به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد

مصاف جریان نفاق و مردم در مرصاد

مقاطع گوناگون دفاع مقدس مملو از آموزه‌هایی است که همچون چراغی فروزان برای تمامی ادوار خصوصاً دوران کنونی به شمار می‌آید. یکی از این مقاطع، تجاوز منافقین به غرب کشور با همکاری و پشتیبانی ارتش بعث عراق چند روز پس از اعلام آتش‌بس بود. تأمل در دلایل طمع منافقین و پشتیبانی صدام از آن‌ها و همچنین حضور به‌موقع و شجاعانه‌ی نیروهای نظامی و مردمی برای دفاع از میهن نتایج مطلوبی برای وضعیت امروز جامعه دارد.
يکشنبه، 5 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : محمدجواد نقدی
موارد بیشتر برای شما
مصاف جریان نفاق و مردم در مرصاد
آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی با تجاوز گستردۀ نظامی از شمالی‌ترین نقطۀ مرز مشترک عراق با ایران تا بندر خرمشهر و آبادان در جنوب ایران بود. وقتی جنگ تحمیلی شروع شد، استکبار جهانی و صدام به زعم خود فکر می‌کردند برنده این میدان هستند؛ اما منش خالصانه و حضور جهادی مسئولین از یک‌سو و حضور فعال مردم و نقش گسترده جوانان در 8 سال دفاع مقدس از طرفی، نتیجه را به شیوه‌ای دیگر رقم زد و موجب سربلندی انقلاب اسلامی شد. مسلماً جنگ تحمیلی در شرایط نابرابر به ملت ایران تحمیل شد ولیکن اقدامات توأم با مقاومت و عزت در شرایط دشوار آن دوران به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شد که منجر به پیروزی شد.

ازاین‌رو گویی 8 سال دفاع مقدس برای ایران اسلامی همچون معدن سرشاری است که می‌توان از آن برای تعالی جامعه اسلامی ایران بهره برد.

مقام معظم رهبری نیز ضمن اشاره به آن برهه‌ی مهم از تاریخ انقلاب اسلامی، یادآور می­شوند : «اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلی را نمی‌داشت، البته خیلی از ویرانی­ها را، خیلی از فقدان‌ها را، خیلی از خسارت‌ها را نمی‌داشت؛ اما این اعتماد به نفس را هم نمی‌داشت؛ این قدرت علمی، نظامی و پیشرفت صنعتی را هم نمی‌داشت؛ این عزتی را هم که در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمی‌داشت؛ این حالت یأس و ناامیدی از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او - البته عقلایشان؛ چون بی‌عقل‌هایشان خیال می‌کنند که می‌شود تسلط پیدا کرد! - به وجود نمی‌آمد.» (1)
 

عملیات مرصاد

روز‌های میانی تابستان یادآور یکی از ماندگارترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس است که برای دفاع از خاک میهن اسلامی به وقوع پیوست. در ۲۷ تیر 1367 یعنی پس از گذشت یک سال از مطرح‌شدن قطع‌نامه 598 شورای امنیت و پذیرشِ بی‌درنگ آن توسط عراق، جمهوری اسلامی ایران نیز آن قطع‌نامه را پذیرفت، اما چند روزی بیش نگذشت که عراق به عهدی که خود -به‌ظاهر- پیشگام آن بود وفا نکرد و مجدداً به خاک ایران تجاوز کرد.

ارتش بعث عراق چهار روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، آغازگر تهاجم وسیعی در جنوب شد. نیرو‌های بعثی خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساند و دوباره خرمشهر را مورد تهدید قرار دادد. حمله مجدد ارتش بعث که از ۳۱ تیر آغاز شد و تا دوم مرداد به طول انجامید، منجر به پیشروی ۳۰ کیلومتری آن‌ها در خاک ایران شد؛ اما با ایستادگی معدود نیرو‌های مخلص و پایِ­کار ایرانی که در جبهه جنوب باقی مانده بودند و همچنین اجرای فوری عملیات‌های «دفاع سراسری» و «الغدیر»، پس از سه روز، ضمن متوقف ساختن پیشروی دشمن بدعهد، آن­ها را به پشت مرز‌های بین‌المللی بازگرداندند.

خباثت دیگری که صدام پس از شکست در جبهه‌های جنوب مرتکب شد، تجاوز به خاک غرب ایران بود، اما این بار برای حمایت و پشتیبانی از منافقین؛ در روز سوم مرداد ۶۷ با نقض مجدد قطعنامه با هدف همراهی مجاهدین خلق (منافقین) به مرز‌های غربی ایران حمله کردند. نیرو‌های ارتش بعث عراق تا گردنه پاتاق (پس از شهر سرپل ذهاب) همراه و پشتیبان لجستیکی مجاهدین خلق بودند. اما سرانجام منافقین در جاده اسلام‌آباد غرب، در تنگه چهارزبر به سدّ نیرو‌های نظامی برخورد کردند و با ایستادگی رزمندگان اسلام و اجرای عملیات مرصاد توسط ایران در پنجم مردادماه، مجبور به فرار و عقب‌نشینی شدند.

در واقع اذناب استکبار جهانی که حامیان صدام برای حمله به ایران بودند و به جهت مقاومت­های ملت ایران نتوانسته بودند کاری را پیش ببرند، با تجهیز منافقان می‌خواستند به هدف نهایی خود، یعنی از بین بردن انقلاب برسند. ولی رزمندگان انقلاب با واکنش به‌موقع و حساب شده، مانع رسیدن آن‌ها به هدف شومشان شدند. بی‌شک رزمندگان اسلام در آن زمان با هوشیاری و عمل به‌موقع خود نشان دادند که همواره در برابر هرگونه تجاوزی که نظام اسلامی را تهدید کند، با جان و مال خود می‌ایستند و تا ریشه‌کن کردن واقعی آن از پا نمی‌نشینند.
 

اظهار ضعف ممنوع

در آن برهه به سبب پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام خمینی(ره)، برخی از اقشار سرخورده از انقلاب اسلامی زمینه را برای شایعه‌سازی علیه نظام مناسب دیدند و شروع به جوسازی کردند. صحبت‌های این عده بیشتر پیرامون این موضوع بود که ایران از روی ضعف نظامی و به‌ناچار قطعنامه را پذیرفته است و جمهوری اسلامی ایران دیگر یارای مقاومت در مقابل حملات خارجی را ندارد. در نتیجه بدخواهان این مرز و بوم تصور کردند که جمهوری اسلامی به سبب استقرار شرایط صلح و مشکلات داخلی در موضع ضعف قرار دارد و می‌توانند با تجهیز منافقین و پشتیبانی‌های صدام مجدداً به پیروزی‌هایی دست یابند. اما اقدامات به‌جا و مناسب نیروی دفاعی و حمایت‌های مردمی موجب پیروزی سپاه اسلام و از بین رفتن این توهم شد.

حضرت آقا نیز آغاز جنگ تحمیلی را طمع صدام و حامیان او نسبت به ضعف کشور در اوایل انقلاب می‌دانند و به شایستگی این نکته را متذکر می‌شوند. ایشان می‌فرمایند: «جنگ تحمیلی به خاطر این اتّفاق افتاد که دشمن در ما احساس ضعف کرد. اگر دشمن بعثی و محرّکین او خاطر‌جمع نبودند که سرِ چند روز به تهران خواهند رسید -آن‌ها این‌‌جوری فکر می‌کردند- این جنگ انجام نمی‌گرفت؛ آن‌ها در ما احساس ضعف کردند. احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حمله‌ی به شما است؛ این یک قاعده‌ی کلی است. اگر می‌خواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید. نمی‌گویم به‌دروغ بگوییم قوی هستیم، [بلکه] می‌گویم قوّت خودمان را آشکار کنیم. ما نقاط قوّت زیادی داریم، این نقاط قوّت را آشکار کنیم. در زمینه‌ی اقتصادی هم همین‌جور است، در زمینه‌ی فرهنگی هم همین‌جور است.» (2)
 

ملت همیشه در صحنه

اگرچه با طولانی شدن جنگ، معمولاً نیروهای طرفین یا طرف­های درگیر تحلیل رفته و به‌نوعی با بحران ثبات مواجه می‌شوند. اما در جنگ تحمیلی، به جهت این‌که مردم، نظام جمهوری اسلامی را حاصل تلاش­های خود می‌دانستند، نظام به‌هیچ‌عنوان با بحران ثبات در میان مردم انقلابی خویش مواجه نشد.
بنابراین منافقین در توهم خستگی مردم به‌واسطه‌ی طولانی شدن جنگ، ناراحتی به سبب رنج­های ظاهری مثل از دست دادن عزیزانشان و در نتیجه عدم حمایت از نظام جمهوری اسلامی، دچار اشتباه محاسباتی شده بودند. مورد اخیر را می‌توان بزرگ‌ترین اشتباه منافقین و حامیان آن‌ها محسوب نمود. غفلت از مردمی بودن و همچنین اسلامی بودن این نظام بیشترین ضربه را به نیروهای رجوی زد، چراکه با مقاومت‌های سرسختانه‌ی مردمی روبرو شدند. لذا اعتماد و اعتقاد مردم به حاکمیت در این زمینه نقش مهم و فراموش ناشدنی ایفا کرد.

البته با حمله منافقین، چهره دوست از دشمن و نفوذی‌ها مشخص شد. به دلیل موفقیت‌های نسبی و اولیه منافقین مانند اشغال کرند غرب، این عده چهره واقعی خویش را نشان داده و سعی در کمک به منافقین داشتند. ازاین‌رو نفوذی‌های ضد انقلابی و ضد مردمی در جریان غائله‌ی منافقان شناسایی‌ و از نیروهای انقلابی و مردمی تفکیک شدند.
 

توجه همه‌جانبه به کشور

در آن برهه نظر به حملات مجدد و عهدشکنانه ارتش بعث به جنوب کشور و توجه عمده نیروهای نظامی و دفاعی ایران به آن منطقه، منافقین در این فکر بودند که از طریق جبهه غرب در طی چند روز حکومت اسلامی ایران را براندازند! در واقع غرب کشور را محیطی مستعد و بکر برای نفوذ به کشور و پیشروی به سمت مرکز کشور یافته بودند.
 

نکته پایانی

منظومه‌ی دفاع مقدس و به‌طور خاص عملیات مرصاد را می توان الگویی مناسب برای حل مسائل جاری کشور دانست. اقدامات به هنگام و بدون فوت وقتی‌که در عملیات مرصاد برای مبارزه با منافقان و همدستانشان انجام شد در حقیقت همان نوش دارویی است که مدیریت کنونی جامعه به آن نیازمند است. دشمنان این سرزمین که پس از تحمیل 8 سال جنگ به مردم و همچنین پذیرش آتش‌بس از جانب حضرت امام (ره) در توهم عدم آمادگی نظامی کشور بودند، به خیال فتح تهران در 48 ساعت دوباره حمله کردند اما زهی خیال باطل؛ عزت، شجاعت و شتاب عمل مناسب، موجب شد خیال خام دشمنان نقش بر زمین شود.

بدیهی است جهاد فی سبیل الله و حضور مؤثر فقط اختصاص به میدان جنگ نظامی ندارد. بلکه جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی اجتماعی نیز نیاز به حضور شجاعانه و مؤثر دارد. بدخواهان مردم ایران که در جنگ نظامی با حمایت‌های همه‌جانبه‌ی صدام بعثی موفق نشدند، دست از سر ایران و ایرانی برنداشته‌اند؛ بلکه از راه‌های گوناگون به توطئه علیه استقلال، عزت و فرهنگ ایرانی اقدام می‌نمایند.

بی شک باید دفاع مقدس را اسوه و آیینی برای دفع تجاوز نسبت به عزت و استقلال ملت ایران، دفاع از فرهنگ و تمدن کشور و تلاش برای بهبود اقتصاد و معیشت مردم دانست.

در شرایط فعلی کشور، اقدامات قاطع قوه ی قضائیه و منش انقلابی آیت الله رئیسی، خصوصا در پرونده های مفاسد اقتصادی پرتوی امید را در دل مردم پرنور کرده است. نمایندگان تازه نفس و متعهد که در روز­های ابتدایی تشکیل مجلس مشی مردمی خود را در ماجرای اعتبار نامه ی تاجگردون و یا طرح سوال از وزرای دولت نشان دادند؛ شایسته است با بهره مندی از تجربه ی مدیریت جهادی سال های دفاع مقدس و اقدامات به موقع در مواجهه با مسائل، مردم را ولی نعمت خود بدانند و دولت کنونی را در سال پایانی اش کمک کنند تا موجب بهبود مشکلات معیشتی مردم شود. البته این نکته حائز اهمیت است که نباید از دیگر مسائل جاری و مهم کشور غافل باشند. از جمله مسائلی که باید به ان ها توجه شود، فعال ساختن ظرفیت های انسانی کم نظیر ملی، عبور از مرزهای کنونی دانش در همه رشته ها، تولید نسل و جمعیت، شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن، اجرای عدالت، رفع محرومیت و تقابل با تهاجم های روز افزون به کانون های ضد فرهنگی اشاره کرد.
 
پی نوشت:
[1]. بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14
[2]. بیانات در دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور – 1395/12/16


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.