گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان

کارگردان فیلم «آخرین ملکه زمین»، با پیشنهاد نمایش این فیلم در شرایط فعلی برای سه میلیون مهاجر افغانستانی در ایران گفت: کشور افغانستان برای ایران تهدید نیست، اما ممکن است به واسطه نیرو‌های اشغال‌گر تهدید‌هایی ایجاد شود. ما باید عوامل بیرونی که می‌‎تواند باعث تهدید شود را تبدیل به فرصت کنیم.
شنبه، 20 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان
به گزارش راسخون، استقرار طالبان در کشور افغانستان موضوع مهم و حیاتی برای ایران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کشور‌هایی همسایه این کشور فارسی زبان و مسلمان است که مورد توجه و تحلیل اهالی فرهنگ و رسانه قرار گرفته است. تحلیل‌های کم عمق و عوامانه درباره این کشور که سال‌ها درگیر جنگ‌های داخلی بوده است و وجود جمعیت کثیری از مهاجرین افغانستان در ایران بهانه‌ای شد تا برای ارائه رویکردی فرهنگی به این موضوع به سراغ «محمدرضا عرب» مستندساز و کارگردان سینمای ایران با موضوع افغانستان برویم.

محمدرضا عرب جزو کارگردانان و مستندسازانی است که در کشور افغانستان فعالیت داشته است و بعد از مدتی اولین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان «آخرین ملکه زمین» در این کشور اشغال شده ساخت.

مطالعه و پژوهش درباره افغانستان و تولید چند فیلم مستند در این باره این کارگردان را در زمره کارشناسان فرهنگی حوزه افغانستان تبدیل کرده است که در ادامه گفت‌وگوی با او را می‌خوانید.
 
دفاع‌پرس: آقای محمدرضا عرب طی ماه گذشته با اقدامات طالبان در کشور افغانستان تحلیل‌های سیاسی مختلفی صورت گرفته است و شاهد واکنش‌هایی از سوی شما در فضای مجازی بودیم؛ شما از جمله معدود افرادی هستید که درباره افغانستان فیلم مستند و کار داستانی تولید کرده‌اید، نگاه شما درباره افغانستان چگونه است؟
مقدمتاً بگویم؛ اگر بپذیریم که اساساً هنر سینما در جوامع، و در کشور‌هایی شبیه ما که در حال توسعه هستیم، نشانه‌ی توسعه یافتگی است؛ و ارتقاء سطح سلیقه، فهم و حقوق شهروندی را درپی خواهد داشت، یعنی اینکه وقتی مشغول فیلم دیدن هستیم، همانند کتاب‌خواندن ذهن فعال می‌شود. این کار تفریح و سرگرمی است و در عین‌حال آموزش دهنده است، چونکه این امر در ذات سینما نهفته است.

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت

یعنی اگر در یک موضوع تاریخی مثل افغانستان چند فیلم ببینید، بعد از مدتی صاحب یک نوع نگاه و گفتمان درمورد افغانستان خواهید شد؛ یا درباره جنگ جهانی دوم و تجاوز رژیم بعثی عراق به کشورمان و دفاع مقدس لذا اگر آثار تولید شده هر موضوع را دنبال کنید، دارای تحلیل و نگاه خواهید شد.

طی ۲۰ سال گذشته، یعنی بعد از هشت سال جنگ و مورد تجاوز قرار گرفتن خاک کشورمان توسط نیرو‌های بعثی به رهبری صدام حسین که غلط‌ترین کاری بود که می‌توانست صورت بگیرد؛ دو واقعه مهم در کنار مرز‌های ما رخ داده است که اشغال کشور‌های افغانستان و عراق است. امروز شان نزول مصاحبه ما ۱۱ سپتامبر است چراکه موضوع فیلم «آخرین ملکه زمین» ماجرای ۱۱ سپتامبر است. حالا در این روز چه اتفاقی رخ داده است؟

عملیاتی توسط نیرو‌های القاعده صورت می‌گیرد که عموماً سعودیایی هستند و به واسطه آن برج‌های دوقلو در آمریکا مورد حمله قرار می‌گیرد پس ازآن آمریکا درخواست تحویل رهبر القاعده از رهبر طالبان در افغانستان می‌نماید که با مقاومت و مخالفت ملا عمر بعنوان رهبر طالبان روبرو می‌شود. ۴۰ روز بعد از این تهدید، از روی ناو‌های آمریکایی مستقر در دریای عمان و خلیج فارس، بمباران و موشک‌باران کشور افغانستان آغاز می‌شود؛ و سپس از راه زمینی و از طریق شمال افغانستان، یعنی مزار شریف توسط نیرو‌هایی متحد شمال و باقی مانده نیرو‌های شهید احمد شاه مسعود درگیر با طالبان مقاآغاز می‌گردد.

شهید احمد شاه مسعود تاریخ شهادت عجیبی دارند؛ ایشان درنهم سپتامبر ترور می‌شود و ۱۱ سپتامبر عملیاتی القاعد در امریکا صورت می‌گیرد و نشان می‌دهد سناریوی از پیش نوشته شده‌ای وجود داشته است.

شهید احمدشاه مسعود سال‌های سال با روس‌ها مبارزه کرده بود و در فتح کابل توسط مجاهدین نقش اساسی داشت و سپس با طالبان درگیر شدن و در منطقه پنج شیر مستقر می‌شود و مبارزه می‌کند و توسط نیرو‌های تکفیری و سلفی بنیان گذاران طالبان که پدر بزرگ‌های داعش بودند ترور می‎‌شود.
 
دفاع‌پرس: اشاره‌ای به داعش داشتید، آیا ارتباطی بین طالبان و داعش قائل هستید؟
بی‌توجهی نظامی، فرهنگی و سیاسی به نیرو‌های افراطی مثل طالبان باعث به وجود آمدن مولود داعش شد.

بی‌توجهی فرهنگی و سیاسی به نیرو‌های افراطی باعث موجب ایجاد مولودی نامشروع به نام داعش شده است. سرزمین مان ۹۰۰ کیلومتر مرز زمینی مشترک با کشور افغانستان دارد. زبان فارسی است؛ دین اسلام است و اینکه همسایه هستیم؛ حالا سوال اینجاست که طی ۲۰ سال گذشته چه برنامه‌ای برای این هم مشترکات با کشور افغانستان داشته‌ایم و چکار‌هایی کرده‌ایم؟

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت

کشوری که چند میلیون از جمعیت آن‌ها طی بحران‌های که در آنجا به‌وجود آمده همواره مهمان کشورمان بوده است.
 
دفاع‌پرس: آیا به دلیل کم‌کاری‌های صورت گرفته فرصت همسایگی با کشور افغانستان به تهدید تبدیل‎شده است؟
همسایگی کشور افغانستان برای ما تهدید نیست؛ اما ممکن است به واسطه نیرو‌های اشغال‌گر تهدید‌هایی ایجاد شود. ما باید عوامل بیرونی که می‌‎تواند باعث تهدید شود را تبدیل به فرصت فرهنگی کنیم، که نمی‌کنیم. بخاطر همین منفعل بودن ماست که طالبان تاجایی پیش می‌رود که در مرداد ماه سال ۱۳۷۷ در سرکنسولگری کشورمان در شهر مزارشریف بهترین نیرو‌های این مملکت و خبرنگار را قتل عام می‌کند و به شهادت می‌رساند. این‌ها همه دست به دست هم می‌دهد تا ما به این حوزه بیشتر فکر کنیم. حوزه‌ای که به حوزه کشور‌های فارسی زبان که حوزه نوروز معروف است.
 
دفاع‌پرس: شما در اولین تجربه فیلم‌سازی به سراغ افغانستان رفته‌اید؛ درباره این موضوع بیشتر توضیح بدهید.
زمانی که مجوز کارگردانی ام را از کانون کارگردان‎ سینمای ایران گرفتم مدت‌ها به دنبال تهیه کننده بودم و چندین سال فیلم‌نامه «آخرین ملکه زمین» را داشتم و هرجا آن را ارائه می‌کردم، می‌گفتند «ای بابا؛ باز افغانستان!؛ وای دوباره افغانستان!». مگر ما چند فیلم درباره افغانستان ساخته‌ایم؟!

سال ۱۳۸۵ این فیلم تولید شده است. قبل از فیلم‌های زیادی درباره افغانستان تولید نشده است هنوز هم نشده است؛ و دائما این نگاه لقا می‌کردند که یک فیلم‌نامه‌ی دیگری کار شود. مگر افغانستان رفتن چه لزومی دارد؟ فیلم ساختن در افغانستان دردسر دارد و درگیری ایجاد می‌کند و طرح مسائلی از این قبیل که ابزار و سرمایه از دست می‌رود درباره این کار وجود داشت.

امیدوارم در مدیریت فرهنگی مسوولین سببی و نسبی نباشند و فقط بخاطر تخصص شان منصوب ‎شوند.

من برای ساختن فیلم «آخرین ملکه زمین» خیلی حرف شنیدم! خیلی حرف از کسانی شنیدم که ادعا فرهنگی داشتند. اگر از آدم عادی کوچه و بازار اگر حرفی بشنویم به دلیل عدم شناخت است. اما مدیران فرهنگی و مشاوران فرهنگی که باید کشور‌های حوزه زبان فارسی و جهان اسلام را بشناسد و برنامه داشته باشد.
دولت‌ها همواره می‎‌آیند و می‌روند و متاسفانه بعضی از مدیران فرهنگی و مشاورانان به واسطه مناسبات و روابط سببی و نسبی منتصب می‌شوند و در حوزه فرهنگ کمترین تخصصی ندارند.

البته در حوزه فرهنگ و هنر بخصوص هنر سینما مدیران ماندگاری نیز داشته‌ایم؛ این افراد نه بخاطر اینکه خودشان را ماندگار کنند بلکه کار ماندگار کرده‌اند. بله؛ ما مدیر ماندگار خیلی خوب هم داشته‌ایم، اما این مدیران به تعداد انگشتان دست بوده‌اند. برای ساخت این فیلم هرچه من را ملامت و سرزنش کردند، در این راه راسخ‌تر می‌شدم. چراکه اعتقاد داشتم نشانه‌گذاری و هدفی که داشتم درست بوده است.
 
دفاع‌پرس: چرا افغانستان برایتان مهم بود؟
زبان مشترک یعنی زبان فارسی مردم افغانستان بیشترین انگیزه در من ایجاد کرد در ضمن قبل از اینکه فیلم‌نامه «آخرین ملکه زمین» به دست من برسد؛ سفر‌ی به کشور افغانستان برای ساخت مستند «زمین سوخته» به شهر مزار شریف، منطقه بامیان و یکاولنگ رفته بودم و پیشینه‌ای از آنجا در ذهن ایجاد شد. در شهر مزار شریف بارگاه و حرمی وجود دارد که منتصب به مولا امیرالمومنین (ع) می‌باشد و بسیار تاثیر گذار است. سپس به به منطقه بامیان شیعه نشین رفتم و از آنجا به بند امیر و منطقه یکاولنگ رفتم که این سفر و ان چکه دیدم برایم بسیار جذاب بود.
 
دفاع‌پرس: جذابیتی این مناطق که باعث کشش و دغدغه فیلم‌سازی در شما می‌شد، چه چیزی بود؟
رنج، فقر، مظلومیت و بی‌پناهی مردم افغانستان در ذهن من به عنوان یک مستند ساز و فیلمساز جوان نقش بسته بود و این‌ها دغدغه هایم برای فیلم‌سازی در افغانستان شد.
 
دفاع‌پرس: ما تصویر درستی از کشور و مردم افغانستان در رسانه‌ها نداریم؛ بخاطر همین اگر اسم افغانستان به میان می‌آید تصویری از مردمی کارگر در ذهنمان نقش می‌بندد؛ این فکر را چگونه می‌بینید؟
این فکر دچار اشکال است و همان عدم شناخت از کشور همسایه بخصوص حوزه زبان فارسی و جهان اسلام و را نشان می‌دهد. افغانستان دارای سه ویژه گی منحص بفرد است جهان اسلام، حوزه زبان فارسی و همسایه شرقی با حدود هزار کیلومتر مرز مشترک برای جمهوری اسلامی ایران است. مستندسازان دیگری همچون محمدرضا عباسیان، محمد صدری و رضا برجی در افغانستان فیلمسازی کردند و در حوزه داستانی نیز قبل از فیلم من، فیلم «باران» مجید مجیدی کار شده بود. فیلم «عروس افغان» از طالبی، و فیلم دیگری به نام «من بن‌لادن نیستم» از احمد طالبی‌نژاد ساخته شده بود و بعد از فیلم من، آقای وحید موسائیان فیلم «گل‌چهره» را کار کردند که بسیار فیلم تاثیرگذاری بود و سپس فیلم‌های «خاک و مرجان» «مزار شریف» ساخته شد.

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت
 
دفاع‌پرس: ورود شما به حوزه افغانستان چطور شکل گرفت؟
در ستاد پشتیبانی افغانستان که زیرمجموعه‌ای از مجموعه آسیا و اقیانوسیه‌ی وزارت امور خارجه بود دوستی به نام آقای روحی‌صفت داشتیم که اطلاع داشت من از سفر بوسنی برگشته‌ام. ایشان یک روز با من تماس گرفت و گفت می‌خواهم شما را ببینیم. در دیدار با ایشان پیشنهاد آموزش فیلمسازی، مستندسازی و عکاسی در کابل مطرح شد؛ در این مقطع تازه زمزه‌هایی از مطرح شدن اسم طالبان به گوش می‌رسید. توضیح داده شد که به دلیل محرومیت‌هایی که در افغانستان وجود دارد، ایران فعالیت‌های پزشکی انجام می‌دهد و خدمات و کمک‌های مختلفی صورت گرفته بود. در جهت همکاری با این مجموعه پیشنهاد تولید فیلم مطرح کردم که مورد استقبال قرار گرفت؛ و مجموعه چند قسمتی از خدمات ستاد پشتیبانی افغانستان تولید کردم.

اولین سفر من به افغانستان با تولید مجموعه مستند «سرزمین سوخته» صورت گرفت. از دل این مجموعه، مستند دیگری درآمد که در برنامه فیلم کوتاه آقای محمد آفریده پخش شد. پخش این فیلم بازخورد‌های زیادی داشت؛ همه دوستان تماس می‌گرفتند و درباره فیلم سوال مطرح می‌کردند که اینجا کجاست و سوالاتی از شهر مزار شریف بارگاه و حرمی که منتصب به مولا امیرالمومنین (ع) جا‌هایی که به تصویربرداری شده بود، مطرح می‌کردند.
 

باور مردم افغانستان به حضرت امیرالمومنین (ع)

شروع آشنایی من با مقوله افغانستان شکل گرفت. در سفری با دوربین و عوامل تصویر برداری به افغانستان رفته بودیم و در شمال افغانستان مشغول بودیم که خبر رسید کابل توسط طالبان گرفته شده است. کسی جلودار طالبان نبود، اما در جبهه‌هایی شهید احمدشاه مسعود فعالیت می‌کرد. ما در حین درگیری‌های جنوب افغانستان، به شمال افغانستان و به مزار شریف و سپس به بامیان و یکاولنگ رفتیم. یکاولنگ به معنی یکه زیباست. جایی به نام بند امیر وجود دارد که مردم بومی معتقدند هستند، این سد را حضرت امیرالمومنین (ع) برای آن‌ها ساخته است. این سد آب منطقه را تامین می‌کند و موجب آبادانی است.

تصویری برداری انجام شده بود که نیرو‌های طالبان به سمت مزار شریف آمدند و ما در یک پرواز به ایران بازگشتیم؛ ما به مشهد رسیده بودیم که مزار شریف سقوط کرد. فکر و هسته فیلم «آخرین ملکه زمین» از اینجا و در این سفر شکل گرفت. زمانی که فیلمنامه را آقای محمد ترابی فیلم نامه نویس برایم آوردند خیلی خوشم آمد و حال موضوعی پیش رویم بود که درباره افغانستان و از خاک ایران شروع می‌شد.
 
دفاع‌پرس: برای ساخت «آخرین ملکه زمین» با چه کسانی وارد مذاکره شدید؟
من برای این فیلم با خیلی‌ها وارد صحبت شدم؛ همه تشویق می‌کردند، ولی کسی حمایت نمی‌کرد تا اینکه دوست بزرگواری در مدرسه کارگاهی فیلمنامه نویسی حوزه هنری به نام آقای حسین خورشیدی حضور داشت که خیلی اهل فیلمنامه و کتاب بود. فیلمنامه را به ایشان دادم و مطالعه کرد و در شورا مطرح نمودند که تصویب شد سپس قرار شد در مجموعه سینمایی حوزه هنری بنام موسسه سینمایی سوره به تولید فیلم کمک کنند و مشارکت نمایند. در سال‌های ۱۳۸۳ پروانه ساخت فیلم «آخرین ملکه زمین» به کارگردانی اینجانب صادر شد.

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت
 
حوزه هنری از تولید فیلم حمایت کرد و سید سعید سیدزاده مدیرعامل وقت موسسه سینمایی سوره بودند. قرار شد کار کلید زده شود با پدر فوت که زندگی‌ام دچار چالش‌هایی شد که بالاخره سال ۱۳۸۴ تولید را آغاز کردیم. گروه جوانی برای تولید این فیلم دور هم جمع شدند. مدیر فیلمبرداری ساعد نیک ذات؛ طراح صحنه و لباس سید مصطفی آل احمد؛ دستیار و برنامه‌ریز علیرضا ابوالقاسمی‌نژاد؛ چهره‌پرداز سعید ملکان؛ صدابردار حسین بشاش؛ عکاس مسعود اشتری، بودند. بازیگران: قربان نجفی، گلی اکبری، علامحسنی، غلامرضابایزان منش، علی آزاد نیا، عبدالو کیل نیک بین، ساقی عقیلی، وحید نگاه و با حضور افتخاری اصغر همت بازیگر خیلی خوبی از کشور افغانستان به نام عبدالوکیل نیک بین بودند، نیک بین فارغ التحصیل بازیگری از مسکو بود که نقش فرمانده طالبان را بازی می‌کرد.
 
دفاع‌پرس: فیلم شما در چه دوره‌ای از جشنواره فیلم فجر حضور داده شد؟
فیلم به دوره ۲۴ جشنواره فیلم فجر نرسید چراکه ما باید در ایران و افغانستان فیلمبرداری می‌کردیم و مسیر سختی بود. این فیلم برای یک فیلمساز فیلم اولی، یک ماراتون بود. در یزد، خراسان، خراسان جنوبی، شمال افغانستان، مزار شریف، مرز حیرتان فیلمبرداری داشتیم که کار را سخت می‌کرد. در طول تولید که در شهر مزار شریف بودیم، آقای لطف الله ذاکری سرکنسول ایران در مزار شریف والی بلخ استاد عطا محمدنور خیلی به ما کمک کردند درهنگام ساخته شدن فیلم حالا همه آن‌هایی که می‌گفتند چرا این فیلم را می‌سازید و چرا افغانستان و هزار سوال دیگر؛ حالا تاکید می‌کردند که این فیلم باید به جشنواره فجر برسد!

بخشی از فیلمبرداری در شهرک دفاع مقدس بود؛ اتفاقی که هیچ کس تشخص نمی‌دهد و اگر کسی تشخیص دهد حتما کارم را درست انجام نداده‌ام. بالاخره این فیلم به جشنواره ۲۴ نرسید و خیلی توسط افرادی که دراین مدت سنگ اندازی میکردند حال بابت نرسیدنش به بیست وچهارمین جشنواره فجر ملامت شدم. فیلم توسط آقای واروژ کریم میسحی تدوین شد و سال بعد یعنی ۱۳۸۵ به دبیر خانه جشنواره ۲۵ فجر تحویل داده شد.

در این فاصله که فیلم تولید و آماده شود تغییر و تحولاتی در مدیرست موسسه سینمای سوره حوزه هنری رخ داده بود. حالا این فیلم و کارگردانش برای آن‌ها که تازه مدیریت به دست گرفته بودند و تازه از راه رسیده بودند غریبه بود! حالا دوباره باید پاسخ می‌دادیم چرا این فیلم را ساخته‌ایم و ..! ولی هیچ کسی نپرسید چطور یک گروه ۳۰ نفر را برای ساختن این به افغانستان بردم و سالم برگشتند و توسط طالبان به گروگان گرفته نشدند و سرمایه سرمایه گذار را به باد ندادند! این افراد بخاطر همه بدگویی‌ها و مشاوره‌های و اطلاعات غلطی که در حق این فیلم و کارگردانش اظهار داشتند حتما مدیون خواهند بود.

در نهایت فیلم سینمایی «آخرین ملکه زمین» ماندگار شد، اما آن مدیران نامدیر رفتند و این ذات سینماست چراکه برای مردم فیلم می‎‌سازم و هنر متعلق به مردم است. مدیر و مشاور رفتنی است و اگر مدیر، مدیر خوبی باشد تاثیرگذار خواهد بود واگر چنین نباشد همگی از رفتن او خوشحال خواهند شد.
 
دفاع‌پرس: در نهایت فیلم شما در چه بخشی از جشنواره فیلم فجر حضور داشت؟
طبیعتاً جشنواره فجر دو بخش فیلم اول و مسابقه اصلی دارد که چند فیلم اول در بخش اصلی حضور پیدا می‌کنند. فیلم ما در بخش اول انتخاب شده بود، اما در بخش مسابقه اصلی حضور نداشت و من با رئیس سازمان سینمایی و دبیر وقت جشنواره صحبت کردم که امسال این تنها فیلم با موضوع افغانستان است، اما به بخش اصلی راه نیافت. هیئت انتخاب جشنواره فیلم را انتخاب نکرده بود بلکه آن‌ها فیلم را داوری کرده بودند درحالی که حق داوری ندارند؛ آن‌ها باید گونه‌های مختلف فیلم را برای شرکت در مسابقه اصلی انتخاب کنند. جشنواره درحالی تله فیلم در بخش مسابقه اصلی راه داده بود که فیلم ما ۳۵ میلی‌متری و دارای پروانه ساخت سینمایی بود.

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت
 
شبی که حرف‌هایم برای شرکت داده شدن فیلم در بخش اصلی جشنواره به نتیجه نرسید احساس کردم محصول تلاش چندین سال کارام به راحتی از دست می‌رود و بازیچه قرار گرفته است. آن شب از محل دفتر جشنواره که در شمرون و کنار موزه سینما است تا میدان انقلاب را پیاده آمدم که تلخ‌ترین شب زندگی‌ام بود.
 
دفاع‌پرس: البته فیلم در جشنواره جوایز خوبی دریافت کرد.
خوشبختانه فیلم چند جایزه گرفت. یک جایزه توسط داوران اهدا شد؛ جایزه دیگری از طرف دبیر جشنواره اهدا شد و برای بخش اصلی جشنواره مونترال انتخاب شد. همان آقایان نامدیر و نامشاوری که همواره اطلاعات غلط می‌دادند، با کسی که فیلم را در مونترال انتخاب کرده بود در جشنواره برلین نشستند و قهوه و چای خوردند و سیگار کشیدند تا رای مسئول انتخاب فیلم مونترال را زدند فیلم را از بخش اصلی خارج کردند. یعنی نابود کردنسرنوشت کاری من را یک بار در جشنواره فجر نادیده گرفته شد و بار دیگر در فستیوال مونترال از بین بردند.

این افراد همچنان بابت این کارهایشان از نظام فرهنگی کشور حقوق دریافت می‌کنند و اگر کشورمان، کشور حساب و کتاب‌داری بود باید آن‌ها را بخاطر این کارهایشان وادار به پاسخگوی می‌کرد.
 
دفاع‌پرس: ظاهراً فیلم در بخش اکران هم مورد بی‌مهری قرار گرفلت؛ چنین موضوعی وجود داشته است و علت آن چه بود؟
وقتی مجموعه افرادی از یک اثری هنری حمایت می‌کنند تا ساخته شود و آن مجموعه دچار تغییر و تحول مدیریتی می‎‌شوند؛ با ورود گروه جدید توجهی به همکاری صادقانه و سلامت شما نمی‌شود. آن‌ها ابتداً به دنبال این هستند که با چه کسی ارتباط داشته‌اید و چه چیزی موجب ساخت فیلم شده است! من البته هیچ‌کدام از این مناسبات را نداشتم و تنها بخاطر تجربه خودم و مجوز کارگردانی و تلاش‌هایی که سال‌ها با دستیاری و ساخت فیلم کوتاه و مستند داشتم، چنین پروژه‌ای را تولید کردم.

مسئول وقت سینمایی حوزه هنری گفتند «آخرین ملکه زمین» فیلم خودمان است و دلمان نمی‌خواهد اکران کنیم!

من با اینکه یک روزه کارگردان نشده بودم یک مدیر که فقط چند روز به مسوولیت مدیریت فرهنگی رسیده بود گفت فیلم سینمایی"آخرین ملکه زمین" متعلق به حوزه هنری است و دلمان نمی‌خواهد آن را اکران کنیم! آن‌ها معتقد بودند مورد تقدیر و تشکر قرار نگرفته‌اند لذا نباید فیلم مورد حمایت و اکران قرار گیرد! من بخاطر همین موضوع نامه‌ای را به حجت‌الاسلام خاموشی رئیس وقت سازمان تبلغات اسلامی نوشتم؛ در آن ایام داور جشنواره فیلم فجر بودم جناب صفارهرندی وزیر بودند و جعفری جلوه نیز حضور داشت و قرار بود فیلم را روز ۲۳ بهمن در سینماآزادی اکران کنند! آتش زدن فیلم بهتر از اکران در آن زمان بود.

معتقد بودند فیلم فروش نمی‌کند، اما این سوال مطرح بود که مگر همه فیلم‌های حوزه هنری فروش خوب داشته است؟! اصلا مگر قرار است همه فیلم‌هایی که ساخته می‎شود، فروش خیلی خوب داشته باشد؟ بعد از این ماجرا بود که گفتند ۸۰۰ میلیون برای تولید فیلم سینمایی «آخرین ملکه زمین» خرج شده است درحالی که دروغ بود و فیلم با ۱۹۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان و به اندازه خرج یک تله فیلم تولید شده بود.

تمام کمک‌هایی که فارابی کرده بود مثل تجهیزات و وسایل فیلمبرداری ارزی که برای سفر به افغانستان داده بود را تماماً در مقطعی که به عنوان مجری طرح قصد دریافت پروانه نمایش برای سازمان سینمایی حوزه هنری داشتم را قبل از جشنواره ۲۵، که حدود ۴۸ میلیون بود را نقداً به فارابی پرداخت شد و رفتار صادقانه‌ای نشان دادم. نتیجه آن رفتار چنین شد که مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی و دبیر جشنواره فجر کمک کرد تا فیلم در بخش اصلی مسابقه جشنوار فجر حضور نداشته باشد! و فق در مسابقه فیلم‌های اول حضور پیدا کند.

طی سال فعالیت‌ها نتیجه گرفتم باید به مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی ایران دروغ تحویل داد و ریا کرد تا کارت پیش برود و از هیچ کسی انتقاد نکنیم چراکه در این کشور هیچ کسی تحمل انتقاد را ندارد و اگر کسی ادعای تحمل انتقاد را دارد، دروغ می‌گوید. اگر تحمل انتقاد وجود داشت جامعه ما چنین نبود.

فیلم در جشنواره‌های مختلف جهان جایزه‌های بهترین کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگری گرفته است.

«آخرین ملکه زمین» در فستیوال فیلم وارنا که در واقعه اسکار منطقه بالکان به شمار می‎رود؛ برای اولین بار برای سینمای ایران جایزه بزرگ به ارمغان آورده است. بعد از دریافت این جایزه به ما گفتند فستیوال وارنا جشنواره مهمی نیست، ولی بعداً که دیگران رفتند و از همین جشنواره دیپلم گرفتند، مهم شد!

در بهار سال ۱۳۸۸ در جریان انتخابات فیلم ما در چند سینما و بصورت تک سانس اکران شد؛ در تمام تک سانس‌هایی که فیلم اکران می‎شد به سینما آزادی سر می‎زدم، سالن پر بود. تمام هزینه تبلیغات فیلم را معاونت سینمایی وقت آقای جعفری جلوه به عنوان حمایت از یک فیلم فرهنگی از طریق موسسه سینما شهر پرداخت کرد که مبلغ ۲۵ میلیون تومان بود که پول را گرفتم و به پخش سینماس سوره دادم درحالی که حوزه هنری یک ریال بابت تبلیغات هزینه نکرد؛ لذا بخش مهمی از هزینه تولید فیلم از طریق بنیاد سینمایی فارابی دریافت شد که توضیح دادم تسویه حساب شد. ۲۵ میلیون تومان در بخش تبلیغات جذب کردم و معتقد بودم که فیلم با هزینه بیت‌المال تولید شده است و باید جریان مالی آن روشن باشد.

بعد از سال ۱۳۸۸ مراسمی در سینماآزادی برای موفقیت‌های بین‌المللی و اکران بد فیلم برگزار شد. وزیر فرهنگ و ارشاد و رئیس حوزه و هنری وقت و دیگر مدیران در این مراسم جمعاً یک سکه بهارآزادی به من هدیه دادند و هنوز این فیلم نسخه DVD ندارد و بخاطر صرفه‌جویی VCD آن روانه بازار شد و صدای آن بخاطر هزینه‌ای چند میلیونی استریو نشده است!

عناد ۱۵ ساله مدیران فرهنگی با فیلمی درباره افغانستان

بعد از همه این اتفاقات و با دریافت جایزه جایزه بزگ فستیوال وارنا انتظار داشتم دومین کارم را در حوزه هنری تولید کنم، اما به دلیل رفتاری که طی ساخت فیلم «آخرین ملکه زمین» صورت گرفته بود علاقه‌ای برای این همکاری نداشتم و جالب اینکه فیلم در جشنواره‌هایی در ژاپن، بلغارستان و مونترال شرکت داده شد و هر کشوری که فیلم را می‌خواست کسی مانع ارسال و ارائه فیلم می‌شد! کتابخانه فستیوال فوکوئوکا پنج هزار دلار بابت دریافت یک نسخه ۳۵ از فیلم جهت آرشیو پرداخت می‌کرد که شور بختانه متصدی بین المل سینمایی نخواست این پول را برای امور سینمایی حوزه هنری دریافت کنند و کپی ۳۵ از ژاپن به هزینه گزافی برگشت!

گفتگو با محمدرضا عرب درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»/فیلمی استراتژیک درخصوص افغانستان که مورد بی مهری قرار گرفت
 
فیلم «آخرین ملکه زمین» تا همین چند روز پیش هنوز بدون اسم کارگردان در پلتفرم‌ها عرضه می‌شود؛ یعنی اینکه عناد با فیلم ۱۵ ساله شده است و ادامه دارد. اگر با آمریکا چنین عنادی داشته باشیم تکلیف برجام بهتر روشن شده بود.

دفاع‌پرس: ریشه عنادی که با شما بسته شده بود چه چیزی بود؟ آیا شما یک شبه کارگردان شده بودید؟
من به واسطه ارتباطات سببی و نسبی فیلمساز و کارگردان سینما نشدم بلکه درس خواندم و تلاش کردم و زحمت کشیدم با ارث پدری فیلمساز نشدم و سینما را هم ارث پدرم نمی‌دانم لذا کار و تلاش کرده‌ام.
 
دفاع‌پرس: بعد از اینه طالبان به سرکنسولگری ایران در افغانستان حمله کردند آیا اقدامات فرهنگی ما موثر بوده است؟
بعد از این واقعه ما چند فیلم ساختیم و برای سه میلیون مهاجر افغانستانی کجا فیلم اکران کردیم؟! آیا امروز جا نداشت سازمانی که حدود ۱۱۰ سالن و سینما در سطح کشور دارد، به بهانه حضور دوبار طالبان در کشور فیلمی که ۱۵ سال پیش در حوزه افغانستان تولید کرده است را پخش کند؟ از آقای دادمان رئیس حوزه هنری به عنوان یک مدیر جوان و شجاع چنین انتظاری دارم که اقدمات مناسبی انجام دهد و اعلام می‌کنم این فیلم آماده است تا به مناسبت ۱۱ سپتامبر و آغاز حمله آمریکا و اشغال افغانستان امسال اکران شود.

«آخرین ملکه زمین» هنوز نسخه DVD ندارد؛ چیزی که حقوق کارگردان است. یک کتاب و کتابچه از جوایز و فیلم‌نامه و گزارش تولید لازم است چاپ شود. حوزه هنری هیچ کاری برای این فیلم نکرده است.

چرا امروز که در فرودگاه کابل شاهد فرار مردم افغانستان از کشورشان هستیم متوجه نتایج عدم وجود برنامه مدون فرهنگی در این کشور می‌شویم رانت و فساد باعث رشد دوباره نئو طالبان شده است.

چرا در کشوردستگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی و حقوق بگیر زیادی داریم، اما هیچ‌کدام یک برنامه مدون و فعالیت موثر درباره کشور‌های فارسی زبان و افغانستان نداریم؟
 
دفاع‎‌پرس: مسئله‌ای که طی چند سال گذشته با آن روبرو هستیم؛ واکنش منفی مردم ایران نسبت به فعالیت‌های استراتژیک در حوزه‌های بین‌المللی پیرامون کشور است؛ درباره افغانستان چقدر زمینه فعالیت فرهنگی و ورود ایران را آماده می‌بینید؟
عکس‌العمل مردم همیشه درست بوده است؛ مدیران و عناصر فرهنگی بلد نبوده‌اند چه روشی را برای اداره کشور پیش بگیریم. اینکه یک جامعه باید از حداقل‌هایی از رفاه برخوردار باشد و سپس به اولویت‌های دیگر بپردازد، درست است. ما در دوران هشت سال دفاع مقدس همواره دارای جایگاه قابل قبولی از نظر رفاه اجتماعی و شرایط اقتصادی بوده‌ایم درحالی که امروز چنین وضعیتی وجود ندارد.

زمان جنگ ایران و عراق با مشکل تهیه مرغ و گوشت روبرو نبودند و قیمت‌ها مصوب و دارای قانون بود و در همان شرایط مردم ما به کشور‌های دیگر جهان اسلام نیز کمک می‌کردند که نمونه آن‌ها بوسنی و افغانستان و دیگر کشور‌ها بود. امروز جامعه شرایط تکرار چنین اتفاقاتی را ندارد چراکه حداقل‎های اقتصادی و اجتماعی در وضعیت اقتصادی موجود ایران وجود ندارد.

معتقدام اصل رفتار کارگزار جامعه غلط است و اگر رفتار تصحیح شود، مردم نیز همراه می‎شوند. مردم ما هر لحظه در جهان اسلام و کشور‌های فارسی زبان، بحرانی به وجود آمده است همواره پای کار بوده‌اند. مدیران اجرایی باید حداقل‌هایی را در جامعه ایجاد کرده باشد تا مردم نیز در میدان‌های مختلف حضور داشته باشند.

دفاع‌پرس: حرف پایانی شما درباره فیلم «آخرین ملکه زمین»؟
همه این سال‌ها به این فیلم سینمایی «آخرین ملکه زمین» و سازنده بی‌توجهی شده است؛ این فیلم اسم امیرالمونین (ع) را در ۷۰ کشوردنیا مطرح نموده است در زمان اشغال افغانستان ساخته شده است و امروز انتظاری ندارم جز اینکه فیلم درست اکران شود تا مردم ببینند. نسخه‌های DVD، VOD فیلم با کیفیت خوب منتشر شود.

برای مثال شما ببینید ارتش امریکا برای فیلم «سرجوخه لیف» درخصوص یک افسر آمریکایی و سگ‌ش در فلوجه عراق است. هزینه تولید و حمایت و تجهیزات این فیلم را پنتاگون پرداخت کرده است و در اکران شش هفته در آمریکای شمالی و جنوبی به سالن‌های سینما پول داده‌اند بلیط خریدن تا در شش هفته اول اکران تمام خانواده نیرو‌های مسلح این فیلم را ببینند. درحالی آمریکایی‌ها یک سگ را به عنوان قهرمان ملی معرفی می‌کنند که ما سرنوشت یک فیلم را که ۱۵ سال پیش تولید شده است را با مشاوره‌ها و اطلاعات غلط چنین عوض می‌کنیم. بخاطر همین برخورد‌ها وقتی درخصوص افغانستان پیشنهاد تولید فیلم دیگری به من شد قبول نکردم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط