از حکیمی سؤال شد: چه امور و قواعدی را حاکم باید رعایت کند؟ گفت: اول، آنکه هر حادثهای پیش آید، خودش را جزوی از مردم بداند و هر چه بر خود روا نمیدارد، برای دیگران نیز جایز نداند. دوم، آنکه در برآورده کردن حاجت بندگان تأخیر نکند که در روز قیامت پاسخگو خواهد بود. سوم، به دیدار علمای باتقوا، علاقهمند باشد، به پند و اندرز آنها گوش فرا دهد و از علمایی که وی را فریب میدهند، دوری کند. چهارم، برای به دست آوردن رضایت کسی، فرمانهای الهی را زیر پا نگذارد. پنجم، وقتی از وی بخواهند قضاوت کند، باید عادل باشد و هنگامی که از او انتظار بخشایش دارند، درگذرد و به هر چه وعده بدهد، عمل کند؛ زیرا به جای آوردن عهد از ایمان است. ششم، فخر و تکبر نکند؛ زیرا خودپسندی پادشاه، باعث زیادی خشم بر خدمتکاران و مردم است و خشم، دشمن عقل است. هفتم، نه تنها خود به دیگران ظلم روا ندارد، بلکه چنان به اداره امور مملکت بپردازد که کارگزاران حکومتی نیز به کسی ظلم نکنند.
از حکیمی سؤال شد: چه امور و قواعدی را حاکم باید رعایت کند؟ گفت: اول، آنکه هر حادثهای پیش آید، خودش را جزوی از مردم بداند و هر چه بر خود روا نمیدارد، برای دیگران نیز جایز نداند. دوم، آنکه در برآورده کردن حاجت بندگان تأخیر نکند که در روز قیامت پاسخگو خواهد بود. سوم، به دیدار علمای باتقوا، علاقهمند باشد، به پند و اندرز آنها گوش فرا دهد و از علمایی که وی را فریب میدهند، دوری کند. چهارم، برای به دست آوردن رضایت کسی، فرمانهای الهی را زیر پا نگذارد. پنجم، وقتی از وی بخواهند قضاوت کند، باید عادل باشد و هنگامی که از او انتظار بخشایش دارند، درگذرد و به هر چه وعده بدهد، عمل کند؛ زیرا به جای آوردن عهد از ایمان است. ششم، فخر و تکبر نکند؛ زیرا خودپسندی پادشاه، باعث زیادی خشم بر خدمتکاران و مردم است و خشم، دشمن عقل است. هفتم، نه تنها خود به دیگران ظلم روا ندارد، بلکه چنان به اداره امور مملکت بپردازد که کارگزاران حکومتی نیز به کسی ظلم نکنند.