آن دم که سپیده از افق سَر زده بود امش ز میانِ دفترم پَر زده بود محدوده عشق را مشخص می کرد تا بوسه به پیشانیِ خنجر زده بود
آن دم که سپیده از افق سَر زده بود
امش ز میانِ دفترم پَر زده بود
محدوده عشق را مشخص می کرد
تا بوسه به پیشانیِ خنجر زده بود
امش ز میانِ دفترم پَر زده بود
محدوده عشق را مشخص می کرد
تا بوسه به پیشانیِ خنجر زده بود