نقل است مجتهد بزرگ، «شیخ انصاری»، مادر پیرش را به دوش میگرفت و جلوی حمام میبرد و او را به زن حمام میسپرد و همانجا منتظر میایستاد تا پس از پایان کار، او را به خانه باز گرداند. وی هر شب به دستبوسی مادر میرفت و صبح با اجازه مادر از خانه خارج میشد. با این حال پس از مرگ مادرش، همواره میگریست و میفرمود: گریهام به این دلیل است که از نعمت بزرگ خدمت به مادر محروم شدم و با آنکه مادرش زن باایمانی بود، شیخ مرتضی انصاری، تمام نمازهای واجب وی را دوباره به جا آورد.
نقل است مجتهد بزرگ، «شیخ انصاری»، مادر پیرش را به دوش میگرفت و جلوی حمام میبرد و او را به زن حمام میسپرد و همانجا منتظر میایستاد تا پس از پایان کار، او را به خانه باز گرداند. وی هر شب به دستبوسی مادر میرفت و صبح با اجازه مادر از خانه خارج میشد. با این حال پس از مرگ مادرش، همواره میگریست و میفرمود: گریهام به این دلیل است که از نعمت بزرگ خدمت به مادر محروم شدم و با آنکه مادرش زن باایمانی بود، شیخ مرتضی انصاری، تمام نمازهای واجب وی را دوباره به جا آورد.