روایات متعددی در مورد شخصیت والای این بانوی مکرمه اسلام آمده است. از جمله اینکه پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه است، هرگاه نزد تو آمد، براو از سوی پروردگارش واز طرف من، سلام برسان: «وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب» «و او را به خانهای از یک قطعه (از زبرجد) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست، مژده بده».
همچنین امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: «سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه بنت مزاحم و مریم بنت عمران»؛ «سرور بانوان دو جهان چهار بانو هستند که عبارتند از: خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم»
پیامبر (ص) فرمود: «اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی، فی الجنة» «و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة و فاطمه بنت محمد»؛ بهشت مشتاق چهار زن است: ۱ مریم دختر عمران ۲ آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، که همسر پیامبر در بهشت است. ۳ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا و آخرت ۴ فاطمه دختر محمد (ص).
بزرگان مختلف هر یک به فراخوری در مورد حضرت خدیجه جملاتی را بیان داشته اند. از جمله اینکه زبیر بن بکار گفته است: خدیجه در جاهلیت طاهره خوانده میشد. ابن اسحاق گفته است: خدیجه برای اسلام وزیر صداقت بود. همو میگوید: خدیجه زنی دور اندیش و شریف و خردمند بود، با آن کرامتی که پروردگار آن را برای او خواسته بود. هشام بن محمد گفته است: رسول الله صلی الله علیه و آله خدیجه را دوست داشت، و به او احترام میگذاشت، و در همه ی کارها با او مشورت میکرد. او وزیر صدف و راستی بود، و او نخستین کسی است که به پیغمبر ایمان آورد، و پیغمبر تا زمانی که خدیجه حیات داشت، هرگز همسر دیگری برنگزید. همه ی فرزندان آن حضرت جز ابراهیم از خدیجه اند.
در نهایت محمد بن احمد ذهبی، پیشتاز رجالیون عامه گفته است: ام المؤمنین و سرور زنان جهانیان زمان خویش است. وی نخستین بانویی است که اسلام آورد، و پیش از هر کس پیغمبر را تصدیق نمود. مناقب خدیجه فراوان است، و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله او را ستایش میکرد، و بر دیگر زنان مؤمنان برثری میداد و او را بسیار بزرگ میداشت، تا جایی که عایشه میگفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم، زیرا که پیامبر صلی الله علیه و آله او را بسیار یاد میکرد. دلیل بر گرامی بودن خدیجه نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آن است که حضرت پیش از او با زنی ازدواج ننمود. پیغمبر از او دارای فرزندانی شد، و با وجود او همسر دیگری انتخاب نکرد، و کنیزی نگرفت، تا اینکه او عوت حق را لبیک گفت. پس پیامبر از فقدان او غمگین گشت، زیرا او بهترین خویشاوند بود. از مال خویش به پیامبر انفاق میکرد، و پیغمبر صلی الله علیه و آله برای او تجارت مینمود، و خداوند به او فرمان داد که خدیجه را به خانهای زبرجدین در بهشت، که در آن سر و صدایی، و رنج و اندوهی نباشد بشارت دهد.
به مناسبت ایام وفات حضرت خدیجه (س) مروری بر برخی از فضائل آن حضرت از منظر چند تن از بزرگان حوزه خواهیم داشت.
آیت الله میرباقری در مورد مقامات حضرت خدیجه میگوید: در مقامات ایشان روایات مختلفی وجود دارد روایتی است که صریحاً مقام ایشان را بیان کرده مثل این که «کَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ کَثِیرٌ وَ لَمْ یَکْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ: آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون، و مریم بنت عمران، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله» این روایت از وجود مقدس نبی اکرم نقل شده که فرمودند: از بانوان چهار نفر هستند که به کمال توحید رسیدند؛ آسیه همسر فرعون، مریم صدیقه، وجود مقدس خدیجه کبری و حضرت زهرا سلام الله علیهم؛ یکی از آن چهار نفر حضرت خدیجه است که در کمال توحید است.
مقام «اعراف» و مقام «مصطفی» برای حضرت خدیجه (س)
وی ادامه میدهد: ایشان مقام «اصطفی» دارند که مقام فوق العاده ای است. در روایت امالی مرحوم شیخ صدوق است از امام رضا نقل شده که فرمودند در باطن قرآن که هیچ در ظاهر قرآن در دوازده جا دوازده خصوصیت برای اصطفا گفته شده است و حضرت یکی یکی ذکر میکنند؛ یکی از آنها آیه تطهیر است. در روایت است که وجود مقدس نبی اکرم به یکی از همسرانشان فرمودند که آیا میدانی خدای متعال چه کسانی را برگزیده «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی آَدَمَ وَنُوحاً وَآَلَ إِبْرَاهِیمَ وَآَلَ عِمْرَانَ» (آل عمران/۳۳) که در قرآن است و بعد حضرت در ادامه اضافه کردند «وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ عَلَی الْعالَمِینَ» حضرت خدیجه در عدات این ها قرار گرفته و ایشان مصطفی هستند. در خصوص اصطفا هم عرض کردم خدا وقتی میخواهد افرادی را برگزیند؛ مصطفین یک خصوصیاتی دارند؛ همانطور که نجبا صفاتی دارند، نقبا صفاتی دارند و این طور نیست که همین طوری اسمی روی کسی به نام نقیب یا به نام نجیب گذاشته باشند.وی اظهار میدارد: حضرت خدیجه جز مصطفین است و مقام اصطفا دارد ما وقتی گفتیم که ایشان از برگزیدگان هستند خیلی ساده گفتیم؛ ایشان دارای مقام اصطفا است و جز سادات است. در بعضی از نقلها و روایات است که مثلاً حضرت مریم سیده عالم خودش بوده است. حضرت خدیجه سیده عالم خودش بوده ودر عالم خودشان سیادت دارند و فاطمه زهرا سیدة نساء العالمین است. در بعضی روایات مقامهای دیگری هم برای حضرت گفته شده از جمله این مقام که جز مقامات مهم است این است که جز شخصیتهایی هستند که علی الاعراف اند «وَ عَلَی الاعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ» (اعراف/۴۶) در کل جز متوسمین اند و همه را در سیما میشناسند. امیرالمومنین علیه السلام در روایتی که در کافی است فرمودند «نَحْنُ الْأَعْرَافُ الّذِی لَا یُعْرَفُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ إِلّا بِسَبِیلِ معرفته» اعراف آنهایی هستند که خدای متعال جز از راه معرفت آنها شناخته نمیشود. در بعضی روایات است که حضرت خدیجه در اعراف در کنار نبی اکرم و امیرالمومنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین اند. در کنار این شخصیتها ذکر شدن خیلی امر مهمی میباشد؛ و الا در ابتدا ممکن است این مقامات، این اندازه گویا نباشد اما کسی در کنار امیرالمومنین و در کنار نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جزء اصحاب اعراف به حساب بیاید این ها مقامات استثنائی است. هر کدام از این آیات اگر توضیح داده شود معلوم میشود که در مقام اعراف بودن و مصطفی بودن یعنی چه.
اول مومنه به نبی اکرم
آیت الله میرباقری میگوید: از مقامات دیگری که هست و بسیار مهم است آن که اول مومنه به نبی اکرم، حضرت خدیجه است. چرا که بعد از فتح مکه «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/۲) اینگونه به اسلام میگرویدند. لذا یکی از همسران پیامبر وقتی عرض کرد خدا بهترش را به شما داده چرا این قدر یاد حضرت خدیجه میکنید؟ حضرت فرمود: بهتر از او نیست زیرا اول مومن به من است؛ وقتی همه به من کافر بودند او به من مومن بود. وقتی همه من را تکذیب میکردند، آنهایی که الآن همه شان مدعی اند در آن زمان من را تکذیب میکردند، او به من ایمان آورد.
خدیجه (س) نور نبوت را در سیمای پیامبر میدید
وی ادامه میدهد: در روایات است که وقتی حضرت مبعوث شدند و از غار حرا برمی گشتند به حضرت عرض کرد نوری در شما می بینم که نور نبوت است. حضرت فرمودند: مبعوث شدم. عرض کرد: من این را از قبل میدانستم. از اینجا مشخص میشود که ایشان یک این آدم معمولی نیست، نور نبوت دیدن که کار هر کسی نیست. ایشان یک شخصیتی است که خدای متعال ایشان را مادر حضرت زهرا قرار داده است. حضرت زهرا سلام الله علیها جزء اسرار الهی است؛ لیلة القدر خداست. دست هیچ کسی به او نمیرسد «سللت مِنْها اَنْوار الاَئمة» انوار ائمه از ایشان ساطع میشود. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مجرای اصلاب طاهره و ارحام مطهره آمدند؛ یعنی پدران پاک و مادران پاک داشتند؛ ولی حضرت زهرا این طوری نیست ایشان وقتی میخواستند در عالم دنیا بیایند، در بالاترین مقامات معراج نور حضرت زهرا به نبی اکرم منتقل شده و با خودشان مستقیم در دنیا آوردند؛ این نور میخواهد به یک دامنی و به رحمی منتقل شود. کدام رحم بهتر از وجود مقدس حضرت خدیجه سلام الله علیها است؟ بعد هم حضرت خدیجه گفتند که بلافاصله این نور را در خودم احساس کردم. این ها حرف و حدیث که نیست، گفتنش آسان است. وقت تولد حضرت زهرا سلام الله علیها زنان قریش نیامدند. (نباید هم بیایند) و گفتند ما به شما گفتیم ازدواج نکن. اما زنان بهشتی آمدند. اینها مکاشفه نیست؛ زیرا ولادت که در مکاشفه اتفاق نمیافتد. این چه مقامی است که زنان بهشتی بیایند در مقام مشاهده و نه مکاشفه و خدمتش را بکنند؟ این ها گفتنش آسان است.وی میافزاید: در شأن حضرت مریم قرآن خیلی که میخواهد اوج مقامشان را بگوید میفرماید: «أَنَّی لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (آل عمران/۳۷) برایش از بهشت طعام میآمد؛ پیغمبر خدا حضرت زکریا شگفت زده شد که این کیست که برایش از ناحیه خدا طعام بهشتی میآید؟ بحث طعام نیست؛ در خصوص حضرت خدیجه بحث خدمه است؛ مقربان بهشت باید بیایند و خادم این وجود مقدس شوند. چیز عادی نیست.
آیت الله میرباقری میگوید: حضرت خدیجه مهرش را هم از مال خودش قرار داد. همه گفتند کِی زن مهر خودش را هم از مال خودش قرار میدهد؟ حضرت ابوطالب فرمود اگر چنین دامادی پیدا کردید زن مهرش را هم از مال خودش باید بدهد. ایشان هر چه داشت در راه پیغمبر داد. حضرت خدیجه همه اموالش را داد، شعب ابی طالب را تحمل کرد و سه سال در شعب حامی پیامبر بوده است.
وصایای حضرت خدیجه
وی میافزاید: موقع وفات حضرت خدیجه که میشود دو وصیت به نبی اکرم کردند. سومی اش این است که میگویند: خجالت می کشم بگذارید به فاطمه بگویم. حضرت بیرون رفتند و بعد به حضرت فاطمه فرمود: دخترم من از قبر میترسم به پدرتان بگویید آن عبایی را که موقع وحی روی دوش میانداختند کفن من بکنند. خجالت میکشیدند که بگویند آقا عبایتان را کفن من بکنید. این تفاوت است. حالا شما خودتان بسنجید. وقتی حضرت دارند تجهیز میکنند حضرت خدیجه سلام الله علیها را جبرئیل آمد فرمود: خدا میفرماید کفن حضرت خدیجه با ماست. همه مالش را در راه ما داده است. کفن بهشتی آمد. حضرت دو کفن کرد یکی کفن بهشتی و یکی هم عبای خودشان؛ و بعد رفتند ایشان را در قبرشان گذاشتند. کجا بقیه زنان پیامبر این طوری اند؟
حضرت خدیجه (س)، پیش از بعثت خدا را موحدانه عبادت کرده است
آیت الله جوادی آملی در مورد مقامات حضرت خدیجه میگوید: حضرت خدیجه (س)، پیش از بعثت خدا را موحدانه عبادت کرده و به نبوت عامه و انبیای ابراهیمی معتقد بوده است. آن حضرت عالمه، زاهده، محققه و موحد بودند.وی با تاکید بر اینکه حضرت خدیجه (س) از انبیای ابراهیمی اندوخت و آموخت، میگوید: بین دلالان علم با متکلم، مفسر و فقه تفاوت است؛ حضرت خدیجه در عصر دلالی، محقق بود و پیش از بعثت، خدا را موحدانه عبادت میکرد.
ما فرزند حضرت خدیجه (س) هستیم
آیت الله جوادی آملی با تاکید بر اینکه ما فرزند حضرت خدیجه (س) هستیم، اظهار میدارد: آیا سزاوار نیست شخصیت حضرت خدیجه (س) را معرفی کنیم؟ آیا نباید ما دنبالهرو راه مادرمان باشیم و از ایشان تبعیت کنیم؟ آیا وقت آن نیست مانند ام المومنین ربا را کنار بگذاریم؟این مرجع تقلید با بیان اینکه کافر فاقد برهان است، میگوید: جاهلیت دارای فرهنگ تقلید و دلالی بود، اما در این فضا، حضرت خدیجه بانویی موحده و عالمه بود و ما فخر میکنیم که چنین مادری داریم و دوازده معصوم از ایشان است.
آیت الله جوادی آملی بیان میکند: در دوران جاهلیت که ربا پیمان رسمی و دامن فروشی یک تجارت رسمی بود، حضرت خدیجه (س) بر هر دو را خط بطلان کشید. درحالی که با ربا میتوانست پادشاهی کند. ایشان ربا را تحریم کرده و اقتصاد را عوض کرد. تبدیل فرهنگ جاهلیت به فرهنگ عقلانی، تحریم مراکز فساد مجازی و حقیقی، و تعویض اقتصاد ربوی به اقتصاد اسلامی هم وظیفه ماست. ما باید راه مادرمان را برویم، تنها زیارت کافی نیست باید راه ایشان را برویم.
وی ادامه میدهد: هیچ کمالی در اسلام مشروط به جنسیت نیست، پشتوانه رسالت ولایت است و ولایتی که پشتوانه رسالت است مشروط به جنسیت نیست. علم امام نامحدود است به این خاطر که متصل به ذات اقدس الهی است و مرتبط به نامحدود هستند در حالی که خودشان محدود هستند. این خطا بردار نیست و در چنین فضایی حضرت خدیجه (س) این راه را طی کرده است. آنجه که کمال است فقاهت است نه مرجعیت.
وی اظهار میدارد: چرا به همچین بانویی اقتدا نمیکنیم؟ ما شناسنامه داریم و حضرت خدیجه مادر ماست. چرا ما راه مادرمان را پیش نمیگیریم؟ چرا غرق فساد و ربا شده ایم؟ حضرت خدیجه (س) ام المومنین فرهنگی و فقهی و عفافی و اجتماعی و اقتصادی است.