آن جانِ ز جسم رسته، قرآن می خواند با نای ز هم گُسسته، قرآن می خواند در طشتِ طلا، به بزمِ شب اندیشان خورشیدِ به خون نشسته، قرآن می خواند
آن جانِ ز جسم رسته، قرآن می خواند
با نای ز هم گُسسته، قرآن می خواند
در طشتِ طلا، به بزمِ شب اندیشان
خورشیدِ به خون نشسته، قرآن می خواند
با نای ز هم گُسسته، قرآن می خواند
در طشتِ طلا، به بزمِ شب اندیشان
خورشیدِ به خون نشسته، قرآن می خواند