بانوی خانهدارِ من از پا نشسته است
بانوی خانهدارِ من از پا نشسته است
از کوچهها رسیده ولی زار و خسته است
بانوی من که جان و دل من فدای او
در کوچه تار و پود وجودش گسسته است
از خاک روی چادر او حدس میزنم
در کوچهها کسی دل او را شکسته است
فهمیدم از بنفشگیِ روی بسترش
پهلوی زخم خوردهی خود را نبسته است
شهادت حضر فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
از کوچهها رسیده ولی زار و خسته است
بانوی من که جان و دل من فدای او
در کوچه تار و پود وجودش گسسته است
از خاک روی چادر او حدس میزنم
در کوچهها کسی دل او را شکسته است
فهمیدم از بنفشگیِ روی بسترش
پهلوی زخم خوردهی خود را نبسته است
شهادت حضر فاطمه زهرا (س) تسلیت باد