نقل است عارفی همواره به شبزندهداری میپرداخت و تا هنگام سحر به راز و نیاز با خالق بیهمتا مشغول بود. شخصی از وی پرسید: تو مردی خداشناسی و دلت همواره بیدار است، چرا رنج بیخوابی را تحمل میکنی و جسم خود را رنج میدهی؟ عارف گفت: شایسته نیست هر شب خداوند بلندمرتبه از آسمان نزد ما بیاید و ما در خواب باشیم. هنگام شب درهای آسمان باز میشود و خداوند به بندگانش ندا میدهد که بیایید و آمرزش بخواهید و مرا بخوانید تا خواستههای شما را برآورده سازم! با این حال، آیا درست است من در خواب باشم و از فیض دیدار حق غافل بمانم؟
نقل است عارفی همواره به شبزندهداری میپرداخت و تا هنگام سحر به راز و نیاز با خالق بیهمتا مشغول بود. شخصی از وی پرسید: تو مردی خداشناسی و دلت همواره بیدار است، چرا رنج بیخوابی را تحمل میکنی و جسم خود را رنج میدهی؟ عارف گفت: شایسته نیست هر شب خداوند بلندمرتبه از آسمان نزد ما بیاید و ما در خواب باشیم. هنگام شب درهای آسمان باز میشود و خداوند به بندگانش ندا میدهد که بیایید و آمرزش بخواهید و مرا بخوانید تا خواستههای شما را برآورده سازم! با این حال، آیا درست است من در خواب باشم و از فیض دیدار حق غافل بمانم؟