پیامک اخلاقی
پیامک اخلاقی
عارفی گوید که روزی دزدان، قافله ما را غارت کردند پس نشستند و مشغول غذا خوردن شدند. یکی از آنها را دیدم که چیزی نمیخورد به او گفتم که چرا با آنها در غذا خوردن شریک نمیشوی؟ گفت: من امروز روزهام، گفتم: دزدی و روزه گرفتن عجیب است. گفت: ای مرد! این راه، راه صلح است که با خدای خود وا گذاشتهام شاید روزی سبب شود و با او آشنا شدم. آن عارف گوید: سال دیگر او را در مسجدالحرام دیدم که طواف میکند و آثار توبه از وی مشاهده کردم رو به من کرد و گفت: دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد.