«ابوالعینا»، میگوید: به «احمد بن ابی دؤاد»، وزیر مأمون از دشمنان خود شکایت کردم و گفتم آنها برای آزار من متحد شدهاند. وی گفت: «یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ؛ دست خدا بالای دست آنهاست.» (فتح: 10) گفتم: مکر و نیرنگشان بزرگ است. گفت: «وَلَا یحِیقُ الْمَکرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ...؛ ولی این نیرنگها تنها دامان صاحبانشان را میگیرد.» (فاطر: 43) گفتم: آنها بسیارند و من بیکس. گفت: «کم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ؛ چه بسیارند گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای بسیاری پیروز شدند». (بقره: 249)
«ابوالعینا»، میگوید: به «احمد بن ابی دؤاد»، وزیر مأمون از دشمنان خود شکایت کردم و گفتم آنها برای آزار من متحد شدهاند. وی گفت: «یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ؛ دست خدا بالای دست آنهاست.» (فتح: 10) گفتم: مکر و نیرنگشان بزرگ است. گفت: «وَلَا یحِیقُ الْمَکرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ...؛ ولی این نیرنگها تنها دامان صاحبانشان را میگیرد.» (فاطر: 43) گفتم: آنها بسیارند و من بیکس. گفت: «کم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ؛ چه بسیارند گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای بسیاری پیروز شدند». (بقره: 249)