سه‌شنبه، 16 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

دلش درياي خون، چشمش به در بود اميدش ديدن روي پسر بود پدر مي‎ گشت قلبش...

دلش درياي خون، چشمش به در بود
اميدش ديدن روي پسر بود
پدر مي‎ گشت قلبش پاره پاره
پسر مي‎ کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب مي شد
پسر هم مثل او بي‎تاب مي شد
پسر از پرده ‎ي دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.