غررالحکم و دررالکلم 5 - ویژه تلفن همراه
مؤلف كتاب غرر الحكم، عالم بزرگوار و محدث عالى مقام، قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى ملقب به سيد ناصح الدين از علماء قرن پنجم هجرى و متوفاى سال 510 هجرى قمرى است، و مرحوم ابن شهر آشوب متوفاى سال 588 از ايشان اجازه نقل روايت داشته، و معاصر سيد رضى، و سيد مرتضى و شيخ طوسى بوده است.
و « آمد » چنانچه از قاموس و تقويم البلدان نقل شده، شهرى است ميان دجله و فرات.
غررالحکم و دررالکلم 5 - ویژه تلفن همراه
لیست گوشی های تست شده
مؤلف كتاب غرر الحكم، عالم بزرگوار و محدث عالى مقام، قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى ملقب به سيد ناصح الدين از علماء قرن پنجم هجرى و متوفاى سال 510 هجرى قمرى است، و مرحوم ابن شهر آشوب متوفاى سال 588 از ايشان اجازه نقل روايت داشته، و معاصر سيد رضى، و سيد مرتضى و شيخ طوسى بوده است.
و « آمد » چنانچه از قاموس و تقويم البلدان نقل شده، شهرى است ميان دجله و فرات.
بزرگانى همچون ابن شهر آشوب و علامه مجلسى (ره) و محدث نورى و صاحب كتاب روضات الجنات و محدث قمى (ره) ، مؤلف بزرگوار را ستوده، و كتاب او را از كتب معتبره دانسته و در كتابهاى مرحوم مجلسى و محدث نورى و ديگران روايات زيادى را از اين كتاب نقل كردهاند. كه از آن جمله از معاصرين مرحوم خيابانى در كتاب ريحانة الادب در باره آن بزرگوار چنين گويد: « آمدى، عبد الواحد بن محمّد بن محفوظ بن عبد الواحد تميمى آمدى، عالم فاضل محدّث قاضى شيعى امامى مكنّى به ابو الفتح و ملقّب به سيّد ناصح الدين مؤلّف كتاب غرر الحكم و درر الكلم در كلمات حكميّه مرتضويّه علويّه كه آقا جمال خوانسارى سالف الترجمه شرحش كرده، و ابن شهر آشوب متوفّى در سال 588 ه. در روايت كتاب مذكور از مؤلّفش اجازه داشته، و در بحار الانوار نيز از آن كتاب روايت كرده، و به خود آمدى و كتاب مذكور او كه در بمبئى و قاهره و مصر چاپ شده اعتماد مىنمايد، و آمدى در سال پانصد و دهم هجرت(510 هجرى قمرى) وفات يافت و بعضى كه او را از عامّه پنداشتهاند به خطا رفتهاند»...مؤلف بزرگوار در اين كتاب قريب يازده هزار حديث از سخنان كوتاه و كلمات قصار امير المؤمنين عليه السّلام را گرد آورى كرده و به راستى زحمت فراوانى در اين راه كشيده و اين كلمات را كه به گفته ارباب تراجم بيش از چهار هزار بيت- در اصطلاح گذشتگان - مىباشد از روى كتابهاى بسيارى جمع آورى و گرد آورده، و در آغاز و خطبه كتاب چنين فرموده: شكر و سپاس معبودى را كه سزاست كه به همراهى توفيق ما را به جادّه طريق معرفت خويش رهنما گرديده، و به سبب آراستگى ما به زيور توحيد او ما را بر همه بندگان ديگر مزيّت بخشيده، حمد مىكنم او را بر نعماى جداگانه و آلاى توامانش، حمدى كه قاصر باشد از وصول به نهايت آن انديشههاى جهانيان، و عاجز ماند از شمردن آحاد آن دريافتهاى عالميان...
مؤلف كتاب غرر الحكم، عالم بزرگوار و محدث عالى مقام، قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى ملقب به سيد ناصح الدين از علماء قرن پنجم هجرى و متوفاى سال 510 هجرى قمرى است، و مرحوم ابن شهر آشوب متوفاى سال 588 از ايشان اجازه نقل روايت داشته، و معاصر سيد رضى، و سيد مرتضى و شيخ طوسى بوده است.
و « آمد » چنانچه از قاموس و تقويم البلدان نقل شده، شهرى است ميان دجله و فرات.
بزرگانى همچون ابن شهر آشوب و علامه مجلسى (ره) و محدث نورى و صاحب كتاب روضات الجنات و محدث قمى (ره) ، مؤلف بزرگوار را ستوده، و كتاب او را از كتب معتبره دانسته و در كتابهاى مرحوم مجلسى و محدث نورى و ديگران روايات زيادى را از اين كتاب نقل كردهاند. كه از آن جمله از معاصرين مرحوم خيابانى در كتاب ريحانة الادب در باره آن بزرگوار چنين گويد: « آمدى، عبد الواحد بن محمّد بن محفوظ بن عبد الواحد تميمى آمدى، عالم فاضل محدّث قاضى شيعى امامى مكنّى به ابو الفتح و ملقّب به سيّد ناصح الدين مؤلّف كتاب غرر الحكم و درر الكلم در كلمات حكميّه مرتضويّه علويّه كه آقا جمال خوانسارى سالف الترجمه شرحش كرده، و ابن شهر آشوب متوفّى در سال 588 ه. در روايت كتاب مذكور از مؤلّفش اجازه داشته، و در بحار الانوار نيز از آن كتاب روايت كرده، و به خود آمدى و كتاب مذكور او كه در بمبئى و قاهره و مصر چاپ شده اعتماد مىنمايد، و آمدى در سال پانصد و دهم هجرت(510 هجرى قمرى) وفات يافت و بعضى كه او را از عامّه پنداشتهاند به خطا رفتهاند»...مؤلف بزرگوار در اين كتاب قريب يازده هزار حديث از سخنان كوتاه و كلمات قصار امير المؤمنين عليه السّلام را گرد آورى كرده و به راستى زحمت فراوانى در اين راه كشيده و اين كلمات را كه به گفته ارباب تراجم بيش از چهار هزار بيت- در اصطلاح گذشتگان - مىباشد از روى كتابهاى بسيارى جمع آورى و گرد آورده، و در آغاز و خطبه كتاب چنين فرموده: شكر و سپاس معبودى را كه سزاست كه به همراهى توفيق ما را به جادّه طريق معرفت خويش رهنما گرديده، و به سبب آراستگى ما به زيور توحيد او ما را بر همه بندگان ديگر مزيّت بخشيده، حمد مىكنم او را بر نعماى جداگانه و آلاى توامانش، حمدى كه قاصر باشد از وصول به نهايت آن انديشههاى جهانيان، و عاجز ماند از شمردن آحاد آن دريافتهاى عالميان...