مَه، بارقه ای است در شبستان حسین شب، حادثه ای ز دردِ پنهانِ حسین هر صبح، ز دامنِ افق، خون آلود خورشید، برآید از گریبانِ حسین
مَه، بارقه ای است در شبستان حسین
شب، حادثه ای ز دردِ پنهانِ حسین
هر صبح، ز دامنِ افق، خون آلود
خورشید، برآید از گریبانِ حسین
شب، حادثه ای ز دردِ پنهانِ حسین
هر صبح، ز دامنِ افق، خون آلود
خورشید، برآید از گریبانِ حسین