به بهانه سالروز شهادت آیت اللَّه "شیخ فضل اللَّه نوری"
مشروطهای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانیها نمیخورد!
بعدازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. جالب اینجاست که وقتی محاکمه صورت میگرفت، در بیرون مشغول آمادهسازی جایگاه اعدام وی بودند؛ هنگامیکه میخواستند او را برای اعدام ببرند، اجازهی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی کردند. وقتی به در نظمیه رسید رو به آسمان کرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد...
دوشنبه، 11 مرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ایشان زمانی به ایران آمد که استعمار انگلیس با عقد قراردادهایی از قبیل سیم تلگراف، راه شوسه، راهآهن سازی، بانک شاهی و امتیازدارسی با وارد کردن کالاهای غربی میکوشید تا بانفوذ فرهنگ غربی بیشترین بهره را از منابع و منافع کشور عاید خود سازد. شیخ پس از بررسی اوضاعواحوال کشور درصدد مقابله بانفوذ فرهنگی بیگانه برآمد؛ وی با هوشیاری دریافته بود که نفوذ فرهنگی استعمار، ارکان دین و استقلال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را تهدید خواهد کرد؛ لذا در فعالیتهای خود مردم را به دوری از مظاهر کفر و پیروی بیگانگان فرامیخواند. به عنوان مثال؛ نهضت تنباکو یکی از اصیلترین و مردمیترین حرکتهای اجتماعی، سیاسی ایران در دوران استبداد است؛ شیخ فضلالله نوری به عنوان یکی از چهرههای پیشتاز و مجتهدان پایتخت، نفوذ اجتماعی و بصیرت سیاسی مذهبی خویش را در پیشبرد هرچه بیشتر این جنبش به کار گرفت.
ایشان در نهضت تنباکو شرکت فعال داشت و علاوه بر این که به عنوان رابط بین تهران و سامرا، مرکز تشیع در آن دوره عمل میکرد و میرزای شیرازی را از اخبار و اوضاع ایران آگاه میکرد، به آگاه کردن جامعه و حمایت از میرزای آشتیانی میپرداخت و هنگامیکه شاه تصمیم به تبعید میرزای آشتیانی گرفت، او اولین عالمی بود که در حمایت از میرزای آشتیانی به منزل او رفت و از این زمان به عنوان شخصیت دوّم نهضت تنباکو در تهران شناخته شد. همچنین شیخ فضلالله نوری در تأسیس عدالتخانه و جنبش روحانیت و تدوین قانون اساسی نقش عمدهای داشت؛ او حوادث جنبش عدالتخواهی را نتیجه بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فقر عمومی و ستم درباریان و هرجومرج و بیقانونی و بیلیاقتی زمامداران و نفوذ بیگانگان در تصمیمگیریهای مهم میدانست و از قیام مردم برای اصلاح کمبودهای کشور حمایت میکرد.
او بر اساس باورهای عمیق خویش اسلام را در همه زمینههای اجتماعی و فرهنگی و جز آن دارای قدرت و غنا میدانست و میگفت: «دین اسلام اکمل ادیان و اتمّ شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا خوانده است؛ آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟»
اما زمانی که مبارزات در حال رشد و گسترش بود و تغییر نظام حکومتی کشور قطعی به نظر میرسید، انگلیس بهوسیله فراماسونرها و روشنفکران وابسته، در میان مبارزان و برخی رهبران نهضت نفوذ کرده، به پخش شایعه احتمال حمله دولت به مردم پرداخت و با این کار، زمینه را برای پناه بردن به سفارت انگلیس آماده کرد؛ این کوششها موجب شد تا فکر تحصّن در سفارت بین مردم رواج یابد.
در مقابل شیخ فضلالله از بدو آغاز بحث تحصن با آن مخالفت نمود و مردم را از تحصن در سفارت بازداشت؛ شیخ فضلالله معتقد بود: «مشروطهای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانیها نمیخورد.» مرحوم شیخ فضلالله نوری، به قدری این پیام خود را زیبا و هوشیارانه مطرح کردند که حیف است در این مقال، نیمنگاهی به اوضاع کنونی کشورمان، بالأخص توافق هستهای ایران و 1+5 نیندازیم! توافق تاریخیای که در 14 ژولای (23 تیر) با استقبال گسترده در رسانههای جهان مواجه شد که از نکات قابلتأمل این توافق، لغو تحریمهای اقتصادی و احتمال بازگشت ایران به شرایط نرمال اقتصادی است! اما از زمان تهیه متن برجام تاکنون مسئولین آمریکایی مواضع متفاوتی گرفته و در بسیاری از موارد مردم ایران را تهدید به حمله نظامی کردهاند؛ این ادبیات که بیانگر نوعی زیادهخواهی و تهدید ملت ایران است، توسط مسئولین دولتی با پاسخهای مناسب و کوبندهای روبرو نشده و باعث شکلگیری این ذهنیت شده است که قرار است زیر شبح تهدید توافق هستهای پذیرفته شود!
به عنوان مثال؛ رئیسجمهور آمریکا که پس از جمعبندی مذاکرات هستهای، مباحث و ادبیات نظامی را جایگزین مباحث فنی و حقوقی کرده بود، با تهدید مجدد و مستقیم ایران به حمله نظامی، گفت: ایرانیها از تمایل برای اقدام نظامی در جایی که برای منافع و امنیت ملی آمریکا مهم باشد، باخبر هستند؛ ما میتوانیم اگر بخواهیم و انتخاب کنیم ارتش آنها را از بین ببریم. همچنین جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، گفت: جامعه اطلاعاتی ما تأیید کرده که اگر ایران از تعهداتش تخطی کند بلافاصله میتوانیم آن را شناسایی کرده و همه گزینههای خود را برای پرداختن به این امر در اختیار خواهیم داشت. از سویی دیگر جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید معتقد است: پس از توافق، گزینههای متعددی را که حالا هم در اختیار داریم، در اختیار خواهیم داشت، خواه بازگرداندن فوری تحریمها باشد یا استفاده از گزینه نظامی.
دنیس راس، دیپلمات آمریکایی نیز بیان کرد: باید ایرانیها بدانند اگر یک قدم به سمت سلاح بردارند، علیهشان از گزینه نظامی استفاده میشود؛ احتمالاً تا آن زمان آماده پرداخت هزینههای اقتصادی خواهند بود؛ ایجاد بازدارندگی طی این ۱۵ سال نیازمند آن است ایرانیها و تمام جهان بدانند اگر تلاش کنند از آستانه تولید سلاح هستهای عبور کنند با حمله نظامی مواجه خواهند شد. ناگفته نماند که ایران بارها اعلام کرد که زیر شبح تهدید حاضر به مذاکره با طرف غربی نیست ولی آمریکا این هشدار را جدی نگرفته و در سایه کمکاری مسئولان دولتی در پاسخ قاطع به زیادهگویی آمریکا، روزانه ایران را به اشکال مختلف تهدید میکند! به راستی توافقی که از دیگ پلو سفارت آمریکا و انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانیها نمیخورد!
بگذریم...
گفتنی است که شیخ فضلالله با مشروطیت مخالفتی نداشت و بحث او در کیفیت آن بود؛ با دیدن وضع آن روز جامعه گفت: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم؛ با اشخاص بیدین و فرقه ضالّه و مضلّه مخالفم که میخواهند به اسلام لطمه وارد بیاورند؛ روزنامهها به انبیا و اولیا توهین میکنند و حرفهای کفرآمیز میزنند. علمای اسلام مأمورند برای اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم؛ چگونه من مخالف با عدالت و مروج ظلم میشوم؟ من در همینجا قرآن را از بغل خود درآورده، قسم خوردم و قرآن را شاهد عقیدهام قرار دادم که مخالف مشروطه نیستم؛ معاندین گفتند این قرآن نبوده است، بلکه قوطی سیگار بوده، حال با همچو مردمی چگونه مخالفت نکنم؟ چگونه بی طرف شوم و سخنی نگویم؟ من مخالف اساس مشروطیت نیستم؛ بلکه اول کسی که طالب این اساس بود من بودم و فعلاً هم مخالفتی ندارم امّا مشروطه به همان شرایطی که گفتم که قانون اساسی و قوانین داخلی مملکت باید مطابقت با شرع داشته باشد.»
اما مشروطه خواهان برای رسیدن به اهداف خود در پی قتل شیخ برآمدند؛ در ابتدا با حملات شدید سعی کردند او را مخلّ آسایش و مفسد معرفی نمایند و اعلام کردند که چون در مصالح مسلمین اخلال میکند از درجه اجتهاد ساقط است. تا اینکه طرح قتل در سفارت انگلستان تهیه شد و فردی به نام کریم دواتگر مأمور این کار شد؛ او روز جمعه پانزدهم ذیحجه 1326 ق هنگام بازگشت شیخ به منزل به سوی او تیراندازی کرد؛ فریادهای همراهان شیخ و اضطراب ضارب مانع از آن شد که طرح ترور به فرجام رسد؛ کریم دواتگر دستگیر و در پی اعترافات وی نقشههای طرح شده برملا شد.
سرانجام بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگریهای شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند و در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد؛ یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد بختیاری هم سکوت کرد؛ تا اینکه در روز یازدهم رجب 1327 ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشتبامها را اشغال کردند. نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، میگوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشانکشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند.
بعدازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. جالب اینجاست که وقتی محاکمه صورت میگرفت، در بیرون مشغول آمادهسازی جایگاه اعدام وی بودند؛ هنگامیکه میخواستند او را برای اعدام ببرند، اجازهی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی کردند. وقتی به در نظمیه رسید رو به آسمان کرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد؛ حدود یک ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب 1327 قمری مانده بود؛ وقتی به پایهی دار نزدیک شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد کند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پروندهسازی کنند.
پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد و فرمود: خدایا، تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود. خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم میگویم که مؤسس این اساس لامذهبین هستند که مردم را فریب دادهاند این اساس مخالف اسلام است. محاکمهی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله (ص)؛ آنگاه عمامه را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.
در آستانهی اعدام یکی از رجال وقت باعجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید و او در جواب فرمود: دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند: فردا شب مهمان منی، من چنین امضایی نخواهم کرد. طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیکر بیجان وی برفراز دار باقی مانده بود؛ دسته موزیک شروع به نواختن کرد و مردم از جمله پسر شیخ کف میزدند و شادی میکردند و چه بیاحترامیهایی که به جنازهی شیخ نکردند... پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همانجا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همینطور میرقصیدند. شنیدم که بعضیها میگفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه. ... در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان میداد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش گُرپی به زمین افتاد!
خانوادهی وی، جنازهی شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی که غسل و کفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه کردند و برای این که کسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازهای غیرواقعی را در قبرستان دفن کردند و صورت قبری برای آن ساختند. پس از هیجده ماه که مردم کمکم باخبر شده بودند، میآمدند و پشت دیوار فاتحه میخواندند و میرفتند؛ احتمال خطر از هر سو میرفت، دختر شیخ فضلالله نقل میکند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من در همان عالم خواب گریه میکردم، آقا به من گفت: «گریه نکن، همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند؛ اینها میخواهند نعش مرا دربیاورند تا درنیاوردهاند زود آن را به قم بفرست.» جنازهی مطهر شیخ را بعد از 18 ماه بدون آن که کمترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق درآورده و مخفیانه به قم انتقال دادند. سپس در مقبرهای که قبلاً در صحن مطهر تدارک دیده بود، دفن کردند؛ عکس فوق مربوط به مزار ایشان در صحن حرم معصومه (س) است همان صحنی که ایوان آیینه در آن قرار دارد...
روحش شاد
منبع: پایگاه خبری تحلیلی کریمه
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
چرا زبان عربی، زبان اسلام است؟ آیا اسلام برای اعراب آمده است؟
آینده مقاومت پس از سقوط سوریه چه میشود؟
آیا مردم سوریه، اهل سنت ناصبی هستند؟ چند درصد جمعیت سوریه شیعه میباشند؟
رونمایی از دستگاه کیوسک پرداخت اوقاف توسط رئیس دفتر مقام معظم رهبری
حجت الاسلام خاموشی: ما موظف هستیم حوزه اقتصاد درون زای انقلاب اسلامی را تقویت کنیم
بررسی بالا رفتن آمار طلاق توافقی در جامعه
آینده سوریه چه خواهد شد؟
شهادت چه زمانی اتفاق میافتد؟
پشت نقاب "ابومحمد الجولانی" کیست؟!
بررسی بالا رفتن آمار طلاق توافقی در جامعه
بیشترین بازدید هفته
اسامی تمام بازیگران مختار به همراه نقش آنها
جدول خاموشي در كرج، شهريار، ساوجبلاغ و نظرآباد
تنظیم دستی فرکانس در گیرنده های دیجیتالی برای شبکه های صدا و سیما
داستانک های زیبا از امام رضا علیه السلام
دوبیتی که امام رضا به شعر دعبل خزاعی اضافه کرد
حوادث شش ماه پایانی منتهی به ظهور بر طبق تقویم سال ظهور - بخش اول
وضعیت سوریه در آخرالزمان
زیارت حضرت زینب سلام الله علیها + ترجمه
نام مادر امام جواد علیه السلام چیست؟
داستانک های مادر | داستان کوتاه درباره مادر
موارد بیشتر برای شما
شوکه شدن بهمن هاشمی از نقاشی نامرئیاش در شبکه سه!
قطع برق این بار در آنتن زنده تلویزیون
۴ ترفند برش هندوانه برای شب یلدا
مسلط بودن نوجوان ۱۲ ساله همدانی به ۹ زبان زنده دنیا
خاصیت شگفتانگیز آب انار بر دستگاه گوارش
پاییز زیبای تالش
حالوهوای مزار شهید صفیالدین در ضاحیه
هجوم مردم سوریه به دستگاههای خودپرداز پس از ۱۰ روز عدم فعالیت
تشییع سید حسن نصرالله چه زمانی برگزار میشود؟
جایی که سود را از مرگ به جیب میزنند!
پرواز فلامینگوها در میانکاله
هیچ جا برای بیبی امن نیست!
روایتی از یک دیدار پدرانه
اجرای خونه مادربزرگه در تالار وحدت
طلبهای که یکی از بزرگترین آرزوهای امام را عملی کرد!