گیرم که غم هجر وصالم نخوری نه نیز به چشم رحم در من نگری این مایه توانی که بر دشمن و دوست آبم نبری و پوستینم ندری
گیرم که غم هجر وصالم نخوری
نه نیز به چشم رحم در من نگری
این مایه توانی که بر دشمن و دوست
آبم نبری و پوستینم ندری
نه نیز به چشم رحم در من نگری
این مایه توانی که بر دشمن و دوست
آبم نبری و پوستینم ندری