نوشتهاند: اربابی یک کیسه پول به غلامش داد که آن را برای بزرگی ببرد و گفت: اگر قبول کند تو را آزاد خواهم کرد. غلام آن کیسه پول را آورد ولی آن بزرگ قبول نکرد. غلام بسیار اصرار کرد اما فایدهای نداشت. بالاخره گفت: قبول کن که آزادی من بسته به این امر دارد. بزرگ گفت: بله، ولی با قبول این کیسه و آزادی تو من برده و بنده اربابت خواهم شد.
نوشتهاند: اربابی یک کیسه پول به غلامش داد که آن را برای بزرگی ببرد و گفت: اگر قبول کند تو را آزاد خواهم کرد. غلام آن کیسه پول را آورد ولی آن بزرگ قبول نکرد. غلام بسیار اصرار کرد اما فایدهای نداشت. بالاخره گفت: قبول کن که آزادی من بسته به این امر دارد. بزرگ گفت: بله، ولی با قبول این کیسه و آزادی تو من برده و بنده اربابت خواهم شد.