با شهادت ایشان، موضوع این ترور به تیتر یک رسانههای جهان و ایران تبدیل شد. رسانههای صهیونیستی بیش از دیگران به تحلیل و بررسی این اتفاق و شخصیت محسن فخریزاده پرداختند؛ گویا نام این دانشمند برایشان آشنا بود، در تاریخ آوریل2018 «نتانیاهو» در یک کنفرانس خبری ادعا کرد مدارکی در اختیار دارد که نشان میدهد ایران همچنان به دنبال ساخت سلاح هستهای است. او گفت پس از توافق هستهای، تهران این مدارک را به انباری در «شورآباد» منتقل کرده و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل موفق شدهاند به آن دست یابند. او مدعی شد ایران در پروژهای با نام «آماد» قصد دارد کلاهک هستهای تولید کند. وی در میان ادعاهایش در کنفرانس به نام یک دانشمند هستهای اشاره کرد: محسن فخریزاده!
حال با شهادت این دانشمند بزرگ، سناریوهای گوناگونی از هدف صهیونیستها از این اتفاق و در پی آن چیستی و چگونگی واکنش ایران در رسانهها و از زیان شخصیتهای گوناگون مطرح میشود. در ادامه به سناریوهای محتمل میپردازیم:
اول: تضعیف مذاکرات و بازگشت آمریکا به برجام
یکی از سناریوهایی که بارها در داخل و خارج کشور تکرار شده است، هدفمند بودن این ترور از سوی جبهه عبری-عربی برای هزینه تراشی و مدیریت رفتار «بایدن» در زمان رسیدن به کاخ سفید است. بهطور نمونه «کریس مورفی» یکی از سناتورهای آمریکایی معتقد است: «دولت ترامپ و اسرائیل نمیتوانند با ترور فخریزاده، راه برجام را ببندند و با تروریسم، آمریکا و اسرائیل را امنتر کنند. اگر هدف اصلی ترور فخریزاده، دشوار کردن مسیر توافق مجدد هستهای ایران است، چنین اقدام تروریستی به امنتر شدن آمریکا، اسرائیل یا جهان کمکی نمیکند.»«کارل بیلدت» رییس اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا نوشت: «دور از ذهن نیست که این ترور هدفمند، تلاشی برای جلوگیری از بازگشت تیم بایدن به فرایند دیپلماتیک با ایران و برگشتن به برجام بوده باشد.»
این ادبیات در رسانههای داخلی هم بارها تکرار شد. صریحترین و مهمترین شخصی که در این سناریو سخن گفته، شخص رئیس جمهور است. «حسن روحانی» اظهار داشت که «همه اتاقهای فکر و دشمنان ایران بدانند ملت ایران و مسئولان شجاعتر و غیورتر از آن هستند که این اقدام جنایتکارانه را بیپاسخ بگذارند و به موقع پاسخ خواهیم داد. مردم ما هوشمندتر و حکیمتر از آن هستند که در دام رژیم صهیونیستی بیفتند.»
دوم: افزایش تنش منطقهای و سوق ایران به جنگ ناخواسته:
دومین سناریوی مطرح شده، آن است که این اتفاق، مقدمهسازی برای فریب ایران و آغاز جنگ و یا تنش جدید در ماههای پایانی ریاست جمهوری ترامپ است. بهطور نمونه «آموس یادلین»، فرمانده سابق اطلاعات ارتش اسرائیل در واکنش به ترور شهید فخریزاده گفته بود: «چنین اقدامی میتواند ایران را به سوی واکنش خشونتآمیز سوق دهد تا در مدت زمان باقیمانده از ریاست جمهوری ترامپ، بهانه لازم برای حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران فراهم شود.»به نوشته تایمز اسرائیل و به گزارش شبکه13 تلویزیون این رژیم، اسرائیل و آمریکا برای یکرشته عملیات پنهانی علیه ایران در هفتههای باقیمانده از دولت دونالد ترامپ برنامهریزی کردهاند. این رسانهها میگویند موضوع حمله را میتوان از سفر مقامات آمریکایی از جمله مشاور امنیت ملی ترامپ و وزیر خارجه او به اسراییل متوجه شد. همچنین برخی رسانههای غربی نیز مدعی شدهاند که فرماندهان ایرانی به متحدان منطقهای خود تاکید داشتهاند در هفتههای باقیمانده، کاری نکنند که آمریکا بهانهای برای اقدام متقابل پیدا کند.
سوم: درک ضعف از سوی ایران و تغییر موازنه
اما سناریو آخر که بسیار حائز اهمیت است آن است که ترور اتفاق افتاده ناشی از درک و برداشت دشمن از ضعف داخلی ایران و عدم پاسخ به این اتفاق و اتفاقات مشابه است؛ امری که ماههای بسیار خطرناک و پرهزینهای را پیش روی ایران قرار میدهد. در این سناریو دشمن به دنبال زدن ضربههای اساسی به کشور و امنیت ایران است، لذا دام یا فریبی در کار نیست.در این خصوص «مهدی محمدی» کارشناس مسائل امنیتی و هستهای در یادداشتی مینویسد: «پاسخ به ترور شهید فخریزاده فقط انتقام نیست. ما داغداریم اما هیجانزده نیستیم. مسئله احیای توازن راهبردی، ایجاد بازدارندگی، ترسیم مجدد قواعد بازی و جابهجایی خطوط قرمز است. روند راهبردی باید تغییر کند. خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری، محاسباتی است که دشمن در ذهن دارد. باید به این محاسبات حمله کرد. دشمن باید درباره هزینه و فایده اقداماتش شروع به محاسبه مجدد کند. این با اقدامات عادی میسر نیست.»
او در مقابل دو سناریوی بالاتر می گوید: «یکی از مضحکترین استدلالهایی که در این روزها خواهید شنید این است که پاسخدهی، افتادن در دام دشمن است. سوال این است: در دوسال گذشته که در دام ادعایی آقایان نیفتادیم، رفتار دشمن خشنتر شد یا آرامتر؛ تنش بیشتر شد یا کمتر؟ پاسخ، دام نیست، این تحلیلها دام است.»
چه باید کرد؟
با توجه به سناریوهای گفته شده و اهمیت هرکدام، پاسخ ایران به جنایت صهیونیستها که با چراغ سبز آمریکاییها رخ داده باید قاطع و هوشمندانه و نشاندهنده قدرت و آمادگی تهران در مقابل هر نوع ماجراجویی باشد. باید دشمن این پیام را دریافت کند که ما نه جنگ میکنیم، نه مذاکره. این اقدام و پاسخ انتقامجویانه باید صریح هم باشد تا بازدارندگی لازم برای تکرار نشدن این اقدامات از سوی آمریکاییها و اسرائیل در منطقه را با خود همراه داشته باشد.دولت آقای روحانی حتی اگر به دنبال احیای برجام و مجبور کردن دولت بایدن به بازگشت به تعهدات نقطه صفر برجامی است، نه تنها با تعلل و عدم کنش بلکه با پاسخ و القا و صدور پیام قدرت و موضع قدرت میتواند به این خواسته خود برسد. چیزی که امیدواریم دولتمردان با گذشت یک دهه از ترور و خرابکاریهای گوناگون آمریکا-اسرائیل و مذاکره،آن را درک کنند.