جمعه، 2 بهمن 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

گویند مردی به زیارت یکی از دوستان خود می‌رفت. خدای تعالی فرشته‌ای بر سر راه او فرستاد و از او پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: به زیارت فلان برادر. گفت:‌ حاجتی نزد او داری؟ گفت: نه. گفت: با او خویشی داری؟ گفت: نه. گفت: در حق تو نیکی کرده است. گفت:‌ نه. گفت: پس چرا پیش او می‌روی؟ گفت: برای خدای، او را دوست دارم.

گویند مردی به زیارت یکی از دوستان خود می‌رفت. خدای تعالی فرشته‌ای بر سر راه او فرستاد و از او پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: به زیارت فلان برادر. گفت:‌ حاجتی نزد او داری؟ گفت: نه. گفت: با او خویشی داری؟ گفت: نه. گفت: در حق تو نیکی کرده است. گفت:‌ نه. گفت: پس چرا پیش او می‌روی؟ گفت: برای خدای، او را دوست دارم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.