تلویزیون وارد چالشهای بیشتری شد
تلویزیون در این روزها چالشهایش بیشتر شد چه از حیث سوالات حاشیهبرانگیز، حضور برخی از مجریان سلبریتی خاص، برنامههای بیمحتوا و چه سریالهای بیگانه با رمضان؛ چرا که شبکه یک با «ماه خدا» در هنگامه سحر، «دعوت» ویژه افطار و ساعت 22:15 با نمایش «از یادها رفته» به استقبال رمضان رفت. در برنامه ویژه سحرگاهی نتوانست آن طور که باید و شاید خلاقیت و ابتکار عمل خاصی را به رخ مخاطب بکشاند اما در کنار نقاط ضعف برنامه ویژه افطار، «دعوت» حداقل خطوط جدیدی را به روی برنامهساز باز کرد.
اشتباه مسئولین شبکه یک در انتخاب «از یادها رفته»
زیرا تهیهکننده این برنامه برای اولینبار گفتگوی بدون واسطه میان کارشناس و مهمان برنامه را روی آنتن برد. حرفهای جدیتری نسبت به دیگر برنامههای دغدغهمند سبک زندگی، ازدواج و خانواده زد. اما اشتباه مسئولین گروه و فیلم سریال شبکه یک در واگذاری کنداکتور نمایشی رمضان کار دستشان داد و بسیاری از مخاطبین آماده برای تماشای یک کار معرفتی یا حداقل در ظاهر شبیه به ایام رمضانی، با یک کاریکاتوری از یک سریال نمایش خانگی که آن هم در پیشروی داستانی ناکام بود را آزردهخاطر کرد.
نمره مثبت برای اجرای تلویزیونیها و نمره منفی برای «دلدار»
شبکه دو بدون ویژهبرنامه افطار اما با «خواننیاز» سحرگاهی، جُنگ شبانه «مسافر ماه» و یک سریال به نام «دلدار» کنداکتورش رنگِ رمضانی گرفت. یکی از ویژگیهای مناسب شبکه دو استفاده از مجریان تلویزیونی در هر دو برنامه سحر و افطار است که میتواند با همراهی دیگر شبکهها، رونق بیشتری پیدا کند. زیرا مدتی است برنامهسازی در تلویزیون به یک تجارت تبدیل شده و مهمانان ناخوانده برای اجرا به تلویزیون میآیند. سریال «دلدار» هم رابطههای دختر و پسری را به تصویر کشید. برادران محمودی به عنوان سازندگان این سریال، قبلاً «سایهبان» را روی آنتن برده بودند. با این تفاوت که «دلدار»، عشق تو در توی غلیظتری را به نمایش درآورد.شبکه سه با شائبه اجرای بنیامین بهادری در ویژهبرنامه افطار «ماهِ ماه» کار خودش را آغاز کرد که البته اینجا معاون سیما اجازه نداد این برنامه روی آنتن برود. «ستارهساز» در زمان افطار جای یک برنامه افطار را در این شبکه تلویزیونی پُر کرده است. برنامه سحرگاهی این شبکه شاید جزو پربینندههای رمضان تلویزیون به شمار برود؛ چرا که از حیث استفاده کارشناس، آیتم و یک فضای جوانانه، یک برنامه ایدهآل بود.
«ماه من» موفق و «برادرجان» بدون سرمنزل
«ماه من» توانست یک شمّه جدیدی از برنامهسازی حوزه معارف را به رخ تلویزیون بکشد؛ حضور نجمالدین شریعتی بعد از مدتها با یک اجرای جدید و نکات معارفی حجتالاسلام حامد کاشانی که در نظر مخاطب، دلچسب آمد. ولی در حوزه نمایشی، «برادر جان» آهنج یک کارنامه ضعیفی را به ارمغان آورد؛ علیرغم هنرنمایی حرفهای علی نصیریان، ولی فقدان قصه و سردرگمی مخاطب با صحنههای درگیری، بیش از آرامش بعد از افطار، حسّ خشونت را القاء کرد.میزگرد کذایی «اختیاریه» و برنامههای بدون پژوهش
برنامه سحر شبکه پنج «خلوتگه عارفان» یک کار ساده و پُرآیتم که نشان داد شاید برنامههای تولیدی فرصت بیشتری برای خلاقیت و ابتکار عمل داشته باشند. ولی نمره این شبکه تلویزیونی به خاطر ضعفهای متعدد، فقدان پژوهش و دانش و بدون اشراف کافی تهیهکننده و حتی مجری ناآشنا به فضای رمضانی در پخش برنامه «اختیاریه» پایین میآید. هرچند با فضاسازی اعلام کنند پربینندهترین برنامه رمضانی «اختیاریه» است. از همان روز اول، بیموالاتی این برنامه در طرح مباحث مختلف با میزگرد کذایی واسطهگری یا به تعبیر برخی از صاحبنظران دلالی ازدواج همهچیز را برای اهلفنّ روشن کرد. امیدواریم رئیس جدید شبکه پنج نسبت به ساخت برنامههای بدون پژوهش و حتی واگذاری تهیهکنندگی به افرادی که تجربه ساخت برنامههای زنده را نداشتند تجدیدنظر کند. زیرا هزینه مسائل شائبهدار مطرح شده در گفتگوهای همین برنامه را هم مدیر قبلی شبکه و هم سازمان صداوسیما پرداخت کرده است. حضور سریال «جیونگ میونگ» در کنداکتور رمضانی این شبکه هم که از همان روز اول قابل تأمل بوده است.
صداوسیما تَن به همکاری با مافیای مالی میدهد
سعید مستغاثی منتقد سینما و تلویزیون درباره این روزهای تلویزیون در رمضان 98، ضعف برنامهها، سریالها، آگهیهای تبلیغاتی آزاردهنده و حضور اسپانسرها با خبرنگار خبرگزاری تسنیم گفتگویی داشته که مشروح آن را در ادامه میخوانید:مستغاثی در ابتدای گفتگو، دو عامل دور افتادن رسانهملی از مراکز فکری و اصطلاحاً هیئتهای اندیشهورز و مشکلات بودجهای را جزو عوامل اساسی مشکلات سازمان صداوسیما عنوان کرد. او تصریح کرد: فاصله گرفتن رسانهها خصوصاً سازمان صداوسیما از مراکز فکری و آکادمی به تعبیر مقام معظم رهبری هیئتهای اندیشهورز باعث شده خیلی از محصولات سریالی و برنامهای خالی از محتوا باشد. دومین مسئله هم که بسیاری از اتفاقات صداوسیما را تحتالشعاع قرار داده، عدم همکاری دولت با رسانهملی است. بودجهها کم شده و هزینههای تولید و ساخت برنامه و سریال هر روز بیشتر میشود. از این رو، رادیو و تلویزیون مجبورند تَن به همکاری با مافیای مالی و اسپانسرها بدهند. حال با بروز مشکلات بیشتر، حضور این سرمایهگذاران هم پررنگتر میشود. به گونهای که امروز اسپانسرها حرف اول را در تلویزیون میزنند؛ مردمانی که هیچ تخصص رسانهای ندارند و فقط به دنبال منافع خاص خودشان هستند. همین حضور تعیینکننده اسپانسرها باعث شده که به صداوسیما شبهه بختآزمایی و قمار هم وارد کنند. علما و مقام معظم رهبری هم نکاتی را در این باره فرمودند و تذکراتی را ایراد کردند.
چرا باید در هر پلان، پلاتوی تبلیغی آزاردهنده گفته شود؟
وی با اشاره به اینکه ستاره مربعها مردم را کلافه کرده و در واقع حاکمیت اسپانسرها اوضاع را در صداوسیما خراب کرد، افزود: مخاطب پایِ تماشایِ هر برنامهای مینشیند چشمانش به روی ستارهمربعهایی باز میشود که مجری به او میگوید وارد این اپلیکیشن بشوید یا فلان پیامک را به فلان ستاره بزنید. آنقدر این رویه ادامه پیدا کرده که مخاطب کلافه شده است. چرا باید در هر پلان از برنامهای یک چنین پلاتوهای تبلیغی مخاطب را آزار بدهد؟ هر چیزی یک حد و حدودی دارد ولی تلویزیون ما دچار افراط تبلیغی و زیادهروی در استفاده از اسپانسرها شده است. در صورتیکه این تلویزیون روزگاری افرادی را در کنار خودش داشت که از تفکرات رسانهای برخوردار بودند، دلشان برای اعتلای رسانه میتپید اما آرامآرام از حیطه رسانه کنار رفتند. چون مورد توجه آن مراکز اسپانسری نبودند و نمیتوانند به رویه امروز تلویزیون خودشان را وفق بدهند؛ زیرا امروز کسی میتواند برنامهسازی کند که با خودش اسپانسر بیاورد.
فرهنگ و تجارت در نزد اسپانسرها یکی است
این منتقد سینما و تلویزیون درباره رویه تبلیغاتی معیوب و اشتباه تلویزیون که نسبت به تلویزیونهای دنیا غیرکارشناسی و شبههآور رفتار میشود، خاطرنشان کرد: ما باید تکلیفمان را روشن کنیم یا کار فرهنگی انجام میشود یا کار تجاری! همگامکردن این دو با هم مشکل است. در هر صورت کار فرهنگی بعد از حدود 200 سال تهاجم فرهنگی غربیها، یک کار جدید و مهم به حساب میآید برخلاف آن چیزی که در غرب اتفاق میافتد، ساختارهای فرهنگی و تجاریشان آمیخته شده است. تهاجمهای فرهنگی غربیها ادامه دارد و هنوز امور بازرگانی جهانی دست آن مراکزی است که با امور فرهنگی ما مخالف هستند. یک مقدار بسیار زیاد نیاز به ورود حاکمیتی داریم؛ چرا که اسپانسرها در دنیای غرب بحث دیگری دارند. آدمهای تبلیغاتی که به رسانهها نزدیکند همانهایی هستند که اساس کار غرب دستشان است. در حقیقت فرهنگ و تجارت در نزد اسپانسرها یکی است. جبهه فرهنگی در چنین میدانی قرار دارد که اصلیترین تهاجمات اتفاقاً از سوی همین نگاههای تجاری و آدمهای تبلیغاتی هدایت میشود.
مگر همه سریالها «مختارنامه» شدند
وی در پاسخ به این سوال که چرا تلویزیون نمیتواند سریالهای موثر، مفید و ماندگار بسازد و هنوز برای حفظ مخاطب از سریالهای ماندگار خودش بهره میبرد به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: مشکلات مالی سازمان صداوسیما یک حقیقت است اما برخی این مشکل بودجهای را بهانه میکنند. مگر در گذشته همه سریالها با بودجههای فاخر ساخته میشد. مگر همه سریالها بودجه «مختارنامه» را داشتند یا دیگر سریالهای تاریخی و مذهبی الف یا الفویژه! یک سریالهای سادهای همچون «پدرسالار»، «خانه سبز» و «همسران» در لوکیشنهای آپارتمانی ساخته شدند ولی در ذهن مخاطب ماند. بنابراین مسئله بودجه نیست و این مسئله به تأثیر حرکت تجاری برمیگردد. حرکت تجاری با توجه به ارتباط با مراکز غربی نمیتواند خودش را با سبک زندگی ایرانی- اسلامی هماهنگ سازد. زیرا میبینیم این نگاه تجاری، اشرافیمنشی، مصرفگرایی و رفاهطلبی را به شدت در کارهایشان تبلیغ میکنند.
چرا یک خانم شیکپوشِ زیبا، یخچال تبلیغ میکند؟
مستغاثی با اشاره به تبلیغات ضدفرهنگی در سریالها و آگهیهای بازرگانی صداوسیما، افزود: یک خانم شیکپوش زیبا را میآورند یخچال فلان کشور بیگانه را تبلیغ میکند که ادا و اطفاری نیز به همراه دارد تا این محصول به فروش برسد. همان تفکرات ضدفرهنگی را به رخ میکشد که حرکتهای تجاری منبعث از اندیشههای غربی است. سریالها این تفکرات غربگرایانه را به اوج میرسانند و این نفوذ در برنامههای تلویزیونی هم اتفاق افتاده است. زیرا برای جذب تماشاگر از شبکههای ماهوارهای کپی میکنند. میبینیم این کپیبرداریها حریم و حرمت خانوادهها را میشکند. در برنامههای تلویزیونی از مهمان برنامه میخواهند خصوصیترین حرفی که به همسرت در خانه میزنی را جلوی دوربین بگویی! این حیازدایی اساس خانواده ایرانی است. یا در جایی میگویند چطور عاشق شدی! این سیر عاشق شدن را باید روی آنتن بگوید. جایی هم دیدم میگویند دست همدیگر را بگیرید؛ واقعاً قرار است این حرکتهای ضدفرهنگی تا کجا پیش برود حتماً بوسیدن و در آغوش گرفتن مراحل بعدی است.چرا متولیان فرهنگی ما متوجه ترجمه سند 2030 نیستند؟
وی با اشاره به سبک و روش جدید هجوم غربیها، تأکید کرد: یادم است سالهای 63 و 64 سریال امیرکبیر پخش میشد برای اولین بار در صداوسیما جلوی موهای خانمها مشخص بود. اعتراض که شد عوامل سریال گفتند این موها مصنوعی است! در یکی از رسانهها نوشتند که امروز موی مصنوعی و فردا پای مصنوعی و سینه مصنوعی میآید! یعنی یک جایی باید متوجه بشویم این سبک زندگی غربی با ما فرق میکند. خانواده ما با خانوادههای آنها فرق میکند. برای همین است که سند 2030 را برای خانوادههای ما ترجمه میکنند یعنی به دنبال همجنسگرایی و مسائل دیگر هستند که ایدئولوژیهایشان با ما متفاوت است. متأسفانه عمده رسانهها و متولیان فرهنگی ما غافل هستند و متوجه این سبک و روش جدید هجوم غربیها نیستند.
کپیبرداری از برنامههای غربی از سینما و مشروبات هم خطرناکتر است
این منتقد خطر کپیبرداری از برنامهها را از سینما و مشروبات الکلی بدتر دانست و گفت: برنامهای به سبک و سیاق یک برنامه مستهجن هندی ساخته میشود حتی از رنگ، دکور و استودیوی آن کپیبرداری میکنند. غیر از ننگ تقلید روی پیشانی رسانه، فرهنگ ایرانی نیز فراموش میشود و یک فرهنگ مسموم غربی جای آن را میگیرد. خطر این کار به مراتب از سینما و مشروبات الکلی هم خیلی بدتر است. سبک زندگی ما با سبک زندگی آنها فرق دارد؛ اگر بخواهیم سبک زندگی ایرانی- اسلامیمان را در جامعه رواج بدهیم باید بفهمیم خطر تبلیغات و انواع و اقسام اسپانسرها و مسائل تجاری را و از این قیل و قال گذر کنیم. در واقع ما داریم در برنامههای خودمان، خانوادههای ایرانی را نه تنها به حاشیه بلکه تخریب میکنیم. سریالهایی روی آنتن میرود که هیچ پلانش رمضانی نیست
مستغاثی با بیان اینکه چرا 20 شبکه تلویزیونی همه ترتیل و دعای جوشن کبیر نشان میدادند و سریالهایی روی آنتن میرفت که هیچ پلانش رمضانی نیست، خاطرنشان کرد: متأسفانه خیلی از دوستان ما در رسانه فکر میکنند ایجاد جذابیت به آن ابزار و روش غربیها، قاعده است؛ اصلاً این طور نیست. چرا واقعاً باید از یکسری شوهای مستهجن تقلید کنیم تا مخاطب جذب شود؟ چرا خودمان نباید ابتکار عمل داشته باشیم و کاری با درونمایه فرهنگ خودمان انجام دهیم. وقتی برنامه افطار هم بر همین مبناها ساخته میشود نه به دل مینشیند و نه میتوانیم نامش را رمضانی بگذاریم. در صورتیکه رمضان ماهی است که به عنوان یک گنجینه حجیم معرفتی میتوان از آن بهرهبرداری مهمی انجام داد، ولی این اتفاق نیفتاده است.
لااقل یکی میگفت من روزهام!
وی ادامه داد: من در جایی گفتم که چه اجباری است 20 شبکه ترتیل، دعای جوشن کبیر و دعای ماه رمضان پخش کند و برنامههای بیخاصیت هم داشته باشد این برنامهها را تعطیل کنید! اتفاقاً مساجد بیشتر رونق پیدا میکند که این برنامههای بیخاصیت و مشغولیتهای اشتباه باعث شده تا مساجد هم خلوت شوند. یکی دو شبکه برنامههای خوب و مفید روی آنتن ببرند و این همه هزینه هم اسراف نمیشود. مقام معظم رهبری هم فرمودند "هنرمندانه در این مباحث ورود کنید." اما امروز سریالهایی روی آنتن میروند که یک پلانش رمضانی نیست و به روزه و نماز ربطی ندارند. محض رضای خدا راجع به رمضان صحبت نمیکند؛ یک سفره افطاری پهن میشد و آدمها دور هم جمع میشدند سبک زندگی رمضانی خانوادهها به رخ کشیده میشد. لااقل یکی میگفت من روزهام! اما این سریالها هیچکدامشان مناسبتی نیستند. برخی از این دوستان که آمالشان آمریکاست شاید نمیدانند آنها در مناسبتهایشان کار ویژه میکنند.
چقدر باید درگیر رابطههای دختر و پسری غیرمتعارف بشویم
مستغاثی با اشاره به سریالهای «از یادها رفته»، «دلدار» و «برادرجان»، خاطرنشان کرد: ما سریال برای رمضان میسازیم، خارجیها هم برای کریمس میسازند. حداقل آنها یک بابانوئل در سریالشان نشان میدهند یا برای هالووین یک خاصیت و ویژگی از این روز را به رخ میکشند اما ما کجا از رمضان صحبت کردیم؟ چرا اصرار داریم آنقدر سوژههای تکراری را برای ماه رمضان بسازیم؟ چقدر باید ببینیم دو خانوادهای که یکی حق آن را خورده و حقشان را بگیرند. سال گذشته «رهایم نکن» ساخته شد که در آنجا شخصیتی که امین تارخ بازی میکرد حق برادر و خواهرهایشان را خورده بود و یا چقدر باید درگیر اتفاقات بیحاصل خانوادهها، عاشقشدن و رابطههای دختر و پسری غیرمتعارف بشویم. همه اینها تنشزاست نه موثر و منحصر به فرد! انگار نه انگار که این همه اتفاقات مهم در داخل و خارج از کشور میافتد و این سازندگان سریال هیچ توجهی ندارند.
ساخت سریالهایی مثل «از یادها رفته» حرامکردن هزینه است
وی با اشاره به اینکه سریال «از یادها رفته» یک کاریکاتور احمقانه از سریال نمایش خانگی «شهرزاد» است، افزود: سریال «از یادها رفته» شبکه یک، کاریکاتور احمقانهای از سریال نمایش خانگی «شهرزاد» است. واقعاً ساختن چنین سریالهایی در وهله اول چه خاصیتی دارد و در وهله بعدی اصلاً چرا رمضان؟ تولید چنین سریالهایی بدون شک حرام کردن هزینه است. به خدا این سرمایهها، بیتالمال است و سازندگان این سریالها مدیون بیتالمالند. سریال باید طوری ساخته شود که در یادها بماند اما واقعاً کجای این سریالها در خاطر کسی میماند. آنقدر روایتها احمقانه و ابلهانه جلو میرود که توقع دارند مردم به سراغ فضاهای دیگر نروند. چون از نظر محتوایی و ساختاری چیزی ندارند ولی سریالهای «همسران»، «خانه سبز» یا «پدر سالار» باز هم تکرار شود میبینم.
مدیران تلویزیون به راهپیمایی اربعین بیاعتنا هستند
مستغاثی با انتقاد از بیتوجهی به حوادث سیل یا راهپیمایی اربعین برای ساختن یک اثر نمایشی موثر، تأکید کرد: چه نیازی است که این همه سریالهای سطحی ساخته شود در حالیکه در مسئله سیل یا راهپیمایی اربعین به ساخت یک کار نمایشی موثر و مفید اعتنایی نکرد. 5 سال است این حرکت بزرگ در اربعین اتفاق میافتد اما دریغ از توجه مدیران تلویزیون که بر روی چنین موضوعات مغتنمی، تمرکز کنند. واقعاً باید بازخواست شوند که این هزینهها را چگونه صرف میکنند.
چرا زن چادری «از یادها رفته» مُنگول است؟
این منتقد با نگاهی به سریال «از یادها رفته» تصریح کرد: در جایی گفتهاند مثلاً از نمایش خانگی «شهرزاد» کپی نکردهاند! من میگویم اتفاقاً شاهکارهای اقتباسی هم داریم و تقلید در همه جا بد نیست. اما اعتقاد دارم مردم را ابله فرض نکنند؛ سریال ماه رمضان هم باید حرف رمضانی داشته باشد. این همه هزینه آکسسوار و گریم برای سریال «از یادها رفته» صرف شده اما مخاطب با یک فضای احمقانهای مواجه میشود. یا مثلا از رضا یزدانی به عنوان بازیگر استفاده کردهاند که اجرای موسیقی او قابل تأمل است چه برسد بازیگری که نمیتوانست دیالوگ هم بگوید. این سریال میزانسن درستی ندارد و نمیدانم چرا اصرار داشته یک زن چادری را زنی مُنگول، بیسواد و مضحک نشان دهد. مخاطب را هیچ قصهای نمیرساند و فقط ماجرا، ماجرای عاشقبازی با این دختر ندیمه«مهربانو» است ولاغیر.
انتقاد از سریال «برادر جان» و «دلدار»
مستغاثی با انتقاد از سریال «برادر جان» و «دلدار» خاطرنشان کرد: در سریال «دلدار» ابتدا خیلی خوشبین و امیدوار شدم که یک نخبهای با ابتکار عمل خود به دنبال یک حمایتکننده است اما یک دفعه سریال وارد یک ماجرای احمقانه عشقهای دختر و پسری میشود. یک ماجراهای درهم تنیده که هیچ ارتباطی به هم ندارند؛ ازدواج، خیانت و پشتهماندازی! اجراهای بسیار بد و بازیهای بد همه ناراحتکنندهاند. «برادرجان» هم یک ماجرای تکراری است که مخاطب بخش عمدهای از آن را در «رهایم نکن» با بازی امین تارخ دید. چقدر باید یک مسئله را برای مخاطب نمایش داد؛ به گونهای که انگار مخاطب را خنگ فرض کردهاند! این رویه تولیدی مخاطب را عصبانی میکند؛ جایی که برادر به برادر رحم نمیکند و نامش را گذاشتهاند «برادرجان»!! از یک خانواده به هم ریخته دنبال چه هستید؛ جالب است که با این همه به همریختگی میگویند این شخصیت داستان قسم دروغ نمیخورد.
دلم میسوزد برای این پولهایی که هزینه میشود
وی با اشاره به اینکه چرا مدیران تلویزیون نمیتوانند تشخیص بدهند این سریال مناسبتی نیست، افزود: این تأکید سازندگان سریال «برادرجان» که ما مثلاً میخواهیم به مخاطب بگوییم این شخصیت داستان دستش را روی بزرگتر بلند نمیکند یا قسم دروغ نمیگوید به مانند آن تهیهکنندهای میماند که یک مسابقه بختآزمایی میسازد و بعد میگوید از شهدا حرف زدیم و مسائل ارزشی را مطرح کردیم. در صورتیکه میداند این رواج قماربازی در واقع توهین به شهدا و مسائل ارزشی است. شما در سریال کل خانوادهها و سبک زندگی را از بین بردهاید، به برادری، پدری و رفاقت حمله شده است و تعصب و مسائل دینی به مضحکه گرفته میشود. نمیدانم چرا مدیران تلویزیون تشخیص نمیدهند این سریالها مناسبتی نیست؟ واقعاً این هوش و زکاوت جایزه گینس دارد. دلم میسوزد برای این پولهایی که هزینه میشود و مخاطبی که مجبور است پای تماشای این برنامهها و سریالها بنشیند.
سلبریتی تاریخ مصرف گذشته را میآورند برنامه اجرا میکند
این منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه دیگر تلویزیون تعیینکننده نیست به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: یک زمانی سریالها و برنامههایی ساخته میشد که هم تأثیرگذار بودند، هم ماندگار و هم حرفهای جدی و محتوایی برای مخاطب داشتند. چون اسپانسری ساخته نمیشدند؟! الان همهچیز روی شاخ اسپانسرها میچرخد و آنها هستند که برای تلویزیون تعیین و تکلیف میکنند. سلبریتی تاریخ مصرف گذشته را میآورند برنامه اجرا میکند. سلبریتی که سواد آنچنانی ندارد و نمیتواند مفهومی به مخاطب القاء کند. زیرا میدانید که عمدتاً سلبریتیها جملگی خنگترین آدمها هستند. وقتی دانشی ندارند و تصادفاً از روی چهره به عنوان مجری انتخاب میشوند حتی در ماه رمضان هم این رویه را داریم قطعاً معرفتی از رمضان انتقال پیدا نمیکند. بدون شک میگوییم تلویزیون رمضانی نبود! چون نه میتواند راجع به معارف دینی و قوام ادبی صحبت کند و نه حرف درست بزند؛ این سلبریتیها چهار دیالوگ فیلم را هم به زور حفظ میکنند. مسلماً با این نگاه، تلویزیون نمیتواند برنامههای تأثیرگذار بسازد. شما توجه کنید داود میرباقری که «مختارنامه» را در طول بیش از یک دهه ساخت به جای این همه سریالهای سطحی میتوانستیم زودتر مقدمات ساخت «سلمان فارسی» را فراهم کنیم یا او را یاری دهیم «حضرت خدیجه(س)» را بسازد. یا از وجود آدمهایی مثل مرحوم محمدابراهیم سلطانیفر در شوراهای اندیشهورزی استفاده میکردیم.
چرا باید شبکه کودک 24 ساعته باشد؟
او در پاسخ به این سوال که مشکل دیگر تلویزیون، آسیب برای کودکان چه از لحاظ پخش آگهیهای تبلیغاتی و چه کارتونها و انیمیشنهای خارجی است، چرا روانشناسی و جامعهشناسی در صداوسیما فراموش شده، تأکید کرد: یادم نمیرود یک زمانی که در شورای صدور پروانه نمایش خانگی بودم میخواستند "پینوکیو" را دوبله کنند من گفتم تبلیغ این کارتون، شرک است. چرا که سریالها و فیلمهای والتدیزنی همهشان تبلیغ شرک است چون به جای خدا، جادوگر، پریمهربان، پیر مهربان و غول را نشان میدهند. شاید هیچوقت مدیران ما از خودشان سوال کردهاند این کارتونها که میلیاردها دلار برای ساخت آنها هزینه میشود با کمترین هزینهای دانلود میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند. در صورتیکه قبل از توزیع در کشور خودشان 250 هزار دلار جریمه کسی است که دانلود کند. چرا که آنها از هر وسیلهای استفاده میکنند تا خواستگاه و تفکرات خودشان را القاء کنند. به جای اینکه شبکه کودک 24 ساعته داشته باشیم چند ساعت روی آنتن باشد اما فیلمهای متناسب با سبک زندگی کودکان ایرانی و اسلامی را به نمایش درآورد.
گفتگو از: مجتبی برزگر
منبع: خبرگزاری تسنیم