریتی دست بر روی مسئلهای گذاشته که باعث میشود در آن اوضاع با یادآوری آن حال مردم بدتر شود. حالا بگویید کدام انسان شرافتمندی جایز میداند که کسی حال دیگری را بد کند؟ اما اگر واقعا راهکار خارقالعادهای دارد که گمان میکند خداوند مستقیماً و فقط به او آن را الهام کرده! باز هم جای آن نه در اینستاگرام، که در فضای مرتبط با آن حوزه و افراد مربوط به آن امر میباشد.
عدهی دیگری از سلبریتیها هستند که منتظر واقعه یا اتفاقی نمیمانند و خود به اتفاق تراشی دست میزنند! مثلا بازیگری که رشتهاش تدوین در سینما بوده، تصمیم میگیرد پیرامون آزادی زنان و چگونگی آن نظراتی را ارائه دهد. نظراتی که صرفاً برگرفته از احساسات شخصی آن سلبریتی بوده و مخالفت با قوانین مُسلَم یک جامعه میباشد. گاهی این اتفاق تراشیها صدماتی را به آرامش روانی جامعه خواهد زد. این یعنی گاهی یک سلبریتی سنگی به چاهی میاندازد که معلوم نیست به این راحتیها بشود آن را درآورد.
دو مسئله پایانی؛
اول؛ بسیاری از این نظر دادنها و سیاهنماییها به میل به خودنمایی آن شخص باز میگردد. این که حرفی را بزند که کمی متفاوت باشد و این هم در بعضی موارد به نبودن کار برای او باز میگردد. در این سالها که تعداد بازیگران روند افزایشی داشته، باعث شده تا برخی با تمسک به چنین روشهایی بخواهند بگویند ما هم هنوز هستیم! و عدهی دیگری که بعضاً سن و سالی هم از آنان گذشته، همین که حرفی بزنند و لایکی بگیرند برایشان کافی است!
دوم؛ اما مشکل اصلی به مدیریت این طیف باز میگردد؛ مدیریتی که اجازه میدهد بسیاری از سلبریتیها هرچه میخواهند جامعه را سیاه و نظام حاکم را بد جلوه دهند و از روی غروری بیاندازه، دست به تابوشکنیهای متعددی در عرصههای مختلف کشوری بزنند و پس از آن در پروژههای سینمایی و تلویزیونی وارد شوند و از همان جایی که انتقادش را میکردند، تغذیه و تامین مالی بشوند.
ناگفته نماند که بخشی از سلبریتیها دچار این توهم میشوند و البته که تعداد قابل توجهی از آنها نه تنها اینگونه نیستند، بلکه همگام و در کنار مردم به دنبال بهتر شدن حال عمومی جامعه هستند.
به قلم : عین. میم
راسخون : امروزه به کسانی سلبریتی میگویند که از شهرت قابل توجهی بین مردم برخوردار باشند؛ از بازیگران گرفته تا هر کسی که برای مطرح کردن خودش ایدهی جدیدی داشته باشد. در این میان فضای مجازی به خصوص اینستاگرام بستر قابل توجهی را برای سلبریتی شدن فراهم میکند. سلبریتیها به خاطر محبوبیتشان و نفوذی که در دل هواداران خود دارند در بیشتر اوقات قادرند تاثیرات فراوان و مستقیمی را در ذهن دوستدارانشان بگذارند. این مسئله سبب شده تا برخی از آنها گاهی پیرامون مسائل مختلفی از جمله امنیت اجتماعی، مسائل مختلف فرهنگی و یا حتی روابط بین الملل کشور نیز راهکارهایی را در صفحهشان بازگو کنند.
حالا سوال اینجا شکل میگیرد که یک سلبریتی که مدرک و تخصص او در راستای بازیگری بوده تا چه حد میتواند نظرات تخصصیِ غیرمرتبط با حرفه و تخصص خود را ارائه دهد؟
سلبریتیای امروز از چگونگی آزادی زنان و نقد قوانین حقوقی و قضایی کشور میگوید. دیگری به تعاملات دیپلماتیک ایران با کشورهای دیگر میپردازد، آن یکی تورم اقتصادی را مطرح میکند و در این میان نیمه سلبریتیهایی هم هستند که نقش صفحه روزنامه حوادث را ایفاء میکنند تا در سلبریتی شدن به بلوغ رسیده و فالوورهای خود را از این طریق افزایش دهند!
اما به راستی آیا وظیفهی سلبریتیها این است؟ این که پتروسوار در هر سوراخی انگشت کردن را رویهی خود بدانند، چه نتایجی در جامعه خواهد داشت؟
تصور کنید بازیگری دو میلیون فالوور داشته باشد و هر روز قسمتی از زندگی خودش را به نمایش بگذارد؛ ناگهان جامعه با یک بحران اقتصادی پیچیده مواجه شود. حالا اگر این شخص بخواهد مطلبی را در این مورد منتشر کند، چه میخواهد بگوید؟ آیا قصد دارد راهکاری کارآمد را ارائه کند؟ بسیارخوب، از کجا به این راهکار رسیده؟ آیا تحصیلات مرتبط با آن حوزه را داشته؟ (مثلا دکترای اقتصاد دارد؟!) و یا این که "احساس میکند" حرفش زیبا و قشنگ است؟
آن چه که مُسَلَم است، این است که نه راهکارهای غیرفنی و عامیانه به درد جامعه میخورد و نه سخنان زیبا دردی را دوا میکند. در نتیجه، آن سلبریتی دست بر روی مسئلهای گذاشته که باعث میشود در آن اوضاع با یادآوری آن حال مردم بدتر شود. حالا بگویید کدام انسان شرافتمندی جایز میداند که کسی حال دیگری را بد کند؟ اما اگر واقعا راهکار خارقالعادهای دارد که گمان میکند خداوند مستقیماً و فقط به او آن را الهام کرده! باز هم جای آن نه در اینستاگرام، که در فضای مرتبط با آن حوزه و افراد مربوط به آن امر میباشد.
عدهی دیگری از سلبریتیها هستند که منتظر واقعه یا اتفاقی نمیمانند و خود به اتفاق تراشی دست میزنند! مثلا بازیگری که رشتهاش تدوین در سینما بوده، تصمیم میگیرد پیرامون آزادی زنان و چگونگی آن نظراتی را ارائه دهد. نظراتی که صرفاً برگرفته از احساسات شخصی آن سلبریتی بوده و مخالفت با قوانین مُسلَم یک جامعه میباشد. گاهی این اتفاق تراشیها صدماتی را به آرامش روانی جامعه خواهد زد. این یعنی گاهی یک سلبریتی سنگی به چاهی میاندازد که معلوم نیست به این راحتیها بشود آن را درآورد.
دو مسئله پایانی؛
اول؛ بسیاری از این نظر دادنها و سیاهنماییها به میل به خودنمایی آن شخص باز میگردد. این که حرفی را بزند که کمی متفاوت باشد و این هم در بعضی موارد به نبودن کار برای او باز میگردد. در این سالها که تعداد بازیگران روند افزایشی داشته، باعث شده تا برخی با تمسک به چنین روشهایی بخواهند بگویند ما هم هنوز هستیم! و عدهی دیگری که بعضاً سن و سالی هم از آنان گذشته، همین که حرفی بزنند و لایکی بگیرند برایشان کافی است!
دوم؛ اما مشکل اصلی به مدیریت این طیف باز میگردد؛ مدیریتی که اجازه میدهد بسیاری از سلبریتیها هرچه میخواهند جامعه را سیاه و نظام حاکم را بد جلوه دهند و از روی غروری بیاندازه، دست به تابوشکنیهای متعددی در عرصههای مختلف کشوری بزنند و پس از آن در پروژههای سینمایی و تلویزیونی وارد شوند و از همان جایی که انتقادش را میکردند، تغذیه و تامین مالی بشوند.
ناگفته نماند که بخشی از سلبریتیها دچار این توهم میشوند و البته که تعداد قابل توجهی از آنها نه تنها اینگونه نیستند، بلکه همگام و در کنار مردم به دنبال بهتر شدن حال عمومی جامعه هستند.
به قلم : عین. میم
مطلب مرتبط :
داستان سلبریتی ها ! و استراتژی قورباغه
هدیه 100 میلیونی به زوج سلبریتی در برنامه تلویزیونی!
سلبریتیها ما را «قورت» میدهند؟!
سلبریتیها پولهای مردم را صرف زلزلهزدگان نکردند؛