به گزارش راسخون؛ قاسم سلیمانی، محمدعلی جعفری، موسی کمالی، محمدباقر قالیباف و... تا همین حالایی که من مینویسم افرادی هستند که صفحات شخصی آنها در اینستاگرام مسدود شده است و احتمالا تا همین حالایی که شما در حال خواندن این نوشته هستید هم اسامی دیگری به جمع مسدودیهای اینستاگرام اضافه شدهاند. اینکه چرا چنین اتفاقی افتاده و چرا اینستاگرام بهصورت کاملا یکطرفه و دیکتاتورمآبانه مانع فعالیت این افراد در فضای مجازی شده است، دلیل خاص و عجیبی نمیخواهد و طبیعتا نیازی به توضیح طویل و عجیبی هم ندارد. وقتی نیروی نظامی رسمی یک کشور بهعنوان تروریست معرفی میشود، مسدود شدن صفحات مجازی آنها شاید پیشپاافتادهترین و البته کودکانهترین کار از سوی آمریکا باشد؛ کاری که انتظار میرفت حتی زودتر از اینها اتفاق بیفتد.
زودتر اتفاق افتادن این ماجرا و مسدود شدن صفحات شخصی این افراد غیرمنتظره نبود زیرا هنوز یادمان نرفته که رفتارهای گزینشی و سلیقهای در بستر این نرمافزار چند بار و چگونه مانع فعالیت آزادانه افراد در این فضا شده است. برای مرور بهتر و فهمیدن اتفاقی که افتاده و برای اینکه اینبار حداقل کمی جدیتر از قبل خدشهای به ژست آزادیخواهی مدیران و گردانندگان این شبکهها وارد کنیم _ژستی که برای حفظ آن همه کار کردند_ به چند مورد از این اقدامات اشاره میکنیم.
برای خیلی از ما حتما این موضوع غریب و البته جدید نیست که پستی را برای حمایت، معرفی یا انتشار اقدامات و سخنان و فعالیتهای حزبالله لبنان منتشر کردهایم و بلافاصله بعد از انتشار، پست یا محتوای مورد نظر بدون دلیل محکمهپسند و فقط بهدلیل اختلاف عقاید و دخالت انگیزههای سیاسی حذف شده است. اگر این را هم بهعنوان دلیلی برای خدشهدار بودن ژست آزادی و افعال آزادانه و بدون محدودیت در فضای مجازی و دنیای ارتباطاتی که تحت سیطره و کنترل غرب خصوصا آمریکاست نپذیریم، بازگشت به سالهای گذشته و مرور اتفاقات اخیر هم میتواند راهگشا باشد. ماجرای حزبالله و حذف پستهای مربوط به آن را کنار میگذاریم و اتفاقات سالهای گذشته را در حوادث مختلف ازجمله حوادث سال 88 مرور میکنیم؛ ایامی که استفاده از فضای مجازی و شبکههایی نظیر فیسبوک ابزاری شده بود برای ایجاد هماهنگی و مدیریت جریان ناامنیها. سوای این، مرور اتفاقات اخیر در ارتباط با ایجاد محدودیتهای متعدد برای کاربران و استفادهکنندگان از سیستمعامل IOS و گوشیها و گجتهای آیفون هم میتواند روشنگر آنچه در حال رخ دادن است باشد؛ اینکه بسیاری از افرادی که هیچ انتسابی _حداقل از لحاظ سازمانی_ به هیچ نیروی نظامی و... ندارند و صرفا شهروندان یک کشور هستند برای انجام جزئیترین افعال خود در فضای نرمافزاری و موبایلی دچار مشکل جدی شوند و... .
این مثالها در کنار موارد بسیاری دیگر از این دست همه به عنوان مصادیقی برای شرح وضع موجود قابل بیان هستند؛ اما درباره اینکه چرا در این مقطع فقط فرماندهان نظامی مورد هجمه و محدودیتهای اینچنینی قرار گرفتهاند، دو موضوع قابل بیان و بررسی است. ابتدا اینکه سپاه مدتهاست (حداقل از سال گذشته) از سوی نهادهای مختلف کشور آمریکا مورد تحریم قرار گرفته و اینکه تحریمها تشدید و تروریست نامیده شود و صفحات فرماندهان آن مسدود شود، تغییر محسوسی در روند فعالیتهاشان ایجاد نخواهد کرد کمااینکه در تمام طول این مدت هم نکرده است. اما موضوع دوم که قابلتاملتر است، بحث محصولی است که این اقدام میتواند در سبد آمریکاییها قرار دهد و آن ایجاد بار روانی و اجتماعی و هزینهتراشی در این حوزه برای ایران است. بههرحال ایجاد جو و اثرگذاری روانی با ایجاد محدودیت در شبکههای مجازی که با روزمرههای مردم در هر سطحی ارتباط مستقیم و نزدیک برقرار کرده میتواند در فضای اجتماعی کشور آسیبزا باشد و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا قصد بهرهبرداری از آن را دارد.
در حوزه حمایتهای اجتماعی برای تقابل با نیت و خواست آمریکا و این نوع فشارها که دارای اثرگذاری سوء اجتماعی و افزایش بار روانی منفی است، میتواند کنشهایی نظیر حمایتهای ملی و همهجانبه همچون آنچه در زمان تروریستیخواندن سپاه اتفاق افتاد، شکل بگیرد و تا حدی آمریکا را در هدف اثرگذاری اجتماعی دچار مشکل کند.
زودتر اتفاق افتادن این ماجرا و مسدود شدن صفحات شخصی این افراد غیرمنتظره نبود زیرا هنوز یادمان نرفته که رفتارهای گزینشی و سلیقهای در بستر این نرمافزار چند بار و چگونه مانع فعالیت آزادانه افراد در این فضا شده است. برای مرور بهتر و فهمیدن اتفاقی که افتاده و برای اینکه اینبار حداقل کمی جدیتر از قبل خدشهای به ژست آزادیخواهی مدیران و گردانندگان این شبکهها وارد کنیم _ژستی که برای حفظ آن همه کار کردند_ به چند مورد از این اقدامات اشاره میکنیم.
برای خیلی از ما حتما این موضوع غریب و البته جدید نیست که پستی را برای حمایت، معرفی یا انتشار اقدامات و سخنان و فعالیتهای حزبالله لبنان منتشر کردهایم و بلافاصله بعد از انتشار، پست یا محتوای مورد نظر بدون دلیل محکمهپسند و فقط بهدلیل اختلاف عقاید و دخالت انگیزههای سیاسی حذف شده است. اگر این را هم بهعنوان دلیلی برای خدشهدار بودن ژست آزادی و افعال آزادانه و بدون محدودیت در فضای مجازی و دنیای ارتباطاتی که تحت سیطره و کنترل غرب خصوصا آمریکاست نپذیریم، بازگشت به سالهای گذشته و مرور اتفاقات اخیر هم میتواند راهگشا باشد. ماجرای حزبالله و حذف پستهای مربوط به آن را کنار میگذاریم و اتفاقات سالهای گذشته را در حوادث مختلف ازجمله حوادث سال 88 مرور میکنیم؛ ایامی که استفاده از فضای مجازی و شبکههایی نظیر فیسبوک ابزاری شده بود برای ایجاد هماهنگی و مدیریت جریان ناامنیها. سوای این، مرور اتفاقات اخیر در ارتباط با ایجاد محدودیتهای متعدد برای کاربران و استفادهکنندگان از سیستمعامل IOS و گوشیها و گجتهای آیفون هم میتواند روشنگر آنچه در حال رخ دادن است باشد؛ اینکه بسیاری از افرادی که هیچ انتسابی _حداقل از لحاظ سازمانی_ به هیچ نیروی نظامی و... ندارند و صرفا شهروندان یک کشور هستند برای انجام جزئیترین افعال خود در فضای نرمافزاری و موبایلی دچار مشکل جدی شوند و... .
این مثالها در کنار موارد بسیاری دیگر از این دست همه به عنوان مصادیقی برای شرح وضع موجود قابل بیان هستند؛ اما درباره اینکه چرا در این مقطع فقط فرماندهان نظامی مورد هجمه و محدودیتهای اینچنینی قرار گرفتهاند، دو موضوع قابل بیان و بررسی است. ابتدا اینکه سپاه مدتهاست (حداقل از سال گذشته) از سوی نهادهای مختلف کشور آمریکا مورد تحریم قرار گرفته و اینکه تحریمها تشدید و تروریست نامیده شود و صفحات فرماندهان آن مسدود شود، تغییر محسوسی در روند فعالیتهاشان ایجاد نخواهد کرد کمااینکه در تمام طول این مدت هم نکرده است. اما موضوع دوم که قابلتاملتر است، بحث محصولی است که این اقدام میتواند در سبد آمریکاییها قرار دهد و آن ایجاد بار روانی و اجتماعی و هزینهتراشی در این حوزه برای ایران است. بههرحال ایجاد جو و اثرگذاری روانی با ایجاد محدودیت در شبکههای مجازی که با روزمرههای مردم در هر سطحی ارتباط مستقیم و نزدیک برقرار کرده میتواند در فضای اجتماعی کشور آسیبزا باشد و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا قصد بهرهبرداری از آن را دارد.
در حوزه حمایتهای اجتماعی برای تقابل با نیت و خواست آمریکا و این نوع فشارها که دارای اثرگذاری سوء اجتماعی و افزایش بار روانی منفی است، میتواند کنشهایی نظیر حمایتهای ملی و همهجانبه همچون آنچه در زمان تروریستیخواندن سپاه اتفاق افتاد، شکل بگیرد و تا حدی آمریکا را در هدف اثرگذاری اجتماعی دچار مشکل کند.
نویسنده: ابوالقاسم رحمانی/فرهیختگان