«مارکو آمبروگی» نویسنده این یادداشت، با بیان اینکه دولت آمریکا با بیملاحظهگی سردار سلیمانی را فردی «تروریست» خوانده، نوشته است: «واقعیت این است که او در اغلب بخشهای خاورمیانه، به درست یا غلط، چهرهای قهرمان به شمار میآمد که به دلیل ویژگیهایی که به او نسبت داده شده بود، حتی از سوی دشمنانش هم مورد احترام بود.»
آمبروگی با برشمردن ویژگیهای شخصیتی سردار سلیمانی و نبوغ نظامی وی، نوشته است که وی «در ایران یک قهرمان ملی بود که میتوانست فقیر و غنی، مؤمنین و غیرمؤمنین و حامیان مخالفان نظام ایران را متحد کند.»
آمریکا در حال تبدیل به دولتی سرکش است
وی با بیان اینکه سردار سلیمانی همواره با پروازهای عادی مسافری سفرهایش را انجام میداد با این حال حتی اسرائیل هم جرأت نکرده بود که وی را هدف قرار دهد، نوشته است: «وقاحت و بیفکری اقدام ایالات متحده [در ترور سردار سلیمانی] همه، البته به جز اسرائیل، را در جهان بهتزده کرد. اما آنچه بیش از همه برای اروپاییها مایه نگرانی است، این است که کشوری زمانی الگوی مدل غربی بوده، در حال تبدیل به یک "دولت سرکش" است که منافع خود را به کنوانسیونها و قواعد بینالمللی ترجیح میدهد. قدرت نظامی و اقتصادی [آمریکا] دیگر ابزاری برای یک رهبری مسئولانه نیست، بلکه به ابزاری برای پشتیبانی از رفتاری قلدرمآبانه بدل شدهاند.»نویسنده یادداشت اشاره کرده است که تصمیم به ترور سردار سلیمانی توسط گروهی کوچک از مقامهای کاخ سفید و در حالی اتخاذ شده است که آمریکا با ایران در حال جنگ نبوده و ترور هم در کشوری ثالث انجام گرفته است. وی با بیان اینکه مقامهای کنگره از این تصمیم بیاطلاع بودند، نوشته است که «روشن است که به کشورهای "متحد" [آمریکا] هم اطلاعرسانی نشده بود.»
آمبروگی نوشته است که بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به مرکز تجارت جهانی نیویورک، اختیارات رئیسجمهور آمریکا برای انجام حملاتی از این دست چنان افزایش یافته که حتی افرادی چون «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه و «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین هم تا این حد برای انجام حملات علیه کشورهای دیگر اختیار ندارند. همین امر موجب شده تا آنطور که روزنامه «نیویورکتایمز» گزارش داده، ترامپ در شرایطی عصبی و در واکنش به اعتراضات در برابر سفارت آمریکا در بغداد، دستور انجام ترور سردار سلیمانی را صادر کند.
کرمهایی که در حال از بین بردن دموکراسی آمریکا هستند
وی سپس به «کرمهایی» اشاره کرده که در حال از میان بردن «دموکراسی آمریکایی» هستند: «اما کرمهایی که در حال از میان بردن دموکراسی آمریکایی هستند، از فساد همهگیر در طبقه سیاستمداران آمریکایی هم ناشی میشود. این امر با رأی عجیب سال ۲۰۱۲ دیوان عالی آمریکا هم "عادیسازی" شد. این حکم، بر اساس قاعده آزادیهای فردی متمم اول قانون اساسی آمریکا، مجوز کمکهای مالی بیحد و حصر افراد و شرکتها به سیاستمداران را صادر کرده است. بر اساس بررسی "فایننشال تایمز"، هر نماینده کنگره ایالات متحده، ۶۰% از زمان کاری خود را برای تلاش جهت جمعآوری منابع مالی صرف میکند.»نویسنده این یادداشت به نقش لابیها در آمریکا هم پرداخته و نوشته است که اکنون نقش این سازمانهای لابیگر عملا از نقش رأیدهندگان در تعیین سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا فراتر رفته است و این لابیها هستند که واشنگتن را به سمت تضعیف نهادهای بینالمللی سوق دادهاند.
آمبروگی از سازمان ملل متحد، سازمان تجارت جهانی و دیوان کیفری بینالمللی به عنوان نهادهایی یاد کرده که آمریکا به سمت تضعیف آنها گام برداشته است. به گفته وی، مخالفت اعضای سازمان ملل متحد با اشغالگری رژیم صهیونیستی، قوانین تجارت آزاد سازمان تجارت جهانی و تلاش دیوان کیفری بینالمللی برای تحقیق در مورد جنایات جنگی رژیم صهیونیستی و آمریکا از جمله دلایلی است که واشنگتن به سمت مقابله با این نهادها حرکت کرده است.
اقدامات آمریکا اروپا را در موقعیتی دشوار قرار داده است
او در ادامه به وضعیت دشوار اروپا در برابر رفتارهای غیرقانونی آمریکا پرداخته و نوشته است: «در چنین شرایطی، ما اروپاییها خود را در وضعیتی سخت مییابیم. ما که تحت چتر حمایتی آمریکا مدهوش دورهای طولانی از رفاه و صلح بودهایم، حالا خود را در برابر تجاوزات کشوری که آن را رهبر ائتلاف بینالمللی میدانستیم، بیدفاع میبینیم.»وی میافزاید: «زمانی که ایالات متحده بدون طی مراحل سازمان تجارت جهانی یا حتی آغاز مذاکره، بر کالاهای ما تعرفه اعمال میکند، وقتی آمریکاییها علیه شرکتهای اروپایی که از تصمیمات حاکمیتی آمریکا تبعیت نکردهاند "تحریم ثانویه" اعمال میکند، وقتی شرکتهای حاضر در پروژه ساخت خط لوله گاز "نورث استریم" تحریم میشوند، وقتی آنها میخواهند فناوریهایی را به ما تحمیل کنند و ما را در مورد [شرکت] ارائهدهنده این فناوریها تحت فشار قرار میدهند، زمانی که فرانسه تهدید میشود در صورت اجرای طرح مالیات اینترنتی بر غولهای فناوری آمریکایی با اقدام تلافیجویانه روبرو شود، ما ناگهان خود را چنان ضعیف مییابیم که نهایتا تنها میتوانیم به زبان [به این رفتار] اعتراض کنیم.»
آمبروگی در ادامه نوشته است: «در نتیجه، ما اروپاییها در برابر خود انتخابهایی دشوار میبینیم، که نه برای آن آمادگی داشتهایم و نه هضم آن برای افکار عمومی ما ساده است. تنها جنبه مثبت این وضعیت این است که نیاز به تقویت پروژه اروپایی را نه فقط برای دفاع از منافع مشترک تحت حمله، بلکه به خاطر فرهنگ و تمدن هزاران سالهای که اکنون در معرض تهدید قرار گرفته، یادآوری میکند.»
وی در پایان با اشاره به مبارزه سردار سلیمانی با گروه تروریستی داعش، نوشته است که با وجود نقش ایران در شکست دادن این گروه از جمله در شهر «موصل» عراق، لابیهای حامی اسرائیل آمریکا را به سمت خروج از برجام سوق دادند و واشنگتن شرکتهای غیرآمریکایی همکار با ایران را به تحریم تهدید کرد. این کارشناس ایتالیایی به سیاستمداران اروپایی توصیه کرده است که از سیاست «جلب رضایت» آمریکا دست بردارند، چراکه نتیجه این سیاست اکنون روشن و واضح شده است.