طلیعه بدر - ویژه تلفن همراه
غزوه جنگهايي است که پيامبرخودشخصا آهنگ جنگ وياکمين مشرکان راميکندوسرايا مأموريتهاي جنگي و بسيجهاي شبانهاي هستند که يارانش راميفرستد وخود درآن شرکت نميفرمايد.چون فرمان آسماني ، دعوت به جهادکرده بود،اولين بارشخصاخودپيامبرازشهربيرون آمدوسازوآهنگ جنگ کرد.اما اودشمني مشخص درپيش روي خودنداشت . ودرحال حاضرنه قدرت واستطاعت آن راداشت که مشرکان مکه راموردحمله قراردهدونه اين که برسايرقبايل قدرتمندمشرک که درپيرامون مدينه بودن تعرض نمايدودعوت صريح به اسلام کند....
طلیعه بدر - ویژه تلفن همراه
لیست گوشی های تست شده
دراوايل ماه صفر،دوازدهمين ماه ورودبه مدينه بعدازسيزده سال دعوت، انذاروتحمل هرگونه آزاروستم وعدم مقابل به مثل،وحي صريح آسماني پيامبررامأموروموظف برجهادوپاسخگويي مستقيم عليه مشرکين کرد:« اذن للذين يقاتلون بأنهم ظلمواوان الله علي نصرهم لقدير،سوره ج، آيه 39» واوبراساس فرمان الهي ، خودجمعي از مهاجران رابرداشته براي جهادبامشرکين ازمدينه خارج شد.
غزوه جنگهايي است که پيامبرخودشخصا آهنگ جنگ وياکمين مشرکان راميکندوسرايا مأموريتهاي جنگي و بسيجهاي شبانهاي هستند که يارانش راميفرستد وخود درآن شرکت نميفرمايد.چون فرمان آسماني ، دعوت به جهادکرده بود،اولين بارشخصاخودپيامبرازشهربيرون آمدوسازوآهنگ جنگ کرد.اما اودشمني مشخص درپيش روي خودنداشت . ودرحال حاضرنه قدرت واستطاعت آن راداشت که مشرکان مکه راموردحمله قراردهدونه اين که برسايرقبايل قدرتمندمشرک که درپيرامون مدينه بودن تعرض نمايدودعوت صريح به اسلام کند....
با اين همهه بيدرنگ ازشهربيرون آمد . سعدبن عباده را براي رسيدگي به امورمردم مدينه به جانشيني خوددر شهرمنصوب کرد وچون شنيد کارواني ازقريش درمسيراست به تعقيب آن دست يازيد... اماکاروان نيزرفته و ازدسترس او خارج بود . بااين همه بازنگشت وهمچنين به رفتن ادامه داد.درمسيرخويش قبيله « بني ضمرة بن بکر» راداشت . به سوي آنان رفت ودرمکاني به نام « ودان» نزديکيهاي « جحفه » به اينان رسيد . مردمان اين قبيله ازمشرکين بودند و طبعا اگرازاين پس ميان او ومشرکان قريش جنگي درميگرفت که بسيارنيزمحتمل بود، ازين گونه قبايل مشرک پيرامون خودايمن نبود.
ازاين رودرچنين موقعيت خطيري بايدوضعيت خويش را با اينگونه قبايل روشن ميکرد. پيامبرباياران اندک و نامجهزوبيسازوبرگ خويش آهنگ اين قبيله راکرد.بارييس قبيله،مردي به نام مخشي بن عمروسخن گفت و به عدل ودادوراستي نيزسخن گفت . به اوگفت که من پيامبرخداهستم وآيين سلم وتوحيدوبرادري ونجات آوردهام.
آيا به کتاب الهي ايمان ميآوري .
مرد پاسخ نفي داد و نپذيرفت...
دراوايل ماه صفر،دوازدهمين ماه ورودبه مدينه بعدازسيزده سال دعوت، انذاروتحمل هرگونه آزاروستم وعدم مقابل به مثل،وحي صريح آسماني پيامبررامأموروموظف برجهادوپاسخگويي مستقيم عليه مشرکين کرد:« اذن للذين يقاتلون بأنهم ظلمواوان الله علي نصرهم لقدير،سوره ج، آيه 39» واوبراساس فرمان الهي ، خودجمعي از مهاجران رابرداشته براي جهادبامشرکين ازمدينه خارج شد.
غزوه جنگهايي است که پيامبرخودشخصا آهنگ جنگ وياکمين مشرکان راميکندوسرايا مأموريتهاي جنگي و بسيجهاي شبانهاي هستند که يارانش راميفرستد وخود درآن شرکت نميفرمايد.چون فرمان آسماني ، دعوت به جهادکرده بود،اولين بارشخصاخودپيامبرازشهربيرون آمدوسازوآهنگ جنگ کرد.اما اودشمني مشخص درپيش روي خودنداشت . ودرحال حاضرنه قدرت واستطاعت آن راداشت که مشرکان مکه راموردحمله قراردهدونه اين که برسايرقبايل قدرتمندمشرک که درپيرامون مدينه بودن تعرض نمايدودعوت صريح به اسلام کند....
با اين همهه بيدرنگ ازشهربيرون آمد . سعدبن عباده را براي رسيدگي به امورمردم مدينه به جانشيني خوددر شهرمنصوب کرد وچون شنيد کارواني ازقريش درمسيراست به تعقيب آن دست يازيد... اماکاروان نيزرفته و ازدسترس او خارج بود . بااين همه بازنگشت وهمچنين به رفتن ادامه داد.درمسيرخويش قبيله « بني ضمرة بن بکر» راداشت . به سوي آنان رفت ودرمکاني به نام « ودان» نزديکيهاي « جحفه » به اينان رسيد . مردمان اين قبيله ازمشرکين بودند و طبعا اگرازاين پس ميان او ومشرکان قريش جنگي درميگرفت که بسيارنيزمحتمل بود، ازين گونه قبايل مشرک پيرامون خودايمن نبود.
ازاين رودرچنين موقعيت خطيري بايدوضعيت خويش را با اينگونه قبايل روشن ميکرد. پيامبرباياران اندک و نامجهزوبيسازوبرگ خويش آهنگ اين قبيله راکرد.بارييس قبيله،مردي به نام مخشي بن عمروسخن گفت و به عدل ودادوراستي نيزسخن گفت . به اوگفت که من پيامبرخداهستم وآيين سلم وتوحيدوبرادري ونجات آوردهام.
آيا به کتاب الهي ايمان ميآوري .
مرد پاسخ نفي داد و نپذيرفت...