چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

برخلاف جنجال رسانه ای اصلاح طلبان آقای «عادل فردوسی پور» در فضای مجازی توفیق چندانی کسب نکرده و نتوانست مخاطب زیادی که در تصور داشت جمع کند. البته در فضای مجازی نباید مخاطب را فقط محدود به برنامه های زنده کرد زیرا بسیاری از اتفاقات و تولیدات بارها و بارها در صفحات مختلف منتشر می شود اما با توجه به اینکه برنامه های تلویزیون رایگان در دسترس مخاطبان قرار می گیرد، بیشتر مورد اقبال مردم است. با توجه به توضیحات ناقص مدیران تلویزیونی هنوز افکار عمومی از دلیل اصلی قطع هکاری با فرودسی پور اطلاع دقیقی ندارد. این سر به مهر ماندن رازها برای گروکشی در آینده رسم دیرین کشور ما است!!!
شنبه، 20 خرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : مجید احتشام
موارد بیشتر برای شما
چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم
فردوسی‌پور نمی‌خواهد برنامه فوتبال 120 را ادامه دهد؛ 
۱۲۰ درصد خطا

آنکه خود را فرزند رسانه ملی نامیده بود، با پای خودش از تلویزیون رفت اما نه به دلیل خستگی یا کمبود بودجه یا مواردی از این دست، بلکه به‌عنوان تسویه‌حساب و قهر. حدود پنج سال پیش وقتی حواشی برنامه تلویزیونی «نود» شروع شد، عادل فردوسی‌پور می‌خواست برنامه‌اش را نگه دارد و مدیران سیما نمی‌خواستند و حالا درباره برنامه «فوتبال120»  که از شبکه ورزش روی آنتن می‌رود، ماجرا برعکس شد.

هیچ‌کس در تمام ساختار مدیریتی صداوسیما قصد نداشت این برنامه را تعطیل کند یا هر نوع چالش جدیدی را با عادل فردوسی‌پور رقم بزند، حال آنکه خودش چنین تصمیمی گرفته بود. شاید ‌انگیزه او انتقام از مدیران سازمان باشد و شاید این کار را به دلیل برآوردی انجام داد که از شرایط اجتماعی و رسانه‌ای کشور داشت و البته احتمالا هر دوی این موارد. حالا چه کسی در این میان ضرر کرد؟ یا به عبارتی آیا فردوسی‌پور موفق شد که با این اقدام به صداوسیما ضربه بزند؟ پاسخ این است که بله او موفق شد؛ اما سازمان صداوسیما تنها طرف این دعوا نبود که ضرر کرد.

این یک بازی باخت-باخت بود که برای خود عادل فردوسی‌پور هم هیچ منفعتی در پی نمی‌آورد.  چرا کار به اینجا کشید؟ آیا این امکان وجود داشت که در همین فقره به‌خصوص و البته موارد مشابه آن به جای معادله باخت-باخت یک معامله برد-برد انجام شود؟ سرانجام این رویه برای سازمان صداوسیما از طرفی و چهره‌های مشهور هنری و رسانه‌ای از سوی دیگر به کجا خواهد کشید؟ آیا باید مدیران نرمش به خرج دهند تا چنین نشود یا اتفاقا می‌بایست بیشتر سخت می‌گرفتند که نگرفتند؟ اگر در رفتار مدیران صداوسیما نسبت با چهره‌های مشهور دقت کنیم، هر دو نوع کنش را خواهیم دید. هم در بعضی موارد به قدری سخت گرفته‌اند که تسمه آهنین را هم پاره می‌کرد و هم در بعضی موارد دیگر چنان مماشات می‌کردند که رنگ از روی گلبرگ کسی نپرد.

در آن سو عادل فردوسی‌پور هم فرصت داشت اشتباه نکند یا اشتباهاتی که در موردش شده بود را به روش درست و عاقلانه و با مصلحت‌سنجی درست پاسخ دهد اما چنین نکرد. مرور کنیم و ببینیم این اتفاقات از کجا شروع شد و چه چیزهایی بر آن تاثیر گذاشت و چه تصمیماتی جهت پیشروی ماجرا را به این سو و آن سو در تغییر داد که نهایتا ما را به اینجا رساند؟ شاید پاسخ سوالاتی که درباره چرایی رسیدن به این وضع و چشم‌انداز آینده آن و تعیین مقصرها و موثرها از خودمان پرسیدیم، در این مرور ممتد و مجدد، خود به خود روشن شود. 

تکل غلط روی پای ستاره‌ها
فردوسی‌پور نمونه تمام‌عیار از عدم راهبرد صداوسیما در مدیریت چهره‌های مشهور است. قطعا این عدم راهبرد در مدیریت چهره‌ای همچون فردوسی‌پور مختص به یک دوره خاص مدیریتی نیست، بلکه نتیجه یک فرآیند دیرپای است. مدیرانی که سال‌ها قبل در مواجهه با برنامه 90 و فردوسی‌پور فقط به دادن تذکراتی بسنده کرده بودند و آزادی تقریبا مطلق برنامه 90 نه‌تنها باعث شد که چهارچوب‌های منطقی یک رسانه از سوی فردوسی‌پور به چالش کشیده شود، بلکه او را متوقع‌تر هم کرد. چالش‌هایی که بعضی‌وقت‌ها مثل یک زلزله چندریشتری ذهن‌ها را حساس می‌کرد، مثل روزی که ایران با اسپانیا بازی داشت و عادل تا ساعت‌ها قهر کرد و جلوی دوربین نیامد! داستان از این قرار بود که مدیران صداوسیما جلوی حضور پویول در برنامه عادل را گرفته بودند و همین باعث بروز شایعاتی هم شد.

چندشب بعد کلیپی در میانه برنامه ویژه جام‌جهانی پخش شد و مدیربرنامه ایرانی پویول شایعه اینکه علت ممانعت تلویزیون موی بلند او یا تتوی دستش بوده را تکذیب کرد! اما وقتی دوربین به استودیوی پخش برگشت عادل گفت این تصاویر ربطی به برنامه او ندارد! از این دست موارد زیاد است و اگر اتفاقات آن سال‌ها را دقیق‌تر بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که جنس کنش‌های فردوسی‌پور در نسبت با مدیران تلویزیون منجر به حذف برنامه 90 از قاب تلویزیون شد یا شاید بهتر باشد که بگوییم برنامه 90 قربانی آن جنس مدیریتی شده بود که 20 سال نتوانست یک برنامه‌ساز را به درستی هدایت و کنترل کند و حالا چهره‌ای که سازمان صداوسیما در ساخته شدن و شهرتش پول و وقت خرج کرده بود، در تعارضی آشکار با مدیرانش قرار داشت.

با این حال عادل همزمان با قهر از گزارشگری در تلویزیون، برنامه فوتبال 120 را روی آنتن شبکه ورزش ‌برد. رابطه او با مدیران تلویزیون به یک کما چهارساله فرورفت و مخاطب هم در بلاتکلیفی کامل در نسبت با آنها قرار داشت. 

مدیران فعلی تلویزیون به‌جای عمل جراحی برای حذف یک اشکال، مسیر قبلی عدم راهبرد در مدیریت او را این‌بار به گونه‌ دیگر درپیش گرفتند. پیمان جبلی دهم مهرماه 1400 و سه روز بعد از انتصابش بر پست ریاست سازمان صداوسیما در اظهارنظری تاکید کرد که برای فعالیت عادل فردوسی‌پور منعی وجود ندارد و او می‌تواند به تلویزیون بازگردد. این حرف‌های جبلی در سفر خوزستان و در پاسخ به درخواست خبرنگاری بود که از جبلی می‌خواست قول بازگشت فردوسی‌پور را بدهد. جبلی می‌دانست که فردوسی‌پور در تلویزیون برنامه فوتبال 120 را دارد و این حرفش به معنای بازگشت برنامه 90 تعبیر شده بود. اما واقعا در شرایطی که جامعه هنوز نسبت به آنچه در این سال‌ها بین فردوسی‌پور و صداوسیما شکل گرفته بود سوال داشت، این اظهارنظر چه معنایی داشت.

آیا فردوسی‌پور قبول کرده بود که به قواعد حرفه‌ای برنامه‌سازی در تلویزیون تن بدهد یا در بر همان پاشنه می‌چرخید؟ ظاهر امر این را نشان می‌داد که این تصمیم جبلی با یک رواداری نسبت به رفتارهای غیرحرفه‌ای پیشین فردوسی‌پور گرفته شده اما واقعیت این است که مدیریت جدید تلویزیون هرچه جلوتر می‌رفت نشانه‌هایی از تدبیر در مواجهه با چهره‌های مشهور از خود نشان نمی‌داد. رفتاری که با برنامه کتاب باز و سروش صحت شد، رفتاری که با برنامه احسان علیخانی و برنامه عصر جدید شد و حتی جنس مواجهه این تلویزیون با رامبد جوان و خندوانه هیچ نشانه‌ای از تعامل و تدبیر در مواجهه با چهره‌های مشهور ندارد.

نتیجه چه می‌شود؟ اینکه وقتی رئیس صداوسیما در دانشگاه امام صادق(ع) بدون اینکه نامی از فردوسی‌پور ببرد، به سوالی درباره سلبریتی‌ها پاسخ می‌دهد، همه چنین برداشت می‌کنند که او درباره حذف عادل فردوسی‌پور حرف زده است. بازی رسانه‌ای برای رادیکال کردن فضا تا حدی پیش رفت که صداوسیما اطلاعیه داد که جبلی در دانشگاه امام صادق(ع) و در موضوع عدم حضور سلبریتی‌ها در صداوسیما، نامی از فردی نبرده است.

رئیس صداوسیما در همان نشست دانشگاه امام صادق(ع) گفته بود که سلبریتی واژه‌ای مطلقا منفی نیست و این حرف یعنی مدیران سیما این پدیده را می‌خواهند اما توان جذب و کنترل چهره‌های مشهور فعلی را ندارند. او درباره اینکه نمی‌خواهد به چهره‌های مشهور التماس کند و دربرابرشان ذلت بکشد حرف زد. فضای هیجانی که جبلی و تیم جدید مدیران صداوسیما شکل داده بودند، باعث شد که فردوسی‌پور تصور کند رفتنش از تلویزیون می‌تواند از او شمایل قهرمانانه‌ای بسازد. اما بازنده این دوئل چه کسی است؟

نیاز به VAR داری آقای فردوسی‌پور
اواخر تابستان ۱۴۰۱ بود که فوت خانم مهسا امینی اوضاع کلی کشور را یکسره زیر و رو کرد. نیاز به توضیح نیست که خیلی از دلخوری‌های پیشین پس از انباشت طولانی با رخ دادن این اتفاقات سر باز کردند و هیزم شعله‌هایی شدند که تنوره می‌کشید. در این تسویه‌حساب کسانی هم‌داستان و همسو شدند که اگر شرایط عادی بود باید سایه هم را با تیر می‌زدند و چنانچه پس از آرامش نسبی فضا مشخص شد آنها خودشان با همدیگر بیشتر از هرکدام با جمهوری اسلامی دچار چالش و مشکل هستند.

واقعا هوش و فراست می‌خواهد که فرد در چنین مواقعی جهت درست و موضع صحیح را تشخیص بدهد. افتادن در دام اتمسفر هیجانی موجود ممکن است هزینه‌هایی روی دست هر فرد بگذارد که گاهی جبران‌پذیر نیستند. از آن‌سو تندروی و برخورد خشن و بدون عاطفه با کسانی که به هر دلیلی معترض هستند حتی بعدها و در موقعیتی که علت دلخوری و اعتراض برطرف شده باشد کینه‌ها از آن لحن نامناسب را در دل‌ها نگه می‌دارد. در چنین مرحله‌های دشواری بی‌صدا شدن و محافظه‌کاری و عافیت‌گزینی محض هم برای هر شخص مشهوری دردسر درست می‌کند.

هوش رسانه‌ای افراد در چنین مواقعی است که خودش را نشان می‌دهد. آدم باهوش و باتجربه نه تسلیم فشارهای خشماهنگ و تندمزاجانه‌ای می‌شود که او را به اتخاذ مواضع بنیان‌برافکن مجبور می‌کند، نه با در نظر نگرفتن احساسات معترضان و منتقدان در آن لحظه تاریخی به‌خصوص، حرف نسنجیده‌ای می‌زند و نه با سکوت محض در توهم رهیدن از این گرداب خودش را در گردباد نقدهای بعدی می‌اندازد. عادل فردوسی‌پور همان اشتباه اول را کرد؛ یعنی جوگیر شد.

مدتی بعد از اتفاقاتی که به پسامهسا مشهور شد، فصل حضور ایران در مسابقات جام‌جهانی فوتبال فرا می‌رسید. در این فضا کسانی که مترصد آرام شدن اوضاع داخلی بودند، عده‌ای نگران شدند و عده‌ای خوشحال. آنها که نگران بودند از هتک حرمت پرچم ایران می‌ترسیدند و آنها که خوشحال بودند، فکر می‌کردند مسابقات ملی فوتبال می‌تواند اتحاد و انسجام را به جامعه ایران برگرداند. هیچ‌کدام از این دو حالت به‌طور کامل رخ نداد. هم جسارت‌هایی شد و هم واکنش‌هایی به آن جسارت‌ها صورت گرفت.

فشار روانی روی اعضای تیم ملی فوتبال ایران بی‌اندازه بالا بود و لااقل از کسانی که عمری فوتبالی بودند و با خیلی از این بچه‌ها رفاقت داشتند، توقع می‌رفت که برخورد همدلانه‌ای با آنها کنند تا این مرحله دشوار بگذرد. عادل فردوسی‌پور از جایی به بعد مخاطبانش را مشخص کرده بود و می‌خواست که آنها در هواداران یک طیف سیاسی به‌خصوص محدود باشند. او در چند سالی که به هر دلیلی از آنتن دور بود، حمایت‌های فراوانی از سمت این طیف دریافت کرد و همین باعث شد در لحظه مقتضی، با باز کردن حساب ویژه و بیش از اندازه روی هیجانات همین طیف سیاسی و اجتماعی به‌خصوص، بقیه را از دایره بیرون بریزد. این را مصاحبه او با علیرضا جهانبخش در برنامه «فوتبال ۳۶۰» مشخص می‌کرد. 

عموما در فرآیند گفت‌وگو، یک فراگرد ارتباطی دوسویه شکل می‌گیرد تا واقعیت‌ها با کمترین اختلال به مخاطبان آن گفت‌وگو برسند. بنابراین سوال‌ها باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که قضاوت‌های ازپیش‌تعیین‌شده نداشته باشد. اما فضای حاکم بر گفت‌وگوی فردوسی‌پور و جهانبخش به‌گونه‌ای دیگر بود. سوالات پیش از اینکه شروع شوند با یک حکم کلی و قضاوت در مورد اتفاقات سال گذشته پرسیده می‌شدند و در بعضی نقاط مصاحبه‌کننده آنقدر دست قضاوت را پیش می‌گرفت که حرف‌هایش تبدیل به یک بیانیه سیاسی می‌شد. برای همین بود که عمده کاربران نسبت به فضای حاکم بر این گفت‌وگو انتقاد داشتند و آن را شبیه یک بازجویی سیاسی می‌دانستند. 

چه کسی خواهد باخت؟
داستان از این قرار است. چند شب قبل و در آخرین قسمت «فوتبال ۱۲۰»، مجری از بینندگان برنامه خواست تا تیتراژ پایانی را ببینند. تیتراژی که نام فردوسی‌پور به‌عنوان تهیه‌کننده برنامه حذف شده بود و همین شروع شایعاتی بود مبنی‌بر اینکه «فوتبال ۱۲۰» دیگر پخش نمی‌شود. صبح دیروز روابط‌عمومی برنامه اعلام کرد «فوتبال 120» پا برجاست و فصل جدید این برنامه که به تحلیل و پرداختن به رویدادها و حواشی فوتبال جهان اختصاص دارد با شروع مجدد لیگ‌های معتبر فوتبال جهان و داغ شدن تب فوتبال در قاره اروپا از اواخر مردادماه آغاز خواهد شد. شواهد حاکی است علی‌رغم اعلام روابط‌عمومی مبنی‌بر ادامه پخش «فوتبال 120»، گویا فردوسی‌پور تصمیمش را گرفته و دیگر تمایلی به ماندن به‌عنوان تهیه‌کننده برنامه ندارد.

او اینقدر باهوش است تا مسیری را که مزدک میرزایی درپیش گرفته طی نکند و دست به انتحار رسانه‌ای نزند اما مساله این است که ماجرای فردوسی‌پور و تلویزیون وارد یک دوئل سخت شدند. دو نفری که در دوئلی دیوانه‌وار ترمز ماشین‌هایشان را بریده‌اند و قرار می‌گذارند که با سرعت به سمت هم حرکت کنند؛ بازنده کسی است که زودتر بکشد کنار و از مرگ بگریزد. موقعیتی که اگر هر دو نفر بخواهند پیروز باشند، هر دو خواهند مرد. مشاوران فردوسی‌پور او را به سمت این دوئل هل می‌دهند و نتیجه نه به نفع خود اوست و نه به نفع صداوسیما. یک بازی دو سرباخت! /فرهیختگان
 
 
چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم 

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم 

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

چالش های فردوسی پور با صداوسیما همراه با نظر مردم

 
اصلاً اسمی از فردوسی‌پور آورده نشد؛ انتقام مجاهدان تحریف از صدا و سیما و جهاد_تبیین
احسان رستگار: جناب آقای محمدعلی ابطحی ۱- از شما که مدام در شبکه‌های اجتماعی گذران عمر می‌کنید توقع می‌رود بر اساس چند جمله و تیتر، قضاوت نکرده و فرض را بر این می‌گذاریم که این بخش از صحبت‌های جناب آقای پیمان جبلی را کامل نشنیده‌اید؛ از محورهای صحبت‌های رئیس صدا و سیما، از یک سو حمایت پدرانه و سعی بر هم‌ذات‌پنداری با برخی خاطیان بود و از سوی دیگر عمل به حدیث امام علی(ع) که می‌فرمایند: «اِقبَلْ عُذرَ أخیکَ و إن لَم یَکُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا؛ عذر برادرت را بپذیر و اگر عذرى نداشت برایش عذرى بتراش.” رئیس رسانه ملی دارد دلسوزانه تلاش می‌کند چهره‌های مشهوری که علیه نظام و کشورشان موضع‌گیری و مردمشان را دچار زحمت کرده‌اند ولی امروز پشیمانند را، تا آن‌جا که قوانین کشور و ضوابط صدا و سیما اجازه می‌دهد، جذب حداکثری کند اما نه به نحوی که جذب حداکثری، موجب بی‌قانونی حداکثری، اهانت حداکثری به منظومه‌ی فکری و ارزشی نظام و ایران، گستاخی حداکثری دشمنان و معاندان و نادیده گرفتن حداکثری حقوق معنوی مخاطب شود؛

پس او همان‌طور که رفتار پدرانه و برادرانه با چهره‌های پشیمان از لغزش را پیش می‌گیرد، خود را موظف می‌داند نسبت به منافع ملی، مردم و نظام غیرت به خرج داده و مقابل آن‌هایی که جامعه و وطنشان را تحقیر می‌کنند، آرامش و پیشرفت مردمشان را در خطر قرار می‌دهند و علیه جمهوری اسلامی ایران رجز می‌خوانند، مقتدرانه و شجاعانه بایستد. در جملات پیمان جبلی، وی به‌وضوح «اشدّاء» است علیه افرادی که صدا و سیما به آنان فرصت شکوفایی داد ولی وطن‌فروش شدند و «رحماء» است نسبت به نادمانی که جوزده شده و مواضعی اتخاذ کرده‌اند که خود نیز امروز، از آن‌ها تبری می‌جویند؛ پس مهربانانه‌تر و روادارانه‌تر از این، نه رئیس رسانه‌ی ملی می‌تواند برخورد کند، نه قوانین اجازه می‌دهد.

۲- اسمی از هیچ چهره‌ای از جمله آقای عادل فردوسی‌پور، در سخنرانی آقای جبلی ذکر نشده است. حتی کدها و اشاراتی که مستقیماً اذهان مخاطبین را به سمت فردوسی‌پور هدایت کند نیز در جملات رئیس صدا و سیما وجود نداشته است؛ اگر دقت شود، مقصود از ضمیر «او»، یک نفر نبوده و در واقع «آن‌ها» و آن دسته از افرادی است که دارند به مردم و نظامشان لگد می‌زنند، نه یک شخص خاص.

3- این‌که اغلب اصلاح‌طلبان و نیز طیف خاص و اقلیت کاسب و موج‌سوار اصول‌گرا، حتی مواضع کاملاً معتدلانه و منطقی و تؤاماً انقلابی جبلی را برنمی‌تابند، یعنی اولاً آن‌ها یک فرد افراطی و نامعقول را به عنوان رئیس می‌پسندند، نه یک انقلابی معتدل مثل جبلی را؛ چون رئیس رادیکال به آنان اجازه می‌دهد مؤثرتر و آسان‌تر علیه صدا و سیما و مدیریت تحول‌خواه آن، عملیات‌های تخریبی را طراحی کنند و از دیگر سو بتوانند با سوء استفاده از تبعات تندروی‌ها و بی‌تدبیری‌های یک رئیس غیر منطقی و ناآگاهِ مطابق فانتزی مورد علاقه‌ی بدخواهان صدا و سیما، سهم‌خواهی‌هایشان -که در دوران سابق به رسمیت شناخته می‌شده و امروز نادیده گرفته می‌شود- را محقّق کنند.

4- مسئولیت تمام تصمیماتی که در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ در مورد فردوسی‌پور گرفته و اجرا شده، درست یا غلط، خوب یا بد، خیر یا شر و همه‌ی تبعات و حواشی‌اش، مربوط است به ریاست سابق صدا و سیما، آقای #عبدالعلی_علی‌عسکری و مدیران منصوب به ایشان و رویکرد مدیریتی‌شان؛ فلذا نکات آقای جبلی، ناظر به رفتارها و مواضع چهره‌ها، بعد از #اغتشاشات۱۴۰۱ بوده و ربطی به اتفاقات #برنامه_نود و تهیه‌کننده و مجری‌اش -که سال‌ها قبل از ریاست ایشان آغاز و تمام شده- ندارد. بماند که فردوسی‌پور علی رغم مواضعش در سال گذشته، هنوز در سازمان رفت و آمد دارد.

۵- گفتمان حاکم بر سخنرانی و پاسخ‌های رئیس رسانه‌ی ملی در دانشگاه امام صادق(ع)، متمرکز است بر رویکرد متهورانه و دوراندیشانه‌ی تربیت چهره‌های انقلابی و التماس نکردن از چهره‌های خودشیفته‌ی دوتابعیتی نمک‌نشناس خائن و وطن‌فروش، ولی حفظ و ارتقاء سرمایه‌های صدا و سیما و مدیریت هوشمندانه و بهینه‌ی #منابع_انسانی رسانه‌ی ملی، از دغدغه‌های همیشگی رئیس جدید سازمان، بوده و هست و به همین دلیل، بهترین درک متقابل و صبوری، در همین دوره در حال انجام است.

توجه ناقص و تهمت‌آمیز به صرفاً یک وجه جملات جبلی و نادیده گرفتن نگاه امیدوارانه، مردمی و مولّد و نیروساز وی، یعنی کما فی السابق، قیام جهاد تحریف علیه «جهاد تبیین»، در حال طراحی و فعالیت شبانه‌روزی است. جهاد تبیین، در دوران تحول رسانه‌ی ملی، حیاتی‌ترین مأموریت سازمانی است و هیچ تخریب و تخطئه‌ای، مانع پیش‌برد این رسالت رسانه‌ی ملی نخواهد شد. 


عادل فردوسی‌پورآخرین برنامه‌اش را روی آنتن برد
سوت پایان حضور عادل در صداوسیما

علی ولی‌اللهی: از همان روزی که برنامه 90 تعطیل و شایعه شد حاکمیت یا لااقل بخشی از آن با عادل فردوسی‌پور مشکل دارد، این سوال مطرح بود که پس چطور او در شبکه ورزش همچنان به عنوان تهیه‌کننده مشغول به کار است. در واقع به شکل واضح این شبهه وجود داشت که اگر مشکلی در این سطح با فردوسی‌پور وجود دارد، صداوسیما چطور با او همکاری می‌کند؟ این سوال در چند ماه گذشته شکل پررنگ‌تری به خود گرفت. وقتی مواضع فردوسی‌پور در مورد اعتراضات شش‌ماهه دوم سال گذشته به مرور منتشر می‌شد عموما دو نوع واکنش را برمی‌انگیخت. سوپرانقلابی‌ها از رییس سازمان صداوسیما می‌پرسیدند چطور کسی که پشت تریبون تجمع دانشگاه شریف شعار زن، زندگی، آزادی سر می‌دهد هنوز در رسانه ملی است؟ و از آن طرف طیف رادیکال معترضین هم به فردوسی‌پور خرده می‌گرفتند که اگر منتقد وضع موجود هستی لااقل دیگر در صداوسیما نباش! 

حال به نظر می‌رسد هر دو طیف به خواسته خود رسیدند. جمعه شب و در پایان برنامه فوتبال 120 که عادل تهیه‌کنندگی‌اش را برعهده داشت، مجری در خبری ناگهانی اعلام کرد این آخرین قسمت برنامه فوتبال 120 است. به این ترتیب برنامه‌ای که از سال 1392 روی آنتن شبکه ورزش می‌رفت در خرداد 1402 به پایان خود رسید و رابطه عادل با صداوسیما به صورت کامل قطع شد. 

اتفاقی که برای فوتبال 120 رخ داد چندان غیرمنتظره هم نبود. هم از این لحاظ که مردم عادت کرده‌اند شب بخوابند و صبح را با خبر تعطیلی یک برنامه یا ممنوع‌التصویری یک چهره سرشناس آغاز کنند و هم از این منظر که در تمام طول این سال‌ها همیشه این احتمال وجود داشت که به هر نحوی عادل از شبکه ورزش هم جدا شود. همان موقعی که علی فروغی، رییس شبکه سه گفت: فردوسی‌پور از «مدار» خارج شده. یا در چند ماه گذشته وقتی کم‌کم سانسور تصویر عادل در صداوسیما رسید به صدای او و حتی در نقطه‌ای آوردن اسم او هم در تلویزیون ممنوع شد. به عنوان مثال در بازپخش سریال قدیمی پژمان، جایی که شخصیت اصلی سریال اسم فردوسی‌پور را بر زبان می‌آورد، حذف شد. 

احتمال قطع همکاری کامل عادل با صداوسیما با اظهارات جبلی، رییس سازمان که چند روز پیش مطرح کرد، تقریبا تبدیل به قطعیت شد. رییس سازمان صداوسیما که در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق تندترین حملات ممکن را علیه فردوسی‌پور بر زبان آورد و او را فردی خواند که به مردم خود لگد زده است! پیمان جبلی در پاسخ به پرسشی از دانشجویان درباره‌ موضع رییس سازمان صداوسیما در قبال عادل فردوسی‌پور و بازگشت این مجری به تلویزیون تصریح کرد: «بالاخره وقتی این آدم در برنامه‌ای می‌آمده برای خودش خیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش می‌آمده، برنامه با خودش مخاطب می‌آورده است. اسم آن آدم روی شبکه‌ای می‌آمد، آن شبکه خودش را بالا می‌کشید. خب حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. لگد زده به نمکدان، نمک را ریخته و نمکدانی را شکسته است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم، بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟!»

اینکه آیا اتهاماتی که رییس سازمان به فردوسی‌پور وارد کرده، رواست یا ناروا، بماند برای قضاوت تاریخ. هر چند همین حالا هم چرخی در فضای مجازی نشان می‌دهد دست‌کم مردم خیلی باور ندارند از فردوسی‌پور لگد خورده باشند! اما از زمان همان اظهارات معلوم بود که کار عادل و صداوسیما تمام است. در عین حال یک سوال اساسی همچنان پابرجاست اینکه جبلی چطور از چهره‌ای متعادل در ابتدای ورود به صداوسیما تبدیل به فردی شد که اینقدر رادیکال موضع‌گیری می‌کند؟ جبلی در ابتدای ورود به سازمان آنقدر از تساهل و تسامح حرف می‌زد که برخی گمان کردند حتی ممکن است فردوسی‌پور و برنامه 90 با هم برگردند! اما رفته‌رفته نه‌تنها این اتفاق رخ نداد که کار به جایی کشید که آوردن اسم فردوسی‌پور یا پخش صدای او ممنوع شد. 

می‌توان بخشی از این فرآیند را در مواضع عادل در 6 ماه دوم سال گذشته جست‌وجو کرد، اما بخش مهم‌ترش حتما به خاطر فشارهایی است که از سمت تندروها به جبلی وارد شد. همان‌هایی که بعد از مصاحبه عادل با علیرضا جهانبخش که در سال 1402 پخش شد او را «بازجو خبرنگار» خطاب کردند و از رییس سازمان پرسیدند: «چطور کسی که همپای علی کریمی جنگ ترکیبی علیه نظام را جلو می‌برد هنوز با صداوسیما همکاری می‌کند.» احتمالا فشارها به حدی بود که برنامه فوتبال 120 قبل از آخرین و حساس‌ترین بازی فصل مسابقات باشگاهی اروپا تعطیل شد؛ یعنی قبل از فینال لیگ قهرمانان. یعنی لااقل می‌شد این تعطیلی را به هفته بعد و پس از مشخص شدن سرنوشت قهرمانی یوسی‌ال موکول کرد. 

در پایان می‌توان باز هم به تکرار مکررات روی آورد. اینکه به گواه اکثر نظرسنجی‌ها مخاطبین صداوسیما در سال‌های گذشته ریزش شدیدی داشته و خود سازمان هم علاقه‌ای برای بازگشت مخاطب ندارد که هیچ، کارهایی می‌کند که مخاطب بیش از گذشته از تلویزیون فراری شود. عادل با همه ضعف‌ها و قوت‌هایش یک برنامه‌ساز ماهر است که به هر حال مخاطب خودش را پیدا می‌کند. همین حالا رسانه اینترنتی (اگر تعطیل نشود) مخاطبان زیادی جذب کرده. آنچه می‌ماند صداوسیما و حوضش است. 

روابط عمومی شبکه ورزش سیما در واکنش به اخبار تعطیلی برنامه فوتبال 120 نوشت: «با پایان یافتن رقابت‌های فوتبال باشگاهی در اروپا، یک فصل دیگر از برنامه فوتبال ۱۲۰ که هر هفته پنجشنبه شب‌ها به روی آنتن شبکه ورزش سیما می‌رفت به پایان رسید. فصل جدید برنامه فوتبال ۱۲۰ که به تحلیل، پرداختن به رویدادها و حواشی فوتبال جهان اختصاص دارد با شروع مجدد لیگ‌های معتبر فوتبال جهان و داغ شدن تب فوتبال در قاره اروپا از اواخر مرداد ماه آغاز خواهد شد. به این ترتیب برنامه فوتبال ۱۲۰ از اواخر مرداد به روال سال‌های گذشته و بدون هیچ خللی از شبکه ورزش سیما پخش خواهد شد.»

به نظر می‌رسد شبکه ورزش در نظر دارد همان کاری که شبکه سه در مورد برنامه 90 انجام داد را در مورد فوتبال 120 به انجام برساند و این برنامه را با تیم جدید روی آنتن ببرد. اما آیا سازمان می‌تواند به جای برنامه موفق فوتبال 120 برنامه‌ای جایگزین کند؟ در نوبت قبل که 90 تعطیل شد، صداوسیما ثابت کرد این توانایی را ندارد. /اعتماد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.