سه امر مستحبّی که ظرفیّت تبدیل شدن به امر واجب را دارا هستند عبارت است از داشتن فرزند در صورتی که جمعیت جامعه مسلمان و مؤمن رو به افول باشد. گسترش علم در زمانه‌ای که جهل فراگیر باشد و بر شما بعنوان زکات واجب بسط و گسترش و نشر آن است. و پرداخت صدقه در صورت بیداد فقر در جامعه و دارایی و ثروت شما، که باید قسمتی از مال خود را وجوباً به فقرا بدهید: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ». (ذاریات/ 19) در اموال آن ها حقی برای محرومین و کسانی که از فقر طلب صدقه می کنند قرار دارد «وَ الَّذِینَ فی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ. لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُوم». (معارج/ 24 و 25) و کسانی که در دارائی های آن ها حقی مشخص برای محرومین و کسانی که از فقر طلب صدقه می کنند قرار دارد.
 
اما بدون در نظر گرفتن این شرایط خاص و بحرانی، اگر کسی اندک تأمّلی در اوضاع ناچیز اعمالش بیاندازد و اوصاف قیامت را در قرآن مروری نماید و بداند که خداوندی قرار است از او حسابرسی کند که از تمامی اعمال او آگاه است و مثقال و ذره و کمتر از آنی را، چه خیر و چه شرّ، حسابرسی می‌کند: «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَینا بِها وَ کفی بِنا حاسِبین». (سوره انبیاء، آیه 47).[1] در اینصورت عقل او حکم به وجوب انجام دادن افعالی و اعمالی می‌کند که برای او ثمرات و خیرات و مبرّات دائمی داشته باشد تا در روز واحسرتاه او شادمان و خرسند از انتخابش باشد.
 
 
 

انواع صدقات و تعریف آنان

اسلام دو رکن حقوق النّاس و حقوق اللَّه را بسیار مورد اهتمام قرار داده است و به طُرُق گوناگون، مردم را بدان وادار می‌سازد. مسئله انفاق در برگیرنده هر دو رکن حقّ الناس و حقّ الله است. پاره‌ای از انفاقات از قبیل زکات، خمس، کفّارات مالی و اقسام فدیه را واجب نموده و پاره‌ای از صدقات و اموری از قبیل: وقف، سُکنی دادن ما دامُ العُمر کسی، وصیت‌ها، بخشش‌ها و غیر آن را مستحبّ نموده است.یکی از انفاقات بسیار مهمّ پرداخت صدقات است. خداوند در قرآن امر فرموده است برای برطرف شدن مشکلات اقتصادی فقرای جامعه، صدقات به ایشان پرداخت شود: «إنّما الصَّدَقات لِلفُقَراء». (توبه/ 60) همانا صدقات برای فقیران است.
 
وقف از جمله صدقاتی است که در تعابیر قرآنی و روایی غالباً از کلمه صدقه برای بیان کیفیت و شرایط آن سخن گفته شده است و کمتر از واژه وقف برای آن استعمال شده است. صدقه گاهی به همین معنای مصطلحش استعمال می‌شود: «به ملک درآوردن مالی به دیگری مجاناً با قصد قربت» و گاهی برای رساندن معنای زکات که صدقه‌ای واجبه است، استفاده می‌شود. وقف نیز صدقه جاریه و مستمری است که اصل مال را حبس می‌کنید و منفعتش را در اختیار افرادی قرار می‌دهید. پیامبر اکرم (ص) در تعریف وقف فرمودند: «حَبّس الأصل وَسبّل الثمرة».[2]
 

اهمیّت و جایگاه وقف

وقف از جمله صدقات جاریه‌ای است که هر انسان مؤمن و فهمیده‌ای می‌تواند برای خود باقیات الصّالحاتی بجا گذاشته و بعد از آنی که او را از دار تکلیف به برزخ منتقل کردند، برای خود مسیری جهت پربار شدن توشه و کشکول بندگی‌اش فراهم نماید.پیامبر اکرم (ص) معتقدند انسان‌ها بعد از مردن از اعمالشان کاملاً منقطع می‌گردند مگر در سه مورد: فرزند صالحی که برای او دعا کند، علمی که بعد از مرگ به او نفع برساند و در آخر صدقه‌ای که بعد از مرگش همچنان درجریان باشد.[3]
 
نکته قابل توجّه این است که با وجود وضع قوانین سخت در مورد تبدیل و تغییر مال موقوفه، رغبت مالکان به وقف مال برای جهت خاص بیشتر است. بعنوان مثال در مقایسه بین وقف و هبه مالک وقف را انتخاب می‌کند. زیرا که در هبه منفعت به یک فرد می‌رسد، اما در وقف افراد بیشماری امکان بهره برداری از آن را دارا هستند و در ثانی در وقف مالک می‌تواند جهت مصرف و نوع مصرف را تعیین کند، امری که در هبه امکانش نیست.
 
 
 

نیّت در وقف

نیّت همان قصد و دلیلی است که شما بعلّت آن اقدام به انجام دادن فعل و عملی می‌کنید. در اعمال عبادی که انسان‌ها برای خداوند انجام می‌دهند داشتن نیّت شرط لازم جهت تحقّق و صحّت آن است. البتّه برخی نیز براین باورند که صدقه و وقف از شخص کافر که هیچگونه قصد قربتی به خداوند ندارد نیز پذیرفته است، منتهی مستحقّ ثواب الهی نخواهد بود، گرچه که مردم او را مستحقّ مدح و تشویق می‌دانند.[4]
 
به هر حال، مهم‌ترین نیت در این عمل خداپسندانه قصد قربت است. یعنی این وقف را باید در مسیری انجام دهد که رضا و خشنودی خداوند تبارک و تعالی را بدست آورد. امّا در کنار آن می‌تواند مکان و جهت و افرادی که مدّنظرش هست که از منافع این مال تا ابد بهره ببرند را مشخّص کند که چه کسی یا چه کسانی باشند.
 

برخی از قوانین و احکام وقف

الف. استفاده از منافع با بقای عین
طبق مواد 55 و 58 قانون مدنی کشور وقف حبس عین و تسبیل منفعت است و وقف مالی را جایز می‌داند که با بقای عین بتوان از منافع آن منتفع شد.
 
ب. قطع رابطه واقف با مال به محض قبض
از دیگر ویژگی‌های وقف این است که رابطه واقف با مال به محض تحقق عقد و قبض مال موقوفه قطع می‌شود و همین امر موجب ثبات مالکیت‌های جمعی است.[5]
 
ج. ابدی بودن وقف
اینکه ما بیاییم زمینی یا ساختمانی را برای مدت محدودی مثلاً ده سال بعنوان مسجد و یا حسینیه قرار دهیم و بعد از آن زمان دوباره به ملکیّت مالک برگردد عنوان وقف برچنین عملی صدق نخواهد کرد.[6]
 
د. عدم امکان تغییر نیت در وقف
«یأَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ». ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به پیمان‌ها و قراردادهای خود (پیمان‌هایتان با خود مانند نذر و عهد و قسم و با مردم مانند عقود و قراردادهای دیگر، و با خداوند مانند التزام به احکام دین که از آن جمله التزام به حلّیت و حرمت برخی از اشیاء است) وفاء کنید.[7]( مائده/ 1).
 
با توجّه به این آیه شریفه تغییر و تبدیل نیّت وقف با تصرفات غیر مجاز در موقوفه در غیر جهت وقف جایز نیست و موجب ضمان است.
 
 
 

موارد عدول و تغییر نیّت وقف

باتوجّه به استفتائات مقام معظّم رهبری در برخی موارد این امکان دارد که مکان یا افرادی که در نیّت وقف ذکر شده است تغییر یابد؛ امّا عموماً تغییر جهت امکان ندارد. در ادامه به برخی از این موارد اشاره خواهد شد:
 
الف. قبض حاصل نشده است.
یکی از شرایط تمامیّت وقف، قبض است که باید متولّی شرعی آن را تحویل بگیرد. حال اگر قبض معتبر در وقف حاصل نشده است و واقف قصد تغییر نیّت خویش را دارد. در اینجا این امکان وجود دارد.
 
ب. صیغه شرعی وقف خوانده و مکتوب نشده است.
وقف شرعی که ملزم به انجام آن هستیم در صورتی است که صیغه وقف خوانده و مکتوب شده باشد. بنابراین وقتی چنین امری تحقق نیافته باشد، می‌توان از آن عدول کرده و در تصرف مالک درآید.
 
ج. وقف بر امر حرام واقع شده باشد.
ممکن است واقف بعلّت عدم آگاهی مالش را در راستای امری حرام یا استعانت به حرام وقف کرده باشد. اکنون که مطّلع گشته، می‌تواند از نیّت خود برگشته و نیّتش را تغییر دهد.
 
د. خطر تلف عین موقوفه.
شخصی مالی را وقف کرده و اکنون در معرض نابودی و تلف اصل و عین مال است. در اینصورت می‌توان آن مال را فروخت و در همان جهت وقف دوباره بکار برد.
 
ذ. بی استفاده بودن منافع.
اگر برخی از منافع وقف در محیط و جامعه وقف کاربرد و منفعتی نداشته باشد، در اینصورت باید در جهت وقف در جامعه و محیطی دیگر که بدان محتاجند مصرف شود. و در صورتی که املاک وقفی منفعت مُعتَدٌّبِه ندارند، فروش و صَرف آن در خرید چیزی که دارای منفعت باشد اشکال ندارد. امّا اگر انتفاع از وقف در جهت وقف به هیچ وجه دیگر ممکن نباشد، فروش مال جایز است و پول آن را صَرف کارهای خیر کرد.[8]
 
بعنوان مثال اگر در روستایی با مهاجرت اهالی به شهر از سکنه خالی شود و شخصی منافع پنج دانگ و نیم از قنات و مزرعه روستایشان را وقف عزاداری ابا عبداالله الحسین کرده باشد و اکنون که کسی در آنجا سکونت ندارد، بلااستفاده می‌ماند. خب در این شرایط می‌توان در شهر و جای دیگری که نیاز هست در جهت وقف خرج کرد.
 
 
 
ر. عدم امکان مصرف درآمد موقوفه در اجرای نیت واقف.
بعنوان مثال اگر شخصی وقف کرده باشد اموالی را در کشوری دیگر به مصرف برسانند ولی اکنون امکان ارسال وجوه موقوفه به کشور دیگر با مشکل روبرو شده است، و به حدّی رسیده باشد که مأیوس از بازشدن راه‌ها شوید و عملاً وقف با تعطیلی مواجه شود، در اینصورت می‌توان در جهت وقف در داخل کشور خرج شود.
 
ز. عدم امکان عمل به وقف.
بعنوان مثال کسی وقف کند برنج هر سالش برای فلان کاروانسرا استفاده شود و الآن کاروانسرایی وجود ندارد که در این فرض، چون عمل به وقف ممکن نیست می‌توانند زیر نظر متولی شرعی عوائد را صرف در مطلق خیرات از جمله مخارج مسجد بنمایند.[9]
 
س. عدم امکان بهره برداری در جهت وقف.
بعنوان مثال واقف جهت وقفش را بر روی گروه خاصی از طلّاب قرار داده است که اکنون این گروه خاص وجود ندارند؛ در اینصورت با نظر متولّی شرعی اگر بهره برداری در جهت وقف ممکن نیست می‌توانند طلاب و اساتید دیگر استفاده کنند.[10]
 
ش. مجهول بودن جهت وقف
اگر وقفی بودن مالی محرز باشد ولی جهت وقف معلوم نباشد؛ شش حالت دارد:
  1. اگر متولّی خاص داشته باشد، واجب است برای تعیین جهت وقف به او مراجعه کرد.
  2. اگر متولّی خاصی نداشته باشد، ولایت بر آن با حاکم شرع است و او تعیین کننده جهت مصرف مال موقوفه خواهد بود.
  3. اگر جهت وقف متردّد بین محتملات است، اگر محتملات متصادق و غیرمتباین باشند مثل سادات و فقرا و علما و اهل فلان شهر، واجب است درآمد وقف در قدر متیقّن آن‌ها مصرف شود.
  4. اگر احتمالات، متباین و غیر متصادق باشند، در این صورت اگر محصور در امور معیّنی باشند، واجب است مصرف وقف با قرعه معیّن شود.
  5. اگر احتمال بین امور غیرمحصوره باشد، در صورتی که بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثل اینکه بدانیم زمین موقوفه وقف بر ذرّیه است ولی ندانیم که ذرّیه کدام شخص از اشخاص غیر محصوره مراد است، در این صورت منافع وقف در حکم مجهول المالک است و واجب است به فقرا صدقه داده شود.
  6. اگر احتمال بین جهات غیر محصوره باشد مثل اینکه مردد بین وقف برای مسجد یا زیارتگاه یا پل یا کمک به زائران و مانند آن باشد، در این صورت واجب است درآمدهای وقف به شرط عدم خروج از آن محتملات در امور خیریه مصرف شود.


کلام آخر

همانگونه که ملاحظه شد، اگر بخواهیم بطور کلّی یک قاعده در تغییر نیت وقف صادر کنیم، خواهیم گفت که تغییر نیّت در وقف امکان ندارد مگر در شرایط خاصّی که در بالا بسیار دقیق بیان شد.

پی‌نوشت:
[1] و ما در روز قیامت (براى سنجیدن عقاید و صفات و عمل‏هاى مکلفین) سنجش‏ها و ترازوهاى عادلانه مى‏نهیم، پس به هیچ کس هیچ گونه ستم نمى‏شود و از استحقاقش کاسته نمى‏گردد، و اگر (عمل مکلف در خردى) به وزن دانه خردلى هم باشد آن را مى‏آوریم و همین کافى است که ما حسابگریم.
[2] عوالی اللآلی، ج 2، ص 260، ح 14.
[3] عوالی اللآلی، ج 2، ص 53، ح 139.
[4] العروة الوثقی، ج 6، ص 282، مسألة 3.
[5] العروة الوثقی، ج 6، ص 283.
[6] العروة الوثقی، ج 6، ص 291، الشرط الثانی: الدوام بمعنی عدم توقیته بمدّة.
[7] ترجمه قرآن مرحوم آیت الله مشکینی.
[8] استفتاء شماره 224 در باب وقف.
[9] استفتاء شماره 229 در باب وقف.
[10] استفتاء شماره 230 در باب وقف.