واژه ها گاهی اوقات انگار در عرصه های مختلف درست معنی نمی شوند و همین خلط معانی باعث می شود تا برداشت ها و بعد عملکردها کاملا متفاوت شود و آدم ها و مسیر کنش گریشان تغییر پیدا کند. یکی از واژه هایی که با چند واژه دیگر خلط شده است واژه تفرقه است که با واژه هایی مثل اختلاف، دگراندیشی، زاویه دید و چندین واژه دیگر اشتباه گفته می شود.
 
آنچه مهم است این است که این مفاهیم در دو جهت کاملا متفاوت قرار دارند ویکی رشد و کمال جریان ها را به همراه دارد و دیگری باعث سقوط و نابودی جریان های زیادی در طول تاریخ بوده و خواهد بود و جالب تر این که این ها از دو وادی کاملا متفاوت هستند یکی به حوزه عمل مربوط می شود و دیگری به حوزه نظر و  زمانی که این واژه ها به جای یکدیگر استفاده می شوند معنیش این است که افراد مفاهیم را درست درک نکرده اند.
 
تفرقه بر خلاف اختلاف نظر، نقد، دگراندیشی و تفاوت در زاویه دید کاملا به حوزه عمل بر می گردد و معنای آن این است که اندیشه ها و جریان های مختلف از محوریت رهبری حق عبور کرده و دیگر حاضر به انجام تصمیمات و خط مشی او نیستند؛ در چنین حالتی قدرت تقسیم شده و یک قدرت کامل و جامع به قدرت های کوچک ناقص آسیب پذیر تبدیل می شود و این یعنی نابودی! بر خلاف مفاهیم دیگری که گذشت که باعث رشد و تعالی یک جامعه خواهد شد جامعه، منهای نقد و نظر یک جامعه مرده است و یقینا روزی به تفرقه و فروپاشی می رسد اما جامعه ای که نقد و اختلاف نظر را به تفرقه رسانده است همین حالا فروپاشیده است.
 
 
 
انقلاب اسلامی وشخص امام خمینی از روز اول پیروزی به آزادی در حوزه نظر اعتقاد راسخ داشتند و از آن طرف تمام قامت در مقابل تفرقه ایستادگی می کردند؛ ایشان در نوفل‌لوشاتو در مصاحبه با خبرنگار روزنامه هلندی دی وُلت کرانت در پاسخ به سوال او در مورد حقوق اقلیت های دینی، مذهبی،‌ نژادی و سیاسی به خصوص احزاب کمونیست در جمهوری اسلامی فرمودند: اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگه داری می ‌کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.[1]
 
در اوایل انقلاب نیز به جریان های سیاسی مانند توده ای ها و کمونیست ها برای مناظره تریبون داده می شد و شخصیت های برتر انقلاب اسلامی با همه مشغله های ابتدای یک انقلاب به مناظره و گفتگو با آن ها می پرداختند؛ مناظرات شهید آیت الله بهشتی و مرحوم آیت الله مصباح را می توان از جمله این مناظرات دانست که باعث برچیده شدن بساط تفکر کمونیستی در ایران شد. این اختلافات و تضارب آراء و عقول می تواند بستر تصمیم گیری بهتر و رشد و تعالی یک جامعه و کشور باشد.
 

بلای تفرقه

آنچه در این سال ها موانع گسترده ای را بر سر راه جمهوری اسلامی به وجود آورده است اختلافاتی است که از حوزه نظر و مسیر دیپلماتیک و سیاسی به حوزه تقابل و تضارب کشیده شده است.
 
سازمان مجاهدین خلق و یا همان منافقین را می توان اولین انشعاب بزرگ و سرمنشا تفرقه در ایران دانست؛ آن ها در همان اوایل انقلاب وقتی رسیدن به اهداف دنیا طلبانه خود را در قالب جمهوری اسلامی ناممکن دیدند رسما جدایی از جمهوری اسلامی را اعلام کردند؛ آن ها پس از جدایی در دهه 60 تا به امروز بیش از 17000 هزار نفر از مردم و شخصیت های ایران را به جرم پافشاری بر روی انتخاب خود از دم تیغ گذارنده اند و زن و مرد و پیر و جوان و حتی کودک خردسال را قربانی امیال دنیایی خود نموده اند. ضربه منافقین برای ایجاد تفرقه در جمهوری اسلامی یک ضربه یک باره و تمام شده نیست آن ها حتی امروز که دیگر چیزی جز یک کمپ در لیبرتی برایشان نمانده است بازهم از طریق رسانه و اپلیکیشن های فضای مجازی به تفرقه افکنی مشغول هستند و هنوز این خط را ادامه می دهند.
 
 
 
البته قبل از جریان منافقین جریان صادق قطب زاده و آیت الله شریعتمداری نیز وجود داشتند اما بزرگی حرکت آن ها به بزرگی شکافی که منافقین در بدنه مبارزین ایجاد کردند نبود و به همین دلیل ضربه چندانی هم به جمهوری اسلامی نزد و با اعدام صادق قطب زاده و اعترافات تلویزیونی شریعتمداری خاتمه پیدا کرد.
 
بعد از جریان منافقین جریان مرحوم آیت الله منتظری دومین ضربه برای ایجاد شکاف در بین بدنه جمهوری اسلامی شکل گرفت؛ او که به واسطه خلع از مقام قائم مقامی از رهبری باز مانده بود شروع به اظهار نظرهایی کرد که در بهترین حالت می توان آن اظهار نظرها را اجتهادهایی ساده انگارانه تلقی کرد؛ مصاحبه با رسانه های بیگانه و افشای اسرار و اطلاعات مهم کشور و نیز هجمه گسترده به جایگاه رهبری و اصلی که خود او از نویسنگان کتاب در آن اصل بود یعنی اصل ولایت فقیه تاثیرات نامطلوبی بر انسجام ملی داشت، تا آنجا که پایه بسیاری از اختلافات به معنی تفرقه شد و خط جدیدی را در کنار خط انقلاب باز کرد. اظهار نظرهای او در پایان جنگ باعث شد که امام خمینی رسما از خانواده های شهدا و مبارزین عذر خواهی کند.
 
فتنه 88 را در کنار جریان منافقین و ماجرای آیت الله منتظری سومین ضربه برای شکستن پیکره واحد جمهوری اسلامی ایران بود در این فتنه کاندیداهایی که عرصه انتخابات را به عملکرد اسلاف خود باخته بودند با ادعای دروغ تقلب پا به میدان نزاع های خیابانی گذاشتند و به تعبیر مقام معظم رهبری کشور را تا پرتگاه سقوط بردند و درست زمانی که با مشارکت بالای 80% مردم در انتخابات دست جمهوری اسلامی برای چانه زنی های بین المللی باز شده بود بازی برده را به باختی به نفع معاندین انقلاب تبدیل کردند.
 

 

ماموریت جامعه ایمانی

با توجه به آنچه گذشت باید بدانیم که وحدت اصلی ترین ماموریت جامعه ایمانی است و همه از تفرقه نهی شده­ اند:« وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...»[2] «و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت‏]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! »
 
خداوند برای تقویت بنیان وحدت در جامعه اسلامی، برادری ایجاد کرد و همگان را مأمور فرمود تا اگر اختلافی میان برادران به وجود آمد، برای اصلاح آن اقدام کنند:« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ...»[3] « مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید...» این مطلب به قدری مهم است که رسول خدا ثواب اصلاح میان دو مؤمن را بیشتر از عبادت یک سال دانسته است.
 
امام خمینی(ره) اختلاف را برای انقلاب سم مهلک دانسته می­فرماید:« آن هایى که علاقه به اسلام دارند، آن هایى که علاقه به ملت اسلام دارند، آن هایى که علاقه به کشور دارند، این ها همه موظفند که در این زمان، که بالاتر و حساس تر زمان­ هاست که بر ایران مى‏ گذرد، همه با هم برادر باشند، همه با هم رفیق باشند، و همه با هم دست به هم بدهند و این خرابه ‏اى که این ها گذاشته ‏اند و همه چیز ما را برده‏اند، این خرابه را از سر، همه‏ مان با هم بنا کنیم. اگر اختلافات بشود- خداى نخواسته- این گردن گیر همه ماست و همه پیش خداى تبارک و تعالى مقصر هستیم. »[4]
 
مقام معظم رهبری تفرقه را ام الامراض نه در ایران که در جهان اسلام دانسته و می فرمایند: امروز در میان دردهای گوناگون مسلمان ها، آنچه که بزرگتر از همه و امّ الأمراض دیگرِ دردهاست، تفرق مسلمان هاست. ما مسلمان ها به این توصیه ی پیغمبر بزرگ خودمان «و لا تکونوا کالّذین تفرّقوا و اختلفوا» و یا به این توصیه «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً و لاتفرّقوا»)، عمل نمی کنیم؛ ضعف دنیای اسلام هم بر اثر همین تفرق است. امروز عامل تداوم ضعف مسلمین، تفرق آنهاست. در هر دوره ای از زمان بیماری هایی بوده است. در این دوره، بیماری اصلی، عدم اتحاد کلمه ی مسلمان ها است. می بینید که مرکز استکبار جهانی علناً و صریحاً نسبت به اسلام موضع گیری و جبهه گیری می کند. طرف، اسلام است. با اسلام معارض و مخالفند؛ چون می دانند که اسلام با داشتن یک پنجم جمعیت دنیا و با حضور در یکی از حساس ترین مناطق جهانی - که این منطقه ی مسلمان نشین است - و با دارا بودن ثروت و ذخایر عظیم و با داشتن میراث علمی و معنوی عمیق و عریق و کهن، بالقوه می تواند با جمع آوری امکانات خود مجموعه یی مقتدر، ثروتمند و مستقل تشکیل بدهد. و امروز برای دستگاه استکبار جهانی وجود یک مجموعه ی ثروتمند و قدرتمند و مستقل قابل تحمل نیست؛ هیچ دلیل دیگری لازم ندارد.[5]
 

 

پیامدهای تفرقه

قرآن کریم ضمن امر به وحدت، به بیان پیامدهای تفرقه هم چنین اشاره فرموده است:« وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»[6] « و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
 
در این آیه شریفه دو پیامد شوم برای اختلاف بیان شده است. نخست آن­که اختلاف موجب سستی می­شود و پایداری میدانی مؤمنان را از بین می­برد. دیگر آن­که اقتدار ملی و بین المللی مؤمنان از بین می­رود و عزت ملی خود را از دست می­دهند. در این حالت نیرویی که باید هزینه مقابله با دشمنان شود، هدر رفته خرج باطل می­شود. در واقع باید گفت اختلاف آب به آسیاب دشمن ریختن است.
 

ریشه اختلاف

امام خمینی(ره) برای اختلاف یک ریشه معرفی می­کند و آن «هوای نفس» است. ایشان خطاب به مسؤولان و گروه­ها می­فرمایند:« از اختلاف و نفاق و کارشکنى براى یکدیگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت کلمه و اعتصام به «حبل اللَّه» درهم کوبند، و نزاعهاى شخصى و گروهى را که جز از هواى نفس برنمى‏خیزد و در صورت رشد همه را به تباهى مى‏کشد و کشور را به خرابى سوق مى‏دهد کنار گذارند.»[7]ایشان در سخنی دیگر می­فرماید:« منشأ اختلافات از هواى نفس است. هر کجا اختلاف بین خودتان دیدید، مطمئن باشید که از هواى نفس سرچشمه گرفته است.»[8]
 

محور وحدت

قرآن کریم ضمن این­که مسلمانان را به وحدت فراخوانده است، محور وحدت را هم معرفی نموده است. قرآن کریم «ولایت» را محور وحدت دانسته که «اعتصام به حبل الله» بدون آن ممکن نیست: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّه...»[9] « بگو: «اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد » در آیه دیگر خداوند فرمود: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...»[10] « کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است.»
 
 
 
مقام ولایت زعیم جامعه است و همه برای اعتلای کلمه الله و دفع خطر دشمنان از اسلام، سر به فرمان او گذارند، اگر هم اختلافی پیش آمد، برای رفع اختلاف به او مراجعه نمایند و او فصل الخطاب همه اختلاف­ها است:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً»[11] « اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.»
 

ایران یک پارچه

انقلاب اسلامی در طول چهار دهه از عمر خود ضربات مهلکی را در وادی تفرقه تجربه کرده است که فقط بخشی از آن در این نوشتار آمده؛ اما نکته مهم این است که با همه این ضربه ها اتحاد ملت مسلمان ایران هر روز بیش از دیروز می شود مشارکت در راهپیمایی ها، کمک های مومنانه در طول دوره کرونا، تشییع جنازه نزدیک به 30 میلیون نفری شهید سلیمانی، حضور در بزنگاه هایی چون فتنه ها به نفع انقلاب و دها و صدها آیتم دیگر نشان از وحدتی قوی و محکم در ایران دارد و تاریخ نشان داده است که آنان که ساز تفرقه زده اند توسط مردم از قطار انقلاب و جمهوری اسلامی و ایران سربلند پیاده شده اند.


پی‌نوشت:
[1] صحیفه امام خمینی، جلد 4، صفحات 364
[2] . آل عمران، 103.
[3] . حجرات،10
[4] . صحیفه امام، ج6، ص223.
[5] بیانات مقام معظم رهبری، آبان 1383
[6] . انفال، 46.
[7] . صحیفه امام، ج12، ص221.
[8] . همان، ج18، ص134.
[9] . آل عمران،31
[10] . نساء، 80
[11] . نساء،59.