برخورد با اسیر
شهید مهدی زین الدین
« جهت مشاهده کیفیت و اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید. »
یه اسیر عراقی آورده بودند دست گذاشت روی شونهش، بهش گفت: اشلونک؟ از یکی پرسیدم: «اشلونک» یعنی چی؟ گفت: یعنی «چطوری». چند قدم از ما جدا شدند، بیست دقیقه ای داشتند با هم صحبت می کردند؛ برگشت گفت: اینو ببر قرارگاه اطلاعات خوبی داره. این اسیره همین جور که عقب تویوتا نشسته بود چشم از آقا مهدی بر نمی داشت. از بس با این عراقی خودمونی برخورد کرده بود
شهید مهدی زین الدین