وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت
از روی جهل حال خوشی را که داشتم
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه
وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه
غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه
وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه
غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه