گویند مردی متدین بود که روزها روزه میگرفت و شبها به نماز و عبادت میپرداخت. پرسیدند: چرا خود را این همه به زحمت میاندازی؟ گفت: من به دلیل ترس از دوزخ و شوق بهشت خود را به زحمت نمیافکنم، بلکه لحظهای را تصور میکنم که در محشر از برابر رسول خدا(ص) عبور میکنم و او روی مبارکش را از من برمیگرداند و از گناهان و غفلتهایم خجل میشود و کفار میگویند: محمد نتوانسته است امت خود را تربیت کند.
گویند مردی متدین بود که روزها روزه میگرفت و شبها به نماز و عبادت میپرداخت. پرسیدند: چرا خود را این همه به زحمت میاندازی؟ گفت: من به دلیل ترس از دوزخ و شوق بهشت خود را به زحمت نمیافکنم، بلکه لحظهای را تصور میکنم که در محشر از برابر رسول خدا(ص) عبور میکنم و او روی مبارکش را از من برمیگرداند و از گناهان و غفلتهایم خجل میشود و کفار میگویند: محمد نتوانسته است امت خود را تربیت کند.