نظام اقتصادی در فرهنگ اسلامی، عناصر گوناگونی را در جهت گسترش تدین و دیانت در جامعه بشری ارائه نموده که تألیف قلوب یکی از آن ها است. این موضوع که به عنوان یکی از مصارف صدقات و زکات مال لحاظ شده، ناظر به صدقه جاریه یا وقف نیز قابل اجرا است و ابعاد آن در تالیف قلوب از طریق وقف خدماتی و تالیف قلوب از طریق وقف آموزشی قابل پیگیری است. در واقع تلفیق آموزه وقف با هدف تالیف قلوب، این موضوع را سازماندهی نموده و آثار اجتماعی آن را ملموس تر می سازد و گسترش دین مداری را تسریع می کند.
 
فرهنگ اسلامی گونه خاصی از نظام اقتصادی را برای اداره جامعه ارائه می نماید. این نظام بر اساس اهداف از پیش تعیین شده در مسیر دست یابی به آرمان شهر ایده آل اسلامی، بر چند اصل استوار است: مهمترین اصل آن است که توزیع ثروت در جامعه اسلامی بر میزان عدالت صورت پذیرد و اقشار مختلف جامعه بر اساس سطح استحقاق خود از آن بهره مند گردند. اصل دیگر آن است که منابع مالی جامعه بایستی در جهت رشد معنویت و دین داری در میان مسلمانان هزینه شوند. یعنی هزینه کرد دارایی های مالی حکومت اسلامی به گونه ای باشد که بستر تدین را در جامعه افزایش داده و یا لااقل اسباب بی دینی را در جامه فراهم نیاورد.
 
 
 
بر این مبنا آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام، این اصول را در قالب دستوراتی مشخص به اجرا می گذارند که یکی از آنها «مولفه القلوب» هستند. قرآن کریم در بیان مصارف هشت گانه صدقات (زکات) یکی از موارد مصرفی آن را همین مورد دانسته و از آن به عنوان «فریضه» از جانب خداوند یاد نموده است.[1] مفسران این گروه را چنین تعریف می نمایند: کسانی که انگیزه معنوی نیرومندی برای پیشبرد اهداف اسلامی ندارند و با تشویق مالی می توان تالیف قلب و جلب محبت آنان نمود.[2] بر اساس روایتی از امام صادق (ع) مؤلفة قلوبهم عبارتند از مردمى که قائل به توحید خدا هستند ولی هنوز معرفت در دل هایشان راه نیافته و نفهمیده ‏اند که محمد رسول خدا (ص) است. لذا ایشان دل هاى ایشان را به دست  مى‏ آورد؛ به ایشان زیاده از حد محبت مى‏کرد و تعلیم مى ‏داد تا شاید او را به نبوت بشناسند و یک سهم از صدقات را هم براى آنان قرار داد، تا دلهایشان به اسلام متمایل گردد.[3]
 
اما در مورد این گروه این سوال مطرح می شود که آیا منظور از آن کفار و غیر مسلمانانى است که به خاطر استفاده از همکارى آنها در جهاد از طریق کمک مالى تشویق مى‏شوند؟ یا این که این موضوع مسلمانان ضعیف الایمان را نیز شامل مى‏گردد؟ بر مبنای روایات وارد شده در این باب، این عنوان مفهوم وسیعى دارد، و تمام کسانى را که با تشویق مالى، از آن ها به نفع اسلام و مسلمین جلب محبت مى‏شود، در بر مى‏گیرد، و دلیلى بر اختصاص آن به کفار نیست.[4]
 
بر اساس مطالب فوق، هزینه کرد، منابع مالی اسلامی در جهت تالیف قلوب هم شامل مسلمانان می شود و هم غیر مسلمانان را در بر می گیرد.  اما غیر از زکات و صدقات مقطعی، صدقات جاریه یا همان وقف هم می توانند در این جهت مورد بهره گیری قرار بگیرند. به صورت کلی می توان موارد ذیل را در این جهت مد نظر قرار داد:
 

 

1 . تالیف قلوب از طریق وقف خدماتی

هرچند در فرهنگ اسلامی، فقر و کاستی معیشتی،  مجوز بی دینی شمرده نمی شود و پیشوایان اسلامی به حفظ دین در شرایط سخت اقتصادی توجه نموده اند[5]. اما با این وجود فقر یک چالش جدی و اساسی در مسیر دینداری شمرده می شود و پیشوایان نیز برنامه های اجرایی در مسیر فقر زدایی ارائه نموده و خود نیز بدان عمل نموده اند. در شرایطی که ممکن است شخص به جهت رسیدن به معیشت بهتر مجبور شود مبتلا به رفتار حرامی شود و یا اساساً دین خود را زیر پا بگذارد، آموزه های دینی به دنبال آن هستند که بستر دینداری را از طریق همان عامل مالی فراهم سازند.
 
در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان درگیر فاصله طبقاتی بوده و همواره دو قشر مرفه و مستضعف در جای جای دنیا قابل مشاهده است، وقف می تواند عامل مهمی در جهت تالیف این گروهها از طریق خدمات اجتماعی باشد. مناطق محروم و مردمان کمتر برخوردار در کشور ما و سایر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیر اسلامی می توانند جامعه هدف این گونه از وقف باشند. اگر یک واقف با دورنگری انگیزه خود را در جهت جذب مردم به دین و دیانت قرار داده باشد، می تواند با اجرای یک خدمت اجتماعی در یک منطقه محروم، این موضوع را محقق نماید و دل های محرومان را جذب راه خدا نماید.
 
حال این که این گونه وقف در چه فرایندی انجام شده و یا ناظر به یک جمعیت چه مصداقی پیدا می نماید، به تشخیص افراد واگذار شده است. یکی از رایج ترین و لازم ترین موارد آن ناظر به خدمات اجتماعی است. برای مثال امروزه در سراسر جهان مسئله سلامت و هزینه های درمان یک معضل اصلی است. ارائه خدمات درمانی رایگان توسط یک واقف مسلمان یا شیعه در هرکجای عالم که باشد، به صورت طبیعی در بیماران محروم نسبت به منش و مرام آن واقف گرایش ایجاد می نماید.
 
این مسئله حتی در نیازهای روزمره نیز مصداق می یابد. به عنوان مثال وقف در خدمات اجتماعی می تواند ناظر به مسئله مهم اطعام شکل بگیرد. این موضوع در فرهنگ اسلامی به روشهای مختلف فرهنگ سازی شده است؛ گاهی به عنوان یک عمل مستحب و گاهی به عنوان کفاره ترک برخی واجبات دینی و گاهی کفاره انجام برخی محرمات دینی. این مسئله تا بدانجا اهمیت پیدا می کند که حتی در ادعیه مأثوره نیز نمود پیدا کرده همچنان که در دعای روزانه ماه رمضان می خوانیم: «اللهم اشبع کل جائع».[6] اما فارغ از تمام این موارد، وقف ناظر به اطعام خود یک موضوع ارزشمند است؛ زیرا این هنجار ارزشمند را به صورت سازمان یافته ارائه می نماید. در جامعه اسلامی در هر شهر می تواند یک سفره خانه صلواتی به همت یک واقف شکل بگیرد و این مسئله را برای تمام مستمندان شهر پوشش دهد. همین موضوع قابل اجرا در کشورهای غیر اسلامی نیز هست و می تواند همراه با برنامه های فرهنگی و تربیتی باشد.
 
اهدای هدایای نقدی و غیرنقدی در جهت تالیف قلوب نیز ظرفیت اجرا با استفاده از ابزار وقف را دارد. برای مثال واقف، باغی را وقف تالیف قلوب نموده تا همه یا بخشی از ثمرات آن باغ در جهت جذب اقشار خاصی که نیازمند حمایت این چنینی هستند بشود؛ یا اینکه کارخانه ای وقف می شود تا درآمد آن در این مسیر به صورت بسته های معیشتی استفاده گردد.
 

 

2 . تالیف قلوب از طریق وقف آموزشی

دیگر بخش هزینه مند برای اقشار مختلف جامعه، مدرسه و دانشگاه و به صورت کلی تحصیل علم و مهارت است که وقف در این جهت نیز کارآمد است و می تواند با لحاظ جمعیت و منطقه خاص، کارکرد تالیف قلوب داشته باشد. حتی می تواند ناظر به شرایط جغرافیایی و اقلیمی خاص، نهادهای آموزشی در جهت ایجاد اشتغال و کارآفرینی افراد هر منطقه ایجاد گردد تا علاوه بر تالیف قلوب، از مهاجرت به شهرهای بزرگ نیز جلوگیری گردد.
 
وقف آموزشی نه تنها باعث کاهش هزینه های آموزش می شود؛ بلکه در درون خود خاصیت تالیف فکری و روحی نیز دارد؛ برای مثال مردمان محروم منطقه ای که دچار اختلاف مذهبی هستند؛ با این گونه وقف می توانند به سمت و سوی وحدتگرایی و جدایی از اندیشه تفرقه هدایت شوند. در واقع واقف می تواند محتوای آموزشی ارائه شده در نهاد علمی وقف شده را جهت بخشیده و آن را در مسیر تالیف قلوب سوق بدهد.
 
نکته پایانی آن که ممکن است این سوال مطرح شود که اساساً تالیف قلوب افراد مسلمان و غیرمسلمان به سمت دینداری از طریق اهرم های مالی مانند وقف، آیا امری مطلوب و پسندیده و سازگار با دیگر آموزه های دینی است؟ مگر در فرهنگ دینی، هر رفتار ارزشمندی تنها به انگیزه الهی و نیت خالص پذیرفته نیست؟ پس چگونه از ابزارهای مالی در جهت جذب دینی استفاده می شود؟
 
 
 
در پاسخ به پرسش فوق بایستی به چند نکته توجه نمود: نخست آن که هرچند شرط قبولی اعمال انسان، نیت خالص است، اما در مسیر تربیت و هدایت فرد این امر ناظر به شخص واقف و خیّر، یک رفتار الهی است که بایستی با نیت خالص انجام شود. یعنی اخلاص در این عمل ناظر به شخصی است که تالیف قلوب را با مال خویش انجام می دهد نه شخصی پذیرنده آن. نکته دوم آن که همان گونه که در مباحث تربیتی از تشویق با ابزار هدیه و جایزه به عنوان یک عامل اثرگذار بر تربیت یاد می شود، در بعد کلان اجتماعی نیز همین عامل بر گروهی از جامعه اثرگذار است. در واقع این موضوع، سیاستی مقطعی لحاظ می شود نه هدف نهایی. نکته سوم ناظر به مراتب اخلاص است. همان گونه که علمای اخلاق برای اخلاص درجات متعددی را می شمارند، مراتب دیانت در جامعه نیز متفاوت است و تدین در سطح حداقلی تا حداکثری قابل افزایش است. نکته چهارم آن که این این آموزه در واقع، عاملی بازدارنده از جدایی فرد از بدنه جامعه دینی و یا عاملی در جهت جدا شدن عناصر مستعضف از جامعه کفر است که اگر شرایط مالی مساعدی پیدا نمایند، با اختیار و آزادی عمل تصمیم گرفته و مسیر بی دینی را انتخاب نخواهند کرد. در واقع این عامل باعث می شود که افراد، مجبور به بی دینی و لاقیدی نشوند و با رسیدن به سطح ترازی از معیشت حداقلی، راه و مرام خود را آزادانه انتخاب نمایند.
 
بنابراین باید گفت: تالیف قلوب چه از طریق وقف و چه از طرق دیگر، یکی از امتیازات فرهنگ اسلامی است که هم با رویکرد درون اجتماعی و هم رویکرد برون اجتماعی، نیازهای مادی اقشار مختلف جامعه را در نظر گرفته و آن را با همسویی و همراهی معنوی و دینی پیوند می دهد.
 

پی‌نوشت:
[1] . توبه 60
[2] . تفسیر نمونه ج 8 ص 5
[3] . تفسیر قمی ج 1 ص 298.
[4] . تفسیر نمونه ج 8 ص 10
[5] . امیرالمومنین یکی از چهار عنصر قوام دین را این گونه معرفی می کنند: فقیری که آخرتش را به دنیایش نفروشد. تحف العقول ص 222.
[6] . البلد الامین ص 222