این طرح که تحت عنوان "دکترین فردای جنگ" شناخته میشود، نه تنها به دنبال تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی در مرزهای جنوبی و شرقی خود است، بلکه با هدف حذف ساختارهای اصلی گروههای مقاومت، تضعیف نهادهای فلسطینی، و بازتعریف مرزهای ژئوپلیتیکی منطقه طراحی و تدوین شده است.
ریشههای تاریخی و نظری طرح
باید توجه داشت که طرح جدید رژیم صهیونی، در امتداد "طرح ینون" (۱۹۸۲) قرار دارد؛ طرحی که بر تجزیه کشورهای عربی و اسلامی به واحدهای قومی و مذهبی کوچکتر تأکید داشت تا از شکلگیری دولتهای قدرتمند در همسایگی این رژیم جلوگیری کند.حائز اهمیت آنکه این طرح؛ در دومین سال حمله و تجاوز رژیم بعث عراق به ایران اسلامی در دستور کار قرار گرفت چرا که "اودِد یینون" (مشاور ارشد آریل شارون)، عراق را به علت ذخایر و ثروت هنگفت نفتی، بزرگترین خطر برای رژیم صهیونی میدانست و بر آن بود که صدام در این جنگ شکست خورده و کشور عراق تجزیه خواهد شد.
امروز نیز دکترین نتانیاهو؛ با بازخوانی همین منطق، بر این باور است که پس از هر جنگ باید ساختارهای حکمرانی در مناطق اشغالی بهگونهای بازطراحی شوند که امکان بازگشت گروههای مقاومت به قدرت از بین برود.
این طرح، مرزهای ترسیمشده در توافقنامههای بینالمللی نظیر سایکس–پیکو را ناکارآمد دانسته و خواهان نظم جدیدی است که بر اساس منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی اسرائیل شکل گیرد.
مؤلفههای اجرایی و عملیاتی طرح جدید رژیم صهیونی
بیتردید یکی از اهداف اصلی سردمداران رژیم صهیونی از طرح جدید برای خاورمیانه؛ کنترل امنیتی بر نوار غزه است. بدان معنا که اسرائیل قصد دارد حتی پس از پایان جنگ، حضور نظامی و اطلاعاتی خود را در غزه حفظ کند و هدف اصلی، جلوگیری از بازسازی توان نظامی حماس و حذف کامل آن از ساختار حکمرانی است.باید توجه داشت که این کنترل شامل نظارت بر گذرگاهها، زیرساختها و حتی نهادهای آموزشی و خدماتی میشود.
ایجاد مناطق حائل در مرزهای شمالی و جنوبی
با تصرف "کریدور فیلادلفی" (Philadelphi Corridor) در مرز مصر، اسرائیل عملاً توافقنامه صلح با قاهره را نقض کرده و به دنبال گسترش کمربند امنیتی خود است.این کریدور؛ مسیر فیلادلفی یا محور صلاحالدین نام دارد که برای نوار باریکی از زمین به عرض حدود ۱۰۰ متر و طول ۱۴ کیلومتر است که در امتداد کل مرز بین نوار غزه و مصر در نظر گرفته شده بود.
.jpg)
در مرزهای لبنان و سوریه نیز، طرحهایی برای ایجاد مناطق عاری از سلاح و نظارت دائمی مطرح شدهاند.
حذف ساختارهای حکمرانی فلسطینی
طی سالهای اخیر بر همگان آشکار شده است که رژیم صهیونی و آمریکا به دنبال تشکیل یک هیئت تکنوکراتی برای اداره و سلطه کامل بر نوار غزه هستند که فاقد وابستگی سیاسی و ایدئولوژیک باشد. این ساختار موقت، تحت نظارت کشورهای عربی نظیر مصر، امارات و عربستان سعودی عمل خواهد کرد.در این راستا، حذف حماس و تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین، زمینهساز حذف کامل بازیگران مقاومت از معادله سیاسی فلسطین خواهد شد، آرزویی که سالیان سال بر دل آمریکا و اسرائیل بود.
همپوشانی با طرح ۲۱ مادهای آمریکا
طرح اسرائیل با ابتکار ۲۱ مادهای آمریکا همزمان شده است؛ طرحی که توسط چهرههایی چون ترامپ، کوشنر و تونی بلر تدوین شده و بر آتشبس، آزادی اسرا، و تشکیل ساختار حکمرانی موقت تأکید دارد.این طرح، هرچند در ظاهر صلحطلبانه است، اما فاقد تعهد به تشکیل دولت مستقل فلسطینی و بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ است.
در اینجا باید متذکر شویم که هدف اصلی از این روند، تثبیت موقعیت اسرائیل و حذف کامل مقاومت از ساختار سیاسی و اجتماعی فلسطین است چرا که گروه مقاومت سد اصلی سیطره آمریکا بر منطقه خاورمیانه محسوب میشود.
پیامدهای راهبردی برای منطقه و ایران
بیشک طرح مذکور رژیم صهیونی برای خاورمیانه منجر به افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. مهمی که مقامات نظامی اسرائیل بارها بر آن تأکید داشته و آمادگی کامل خود را برای حمله به تأسیسات هستهای اعلام کردهاند..jpg)
البته طرح جدید رژیم صهیونی، بخشی از راهبرد بازدارندگی رژیم کودک کُش اسرائیل در برابر نفوذ منطقهای ایران نیز تلقی میشود.
تضعیف محور مقاومت
حذف حماس از غزه، بهعنوان یکی از بازوهای اصلی مقاومت، میتواند پیوندهای عملیاتی و ایدئولوژیک با حزبالله لبنان، انصارالله یمن و گروههای مقاومت در عراق و سوریه را تحت فشار قرار دهد.اسرائیل به دنبال ایجاد شکاف در محور مقاومت از طریق فشار نظامی، تحریمهای بینالمللی و مهندسی افکار عمومی است.
واکنش کشورهای عربی و اروپایی
برخی کشورهای عربی نظیر امارات و بحرین، با طرح آمریکا همراهی کردهاند، اما کشورهای نظیر الجزایر، عراق و سوریه مخالفت خود را اعلام کردهاند.اتحادیه اروپا نیز با وجود حمایت از آتشبس، نسبت به حذف حقوق فلسطینیان و تثبیت اشغالگری اسرائیل ابراز نگرانی کرده است.
نتیجهگیری
طرح جدید اسرائیل برای خاورمیانه، در واقع تلاشی برای مهندسی نظم منطقهای بر اساس منافع تلآویو و متحدان غربی آن است. این طرح، با حذف بازیگران مقاومت، تضعیف نهادهای فلسطینی و بازتعریف مرزهای ژئوپلیتیکی، خاورمیانه را به سمت بیثباتی و تنشهای بیشتر سوق میدهد.در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران باید با بهرهگیری از دیپلماسی فعال، تقویت محور مقاومت، و انسجام منطقهای، راهبردی چندلایه برای مقابله با این طرح تدوین کند.