گویند لقمان حکیم پسر خود را وصیت کرد که ای جان فرزند! هزار کلمه حکمت آموختم و از آن چهارصد اختیار کردم و از چهارصد، چهل اختیار کردم و از چهل، هشت اختیار کردم که در این هشت کلمه، جمیع حکمتها جمع است. دو چیز را فراموش مکن؛ خدا و مرگ را و دو چیز را فراموش کن؛ نیکی که به کسی میکنی و بدی که کسی به تو میکند! هنگامی که به مجلسی داخل شوی، زبان خود را و چون به خانه کسی داخل شوی، چشم خود را و چون بر سر سفره کسی حاضر شوی شکم خود را و چون به نماز مشغول گردی، دل خود را نگاه دار!
گویند لقمان حکیم پسر خود را وصیت کرد که ای جان فرزند! هزار کلمه حکمت آموختم و از آن چهارصد اختیار کردم و از چهارصد، چهل اختیار کردم و از چهل، هشت اختیار کردم که در این هشت کلمه، جمیع حکمتها جمع است. دو چیز را فراموش مکن؛ خدا و مرگ را و دو چیز را فراموش کن؛ نیکی که به کسی میکنی و بدی که کسی به تو میکند! هنگامی که به مجلسی داخل شوی، زبان خود را و چون به خانه کسی داخل شوی، چشم خود را و چون بر سر سفره کسی حاضر شوی شکم خود را و چون به نماز مشغول گردی، دل خود را نگاه دار!