رئیسجمهور حواس پرت
داستان مصور
« جهت مشاهده کیفیت و اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید. »
«ترس؛ ترامپ در کاخ سفید» نام کتاب باب وودوارد روزنامهنگار باسابقه آمریکایی از چگونگی به قدرترسیدن ترامپ و نحوهی ادارهی کاخ سفید و عملکردش بهعنوان رئیسجمهور آمریکاست. «ترس» همان کتابی است که رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۳ آبان ۹۹ به آن اشاره کرده و گفتند: «آمریکا بشدت دچار انحطاط است. این حرف خود نویسندگان داخل آمریکاست. دراین سالها چندکتاب نوشتهاند که پردهها را بالا میزند! یکی از این کتابها را که به فارسی ترجمه شده، خواندم؛ پر از شواهد انحطاط آمریکا است؛ تمام کتاب نشاندهنده انحطاط نظام سیاسی آمریکا با حرکات رئیسجمهور آمریکاست.»
به همین مناسبت بخشی از این کتاب را که به «ماجرای خروج آمریکا از پیمان نفتا» اختصاص دارد و نشانگر آشفتگی فضای سیاسی کاخ سفید است، در قالب داستان مصور «رئیسجمهور حواسپرت» بازخوانی میکند.
متن کامل این بخش از کتاب نیز در ادامه آمده است.
برای بررسی موضوع خروج از نفتا یک جلسه ی اضطراری با حضور وزرای مربوطه ی کابینه و مشاوران ارشد تشکیل شد. به نظر می رسید فقط یک یا دو روز تا امضاء کردن ترامپ فرصت دارند.
در حالی که پیتر ناوارو دستیار ترامپ خواستار خروج آمریکا بود، وزیر امنیت میهن جان کلی و سایرین گفتند که تهدید به فسخ قرارداد توسط آمریکا اهرم فشار خوبی است، ولی اجرایی کردنش در واقع فاجعه آمیز خواهد بود.
سانی پردو وزیر کشاورزی به ترامپ گفت: «نفتا برای منافع کشاورزی آمریکا خیلی مفید بوده. ما سالانه ۳۹ میلیارد دلار به مکزیک و کانادا صادر می کنیم. در غیر این صورت بازاری برای این محصولات نداشتیم. اگه از نفتا خارج شیم، کسایی که بیشترین ضرر رو میکنن پایگاه خود شما هستن، حامیان ترامپ.)
ترامپ گفت: «آره، ولی اونها دارن ازمون سوء استفاده میکنن. باید یه کاری بکنیم.)
رئیس جمهور سرانجام تصمیم گرفت که لفاظی ها و تهدیدهای عمومی را افزایش دهند، ولی واقعا اطلاع فسخ ۱۸۰ روزه را نفرستند.
راب پورتر می دانست که همه چیز با ترامپ موقتی است، ولی از اینکه تا این حد به لبه پرتگاه نزدیک شده بودند، متعجب بود. تازه، ماجرا تمام نشده بود.
پیتر ناوارو برای یک جلسه ی برنامه ریزی نشده و اختصاصی با رئیس جمهور وارد دفتر بیضی شد.
رئیس جمهور با اشاره به شراکت ترنس - پسیفیک گفت: «تنها کاری که کردیم خروج از تی پی پی بود. چرا کار دیگه ای در زمینه ی تجارت نکردیم؟»
ناوارو گفت: «پروسهی دبیر ستاد توی این کارها تأخیر میندازه.»
ترامپ دستیارش مدلین وستروت را صدا زد. «مدلین، به راب بگو فورا بیاد اینجا.»
پورتر پله ها را دوان دوان بالا رفت و خود را به دفتر بیضی رساند.
ترامپ به او گفت: «واسه چی دست دست میکنی؟ چرا این کار رو انجام ندادیم؟ کارت رو درست انجام بده. همه ش من رو سر کار می ذاری. می خوام این کار رو انجام بدم.»
تصمیم رئیس جمهور باز هم جدی بود. پورتر پیش نویس یک نامه ی اطلاع ۱۸۰ روزه مبتنی بر خروج آمریکا از نفتا را برای امضای ترامپ آماده کرد.
او بیشتر از قبل متقاعد شده بود که این کار یک بحران اقتصادی در روابط خارجی با کانادا و مکزیک به همراه خواهد داشت. به دیدن کوهن رفت.
گری کوهن مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور به پورتر گفت: «می تونم جلوش رو بگیرم. فقط قبل از رفتنم، کاغذ رو از روی میزش بر می دارم.» و بعد آن را برداشت.
پورتر موافقت کرد. حافظهی ترامپ نیازمند یک محرک بود... اگر کسی یا چیزی فعالش نمی کرد، ممکن بود چندین ساعت یا چندین روز یا حتی چندین هفته طول بکشد تا با خود فکر کند، صبر کن ببینم، ما قصد خروج از این را داریم، پس چرا این کار را نکردیم؟ بدون محرک، کاملا قابل تصور بود که این اتفاق هرگز رخ ندهد.
به همین مناسبت بخشی از این کتاب را که به «ماجرای خروج آمریکا از پیمان نفتا» اختصاص دارد و نشانگر آشفتگی فضای سیاسی کاخ سفید است، در قالب داستان مصور «رئیسجمهور حواسپرت» بازخوانی میکند.
متن کامل این بخش از کتاب نیز در ادامه آمده است.
برای بررسی موضوع خروج از نفتا یک جلسه ی اضطراری با حضور وزرای مربوطه ی کابینه و مشاوران ارشد تشکیل شد. به نظر می رسید فقط یک یا دو روز تا امضاء کردن ترامپ فرصت دارند.
در حالی که پیتر ناوارو دستیار ترامپ خواستار خروج آمریکا بود، وزیر امنیت میهن جان کلی و سایرین گفتند که تهدید به فسخ قرارداد توسط آمریکا اهرم فشار خوبی است، ولی اجرایی کردنش در واقع فاجعه آمیز خواهد بود.
سانی پردو وزیر کشاورزی به ترامپ گفت: «نفتا برای منافع کشاورزی آمریکا خیلی مفید بوده. ما سالانه ۳۹ میلیارد دلار به مکزیک و کانادا صادر می کنیم. در غیر این صورت بازاری برای این محصولات نداشتیم. اگه از نفتا خارج شیم، کسایی که بیشترین ضرر رو میکنن پایگاه خود شما هستن، حامیان ترامپ.)
ترامپ گفت: «آره، ولی اونها دارن ازمون سوء استفاده میکنن. باید یه کاری بکنیم.)
رئیس جمهور سرانجام تصمیم گرفت که لفاظی ها و تهدیدهای عمومی را افزایش دهند، ولی واقعا اطلاع فسخ ۱۸۰ روزه را نفرستند.
راب پورتر می دانست که همه چیز با ترامپ موقتی است، ولی از اینکه تا این حد به لبه پرتگاه نزدیک شده بودند، متعجب بود. تازه، ماجرا تمام نشده بود.
پیتر ناوارو برای یک جلسه ی برنامه ریزی نشده و اختصاصی با رئیس جمهور وارد دفتر بیضی شد.
رئیس جمهور با اشاره به شراکت ترنس - پسیفیک گفت: «تنها کاری که کردیم خروج از تی پی پی بود. چرا کار دیگه ای در زمینه ی تجارت نکردیم؟»
ناوارو گفت: «پروسهی دبیر ستاد توی این کارها تأخیر میندازه.»
ترامپ دستیارش مدلین وستروت را صدا زد. «مدلین، به راب بگو فورا بیاد اینجا.»
پورتر پله ها را دوان دوان بالا رفت و خود را به دفتر بیضی رساند.
ترامپ به او گفت: «واسه چی دست دست میکنی؟ چرا این کار رو انجام ندادیم؟ کارت رو درست انجام بده. همه ش من رو سر کار می ذاری. می خوام این کار رو انجام بدم.»
تصمیم رئیس جمهور باز هم جدی بود. پورتر پیش نویس یک نامه ی اطلاع ۱۸۰ روزه مبتنی بر خروج آمریکا از نفتا را برای امضای ترامپ آماده کرد.
او بیشتر از قبل متقاعد شده بود که این کار یک بحران اقتصادی در روابط خارجی با کانادا و مکزیک به همراه خواهد داشت. به دیدن کوهن رفت.
گری کوهن مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور به پورتر گفت: «می تونم جلوش رو بگیرم. فقط قبل از رفتنم، کاغذ رو از روی میزش بر می دارم.» و بعد آن را برداشت.
پورتر موافقت کرد. حافظهی ترامپ نیازمند یک محرک بود... اگر کسی یا چیزی فعالش نمی کرد، ممکن بود چندین ساعت یا چندین روز یا حتی چندین هفته طول بکشد تا با خود فکر کند، صبر کن ببینم، ما قصد خروج از این را داریم، پس چرا این کار را نکردیم؟ بدون محرک، کاملا قابل تصور بود که این اتفاق هرگز رخ ندهد.