شخصی از عارفی پرسید: انسانها در مقایسه با مرگ چند دستهاند؟ پاسخ داد: چهار دستهاند: دسته اول، غافلانند. انسان غافل به دنیا مشغول است و از یادِ مرگ اکراه دارد و برای او ناخوشایند است و از بیم آنکه از شهوات دنیا باز میماند، مرگ را نکوهش میکند و میگوید دریغا که این دنیای به این خوشی را باید گذاشت و گذشت. دسته دوم، توبهکنندگانند. در حقیقت، آنکه اهل توبه است، مرگ را یاد میکند تا ترس از خدا بر او غالبتر شود و در توبه ثابتتر باشد و در جبران گذشته، حریصتر شود و ثواب این چنین کسی، بزرگ است. دسته سوم، عارفانند. عارف از آن جهت که مرگ، به وعده دیدار حق میرسد، همیشه چشم به راه آن است، بلکه آرزوی مرگ دارد. و بالاتر از این مرتبه، درجهای است بزرگتر ازآن؛ یعنی نه از مرگ اکراه دارد و نه طالب آن است، نه تعجیل خواهد نه تأخیر، بلکه بهتر نزد او آن است که خداوند حکم کرده است و چنین کسی به مقام «رضا» و «تسلیم» رسیده است که مرگ و زندگی برای او یکسان است.
شخصی از عارفی پرسید: انسانها در مقایسه با مرگ چند دستهاند؟ پاسخ داد: چهار دستهاند: دسته اول، غافلانند. انسان غافل به دنیا مشغول است و از یادِ مرگ اکراه دارد و برای او ناخوشایند است و از بیم آنکه از شهوات دنیا باز میماند، مرگ را نکوهش میکند و میگوید دریغا که این دنیای به این خوشی را باید گذاشت و گذشت. دسته دوم، توبهکنندگانند. در حقیقت، آنکه اهل توبه است، مرگ را یاد میکند تا ترس از خدا بر او غالبتر شود و در توبه ثابتتر باشد و در جبران گذشته، حریصتر شود و ثواب این چنین کسی، بزرگ است. دسته سوم، عارفانند. عارف از آن جهت که مرگ، به وعده دیدار حق میرسد، همیشه چشم به راه آن است، بلکه آرزوی مرگ دارد. و بالاتر از این مرتبه، درجهای است بزرگتر ازآن؛ یعنی نه از مرگ اکراه دارد و نه طالب آن است، نه تعجیل خواهد نه تأخیر، بلکه بهتر نزد او آن است که خداوند حکم کرده است و چنین کسی به مقام «رضا» و «تسلیم» رسیده است که مرگ و زندگی برای او یکسان است.