خنجر، چو به عاج حَنجرش کاری شد آیینه پاکِ عشق، گُلناری شد از رگْ رگِ پاره پاره اش، خونِ خدا با زمزمه «هو الاحد» جاری شد
خنجر، چو به عاج حَنجرش کاری شد
آیینه پاکِ عشق، گُلناری شد
از رگْ رگِ پاره پاره اش، خونِ خدا
با زمزمه «هو الاحد» جاری شد
آیینه پاکِ عشق، گُلناری شد
از رگْ رگِ پاره پاره اش، خونِ خدا
با زمزمه «هو الاحد» جاری شد