در آئینه عاشورا - ویژه تلفن همراه
روزگار ما روزگار تغيير و تحولات دائم و مستمري است که يک لحظه دست از گريبان زندگي آدميان برنميدارد و روزي نيست که از گوشه و کنار جهان، واقعهاي، گفتهاي، تغييري، تحليلي، نقدي تازه و نو و پرتنش و کنش ستوه زندگيها را عرصه تاخت و تاز قرار ندهد.
در حوزهي انديشهها و در دواير باورها و اعقادات و يقينها نيز اين تغيير و تحولات تأثيرات خويش را بر جاي ميگذارد.
در آئینه عاشورا - ویژه تلفن همراه
لیست گوشی های تست شده
روزگار ما روزگار تغيير و تحولات دائم و مستمري است که يک لحظه دست از گريبان زندگي آدميان برنميدارد و روزي نيست که از گوشه و کنار جهان، واقعهاي، گفتهاي، تغييري، تحليلي، نقدي تازه و نو و پرتنش و کنش ستوه زندگيها را عرصه تاخت و تاز قرار ندهد.
در حوزهي انديشهها و در دواير باورها و اعقادات و يقينها نيز اين تغيير و تحولات تأثيرات خويش را بر جاي ميگذارد.
مگر نه اين است که (مدرنيته) بي در و پيکر حاکم بر شيوههاي معاش و مسکن و ابزار همچنان در تغيير عرضهها و توليدات و مصرف جلوتر از احتياج و خواهش و تمناي انسان ميتازد و هر روز آثار جديد و انديشههاي تازهاي را در سطح جامعه جهاني ميپراکند.
در کنار گسترش مدرنيسم و آثار مثبت و منفي آن، علمگرايي و(پوزيتويسم) مغربي بسياري مواقع دست آفت به سوي باورها و ارزشهاي ثابت نيز ميگشايد و گاه در انديشهي جوان جوهرهي معرفتها را دگرگون ميسازد و آشفته بازارهايي پديد ميآورد که در آن متودولوژي بعضي از علوم چنان طراحي ميشوند که بالمال سر در اهواء بازارهاي بينالمللي سرمايهداران چند مليتي خواهد داشت و گاه حق را به لباس باطل و باطل را حق جلوه ميدهد.
آثار اين فقدان معنويت غرب، در چهارچوب کشورهاي صنعتي محصور نماند و همراه با فنآوري صادراتي و بسط علوم به کشورهاي ديگر نيز کم و بيش سرايت کرد.
در روزگاري که درمتن جامعه تشيع، روشن فکري علنا حقايق و عينيات جامعه شيعي را ناديده ميگيرد و مراسم عاشوراي حسيني را دگرگون جلوه ميدهد، چگونه ميتوان اين همه باطلافروزي و حقسوزي را ديد و حرفي نزد؟ آن چه بر ما ميوزد آيا نسيم جان بخش بهار معنويت اسلامي است که آرزوي همهي قبايل اهل يقين بود يا سمومي که جانهاي بيدار را ميلرزاند و باغهاي شاداب معنويت شيعي را که جوابگوي سعادت ابدي انسان است و دنيا و آخرت را توأمان مينگرد، پژمرده ميسازد؟
روزگار ما روزگار تغيير و تحولات دائم و مستمري است که يک لحظه دست از گريبان زندگي آدميان برنميدارد و روزي نيست که از گوشه و کنار جهان، واقعهاي، گفتهاي، تغييري، تحليلي، نقدي تازه و نو و پرتنش و کنش ستوه زندگيها را عرصه تاخت و تاز قرار ندهد.
در حوزهي انديشهها و در دواير باورها و اعقادات و يقينها نيز اين تغيير و تحولات تأثيرات خويش را بر جاي ميگذارد.
مگر نه اين است که (مدرنيته) بي در و پيکر حاکم بر شيوههاي معاش و مسکن و ابزار همچنان در تغيير عرضهها و توليدات و مصرف جلوتر از احتياج و خواهش و تمناي انسان ميتازد و هر روز آثار جديد و انديشههاي تازهاي را در سطح جامعه جهاني ميپراکند.
در کنار گسترش مدرنيسم و آثار مثبت و منفي آن، علمگرايي و(پوزيتويسم) مغربي بسياري مواقع دست آفت به سوي باورها و ارزشهاي ثابت نيز ميگشايد و گاه در انديشهي جوان جوهرهي معرفتها را دگرگون ميسازد و آشفته بازارهايي پديد ميآورد که در آن متودولوژي بعضي از علوم چنان طراحي ميشوند که بالمال سر در اهواء بازارهاي بينالمللي سرمايهداران چند مليتي خواهد داشت و گاه حق را به لباس باطل و باطل را حق جلوه ميدهد.
آثار اين فقدان معنويت غرب، در چهارچوب کشورهاي صنعتي محصور نماند و همراه با فنآوري صادراتي و بسط علوم به کشورهاي ديگر نيز کم و بيش سرايت کرد.
در روزگاري که درمتن جامعه تشيع، روشن فکري علنا حقايق و عينيات جامعه شيعي را ناديده ميگيرد و مراسم عاشوراي حسيني را دگرگون جلوه ميدهد، چگونه ميتوان اين همه باطلافروزي و حقسوزي را ديد و حرفي نزد؟ آن چه بر ما ميوزد آيا نسيم جان بخش بهار معنويت اسلامي است که آرزوي همهي قبايل اهل يقين بود يا سمومي که جانهاي بيدار را ميلرزاند و باغهاي شاداب معنويت شيعي را که جوابگوي سعادت ابدي انسان است و دنيا و آخرت را توأمان مينگرد، پژمرده ميسازد؟