تفکر همگرایی اقتصادی در اروپای غربی بعد از جنگ جهانی دوم با ایجاد جامعه اقتصادی در عرصه های اقتصادی همانند زغال سنگ و فولاد (نشست پاریس، 1952) به صورت عملی آغاز شد و جوامع اقتصادی متحد شده از آن پس تحت عنوان اتحادیه اروپا به کار خود ادامه دادند. این قرارداد و همگرایی اقتصادی الگویی جامع برای گام های بعد ارائه کرد و راه را برای همگرایی در سایر زمینه ها فراهم نمود.[1]
 
با توجه به این دستاورد همگرایی بشری می توان گفت که عرصه های همگرایی اقتصادی جهان اسلام بر اساس قلمرو اقتصاد و فعالیت های اقتصادی کشورهای اسلامی بسیار متعدد است. این عرصه ها که از ضروریات اقدامات اقتصادی برای اقتصاد هر جامعه ای است می طلبد که بیش از گذشته به سمت همگرایی های اقتصادی در عرصه های مختلف سوق داده بشود و از ثمرات و فواید آن کشورهای اسلامی بیش از پیش منتفع گردند و بر قدرت اقتصادی و استقلال و عزت جامعه ی خویش بیفزایند.
 

تشکیل بازار مشترک اسلامی و پول واحد

یکی از عرصه های همگرایی اقتصادی که واقعاً خلأ آن در تجارت و اقتصاد کشورهای اسلامی مخصوصاً کشورهایی که در همسایگی منطقه ای همدیگر قرار دارند، محسوس است، تشکیل بازار مشترک اسلامی به همراه پول واحد است. تشکیل این بازار مشترک، ایده ای است که از گذشته در میان متفکران مسلمان مطرح بوده است و در سال های اخیر با تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی قوت بیشتری به خود گرفته  است. چنانکه برخی از کارشناسان اقتصادی از جمله وزیر صنعت، معدن و تجارت کشورمان، دوباره از لزوم تشکیل بازار مشترک اسلامی سخن گفتند. [2]
 
 
 
تشکیل این بازار با وجود زمینه های همگرایی اقتصادی از جمله منابع طبیعی و اقتصادی فراوان، جمعیت بیش از یک و نیم میلیاردی نیازمند تولیدات اقتصادی گوناگونی که در کشورهای اسلامی وجود دارد قطعاً می تواند جهان اسلام را به یک قطب مهم اقتصادی تبدیل کند. با توجه به تجربه های موجود، شروع این نوع همگرایی در سطح جهان اسلام می تواند از همگرایی منطقه ای با بازار مشترک بین کشورهای هم جوار و هم فرهنگ آغاز گشته و توسعه یابد؛ زیرا این نوع بازار مشترک از جهاتی زمینه های اجرایی بیشتری دارد؛ علاوه بر آن بسیاری از صرفه هایی همانند صرفه حمل و نقل، صرفه داشتن بازار مصرف در دسترس ناشی از اشتراکات مذهبی که نیازهای مصرفی مشترک مثل مصرف حلال ایجاد می کند و صرفه فعال کردن ظرفیت های اقتصاد داخلی کشورهای اسلامی که اشتغال و رشد اقتصادی را برای آنان به همراه دارد.
 
همچنین داشتن پول واحد مشترک بین کشورهای اسلامی از دیگر عرصه های همگرایی اقتصادی در جهان امروز و میان کشورهای مسلمان است. به طوری که شکل گیری این پول مشترک، باعث آسان تر شدن مبادلات اقتصادی در میان کشورهای اسلامی خواهد شد. از سوی دیگر می تواند نقش تحریم های اقتصادی علیه مسلمانان را از میان بردارد. البته موفقیت پول واحد یورو در اتحادیه اروپا نمونه ی خوبی برای الهام گرفتن در این زمینه است.
 

بانکداری اسلامی و بانک های اسلامی

یکی دیگر از عرصه های همگرایی اقتصادی عرصه ی بانکداری اسلامی و فعالیت بانک های اسلامی در حوزه ی کشورهای اسلامی است. امروزه بانکداری اسلامی به عنوان الگویی جایگزین برای بانکداری ربوی در نظریه و عمل مطرح شده است. این الگو با طراحی سازوکاری متمایز برای تجهیز و تخصیص منابع پولی توانسته نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در کشورهای غیر اسلامی نیز به موفقیت های زیادی دست یابد.[3]
 
از دیدگاه کارشناسان بانکداری اسلامی روشی کارآمد در واسطه گری مالی است که بر اساس آن بانک اسلامی خدمات بانکی را بدون دریافت بهره و با استفاده از روش های جایگزین اسلامی ارائه می کند. بر اساس این دیدگاه، بانک اسلامی نقش واسطه گری خود را با استفاده از الگوی مضاربه مشترک و یا وکالت[4] و سایر روشها و عقود اسلامی ایفا می کند.
 
 
 
با این کارکرد بانکداری بدون ربا در کشورهای اسلامی از جمله ایران، پاکستان، مالزی[5] و سایر کشورهای اسلامی اجرا می گردد که می تواند با سازوکارهای فقهی – اقتصادی الگوی همگرایی اقتصادی در این بخش را به وجود آورد؛ زیرا رعایت موازین فقهی- اقتصادی اسلام و تحقق اهداف شریعت در حوزه اقتصاد اسلامی، دو بُعد محوری در بانکداری اسلامی را تشکیل می دهند.[6] و بر اساس منابع اسلامی مشترک بین مسلمانان هر یک از این ابعاد بانکداری دارای مؤلفه های مشترک در جهت همگرایی اقتصادی در این بخش است.
 
به عنوان نمونه یکی از مولفه های مشترک در عرصه ی فعالیت های بانکی، استفاده از ابزارهای مالی همانند صکوک است به طوری که این ابزار مالی نسبت به سایر بخش های صنعت مالی اسلامی از رشد قابل توجهی در میان بانک های کشورهای اسلامی برخوردار بوده است و برای اولین بار انتشار جهانی آن از مرز ۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۸ عبور کرده است زیرا طی سال های اخیر، بسیاری از بازارها علاقه بیشتری به جمع آوری سرمایه از طریق ابزار صکوک نشان داده اند.[7] و انتظار می رود در سال های آینده نقش برجسته تری داشته باشد در نتیجه زمینه ی مناسبی در جهت همگرایی اقتصادی بین کشورهای اسلامی فراهم می کند.
 

بازارهای مالی بیمه و بورس

یکی دیگر از عرصه های همگرایی اقتصادی عرصه ی بازارهای مالی بیمه و بورس است. در قدم اول بازارهای مالی بازارهایی هستند که در آن ها دارایی های مالی مبادله می شود[8] و صنعت بیمه جزء لاینفک این بازار و به لحاظ ماهیت خود به عنوان یکی از پرقدرت ترین نهادهای مالی، معرفی شده است؛ که در کنار دیگر نهادهای مالی در امر تهیه و تخصیص سرمایه و کمک به تأمین مالی واحدهای اقتصادی کمک می کنند.[9] و علاوه بر تأمین امنیت فعالیت های اقتصادی، می تواند از طریق ارائه خدمات بیمه ای، نقش بسیار اساسی و تعیین کننده ای در تحرک و پویایی بازارهای مالی و تأمین وجوه قابل سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی[10] و تأمین کننده ی رشد اقتصادی اقتصاد کشورهای اسلامی باشند.
 
همچنین بورس اوراق بهادار یکی از اصلی ترین اجزای بازارهای مالی و یکی از ارکان تأمین منابع مالی در بازار سرمایه است که نقش مؤثری در توسعه و رشد اقتصادی کشورها دارد. اکنون بورس های کشورهای اسلامی از پررونق ترین بورس های آسیایی و بین المللی محسوب می شوند. بورس دبی در امارات، بورس استانبول در ترکیه، بورس ریاض و جده در عربستان و بورس قاهره در مصر از فعال ترین بورس های اسلامی در غرب آسیا و خاورمیانه هستند.[11]
 
 
 
همچنین بررسی های بانک مرکزی ایران بر اساس مطالعات تطبیقی بین المللی نشان می دهد از میان کشورهای اسلامی، ایران، عربستان و مالزی هر یک با دارایی هایی به ارزش بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار بیشترین سهم بازار مالی اسلامی را از لحاظ دارایی ها به خود اختصاص داده اند.[12] و پیش بینی ها نشان می دهد که پتانسیل رشد این صنعت بالا بوده و ارزش دارایی های نظام مالی اسلامی با نرخ رشد متوسط سالانه ۵٫۵ درصد از سال ۲۰۱۸ تا سال ۲۰۲۴ به ارزش حدود ۳.۸ تریلیون دلار خواهد رسید.[13]
 
بر اساس وجود این رونق و ظرفیت های اقتصادی موجود در کشورهای اسلامی دارای بورس های فعال، مردم و سرمایه گذاران هر کشور اسلامی می توانند از منابع دیگر کشورها استفاده کند و شرکت هایی را با سرمایه گذاری کشورهای اسلامی تشکیل دهند و منافع حاصل از آن علاوه بر سرمایه گذاران متعلق به مردم آن کشورها هم بشود درست مثل همان سازوکاری که در بورس های بین المللی اجرا می گردد.
 

صنعت جهان گردی و گردشگری

یکی دیگر از عرصه های همگرایی اقتصادی صنعت جهان گردی و گردشگری و جذب توریسم در کشورهای اسلامی هست که این مسئله علاوه بر استفاده از ظرفیت جهانی سالانه ی حج و اماکن زیارتی در بلاد اسلامی است؛ زیرا با توجه به سابقة صنعت جهانگردی به ویژه جهانگردی زیارتی در جهان اسلام، جهانگردی به اشکال گوناگون از جمله تفریحی، تجاری، مذهبی، زیارتی و ورزشی، در فرایند همگرایی فرهنگی[14] و اقتصادی کشورهای اسلامی نقش دارد. گردشگری به عنوان وسیله ارتباطی و فرهنگی[15]، فعال کننده ی ظرفیت های اقتصادی، نقش مؤثری در کلیه تعاملات اجتماعی و اقتصادی بین جوامع اسلامی و رشد تولیدات اقتصادی آنان، ایفا می کند و می تواند فضایی پدید آورد که صلح میان ملت ها و حفظ و تکریم هویت های فرهنگی و اسلامی و تکامل ارزش ها هرچه بیشتر صورت پذیرد.
 


پی‌نوشت:
[1] عارف حاجی‌حسنی، 1391، نقش نهادهای اقتصادی در فرایند شکل‌گیری اتحادیه اروپا
[2] تشکیل بازار مشترک اسلامی؛ چالش‌ها و ظرفیت‌ها، خبرگزاری ایکنا
[3] عبدالخالق کریمی، 1391، شاخص‌های بانکداری اسلامی
[4] همان؛ ص 27- 32
[5] خدیجه تقی زاده، بانکداری اسلامی در برخی از کشورهای جهان، مجله اقتصادی دوره جدید سال دوازدهم شهریور و مهر ۱۳۹۱ شماره ۶ و ۷
[6] محمدجواد توکلی، عبدالخالق کریمی، شاخص بانکداری اسلامی، معرفت اقتصاد اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
[7] از بورس کشورهای اسلامی چه خبر؟، خبرگزاری رضوی
[8] ابراهیم هادیان سیما شایگان مهر، تأثیر بیمه بر بازاهای مالی با استفاده از روش UVAR، مجله اقتصادی سال نوزدهم مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۷ و ۸
[9] علی حسن زاده مهدی کاظم نژاد، مروری بر نقش صنعت بیمه در اقتصاد و بازار سرمایه ایران و برخی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، صنعت بیمه پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۹۱ و ۹۲
[10] سعید صحت آسیه نظرمند گلشن احسان فر، توسعه بیمه در بازار پول و سرمایه: موانع و راهکارها، تازه های جهان بیمه سال سیزدهم فروردین ۱۳۹۰ شماره ۱۵۴
[11] از بورس کشورهای اسلامی چه خبر؟، خبرگزاری رضوی
[12] همان.
[13] همان.
[14] علی شماعی، نقش جهانگردی در فرایند همگرایی و توسعه فرهنگی کشورهای اسلامی، مطالعات فرهنگ - ارتباطات (نامه پژوهش فرهنگی سابق) سال نهم بهار ۱۳۸۷ شماره ۱
[15] بصیری، محمدعلی، احسانی فرید، مینا، حسینی کندلجی، میر هادی. (1392). نقش گردشگری دینی در دیپلماسی فرهنگی و وحدت جهان اسلام. پژوهش‌های روابط بین الملل، 3(10), 61-82.