عنوان کتاب : دختر شینا
خاطرات زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر
نویسنده: بهناز ضرابیزاده
تعداد صفحات : 264
چاپ بیست و نهم
سال نشر :1393
نوع جلد: شومیز
ابعاد کتاب :14*21 سانتیمتر
انتشارات : سوره مهر
به همراه برگه آزمون شرکت در مسابقه کتاب و زندگی ( اطلاعات بیشتر در سایت http://ketabzendegi.ir)
کتاب دختر شینا خاطرات زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به قلم بهناز ضرابی زاده است. دختری که طوری بار نیامده بود که اهل کار در خانه و به قولی زن زندگی باشد. اهل رفت و روب منزل باشد. که آشپزی کند و رخت بشوید و غذا بپزد. دختری که عزیز دردانه پدر و مادرش بود. کسی که تمام دختران روستایشان آرزو داشتند جای او دختر شینا و حاج آقا بودند. دختری که خود را خوشبخت ترین دختربچه دنیا می دانست.دختر شینا روایت زندگی دخترکی ست که پدر و مادرش به خاطر حفظ حریم حیا او را راهی کلاس های مختلط مدرسه در آن سال ها نکردند. دختری که چون مدرسه نرفت، بی سواد بود، اما باور و ایمانش با ثبات بود. زنی که روزهای مجردی، اتاق زندگی اش را با چفیه و پلاک و سربند و قمقمه و فشنگ و تور استتار تزئین نکرده بود. کسی که شب ها خواب خمپاره و تانک و خط مقدم و عملیات را نمی دید. کسی که نه فکر و ذکرش جهاد و شهادت بود و نه آرزویش. شاید تا آن موقع نه دعای عهدی خواند بود و نه عاشورایی. اما روزگار او را طوری بار آورد که صبر و ایستادگی اش در روزهای جنگ او را لایق مقام شهادت کرد.
این کتاب خاطرات زنی را روایت میکند که در طول هشت سال زندگی با یکی از سرداران دفاعمقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی چهار دختر و یک پسر را بزرگ می کند.
«دختر شینا» از ۱۹ فصل تشکیل شده و از روایت کودکی قدمخیر آغاز میشود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگیاش را در پشت جبههها رقم زد.
بهناز ضرابیزاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی كنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت كند و همدم شبهای تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شبهایی كه قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه میكردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود. این كتاب حكایتی از یك زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی كه در طول هشت سال ازدواجش با یكی از سرداران دفاعمقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ كردن فرزندانش، كنار آمد و به تنهایی زندگی را اداره كرد، چهار دختر و یك پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یكیشان در كنارش بود. «دختر شینا» از معدود كتابهای خاطرات است كه زندگی پرفراز و نشیب یك دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش میگذارد، دختری كه آنقدر میایستد و میافتد و دوباره برمیخیزد تا جنگ را تحقیركند. «دختر شینا» از 19 فصل تشكیل شده و از روایت كودكی قدم خیر آغاز میشود؛ از زمانی كه نامش را به خاطر قدم خوشی كه داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی كه حماسه زندگیاش را در پشت جبههها رقم زد. ضرابیزاده هم توانسته با تیزبینی و هوشمندی یك نویسنده، همه صحنهها و فضاهای كتاب را اثرگذار و ملموس روایت كند. در زیر بخشی از كتاب را میخوانید: «حالا دو تا دختر داشتم و كلی كار. صبح كه از خواب بیدار میشدم، یا كارهای خانه بود یا شستوشو و رُفت و روب و آشپزی یا كارهای بچهها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمیگذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آنها. خیلی روزها هم میرفتم خانه حاج آقایم میماندم. اما پنجشنبهها حسابش با بقیه روزها فرق میكرد. صبح زود كه از خواب بیدار میشدم، روی پایم بند نبودم. اصلاً چهارشنبه شبها زود میخوابیدم تا زودتر پنجشنبه شود.»