دل آیینهای داشت نفهمیده گذشت نظاره بهار بود نادیده گذشت از دود غبار ناشناسایی دهر خلقی از خویش چشم پوشیده گذشت عبدالقادربیدل دهلوی
دل آیینهای داشت نفهمیده گذشت
نظاره بهار بود نادیده گذشت
از دود غبار ناشناسایی دهر
خلقی از خویش چشم پوشیده گذشت
عبدالقادربیدل دهلوی
نظاره بهار بود نادیده گذشت
از دود غبار ناشناسایی دهر
خلقی از خویش چشم پوشیده گذشت
عبدالقادربیدل دهلوی