پیامبری و جهاد - ویژه تلفن همراه

رسولخدا(ص) به خانه‏ي کلثوم بن هدم - از قبيله‏ي بني عمرو بن عوف - درمي‏آيد. ابوبکر به خانه‏ي خبيب بن اساف - از قبيله‏ي بني‏الحارث بن خزرج - که در سنح است مي‏رود. علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام سه شبانه روز در مکه مي‏ماند تا وديعه‏هايي را که مردم نزد رسولخدا گذاشته‏اند به آنان باز گرداند. چون از اين کار مي‏پردازد به رسولخدا - در مدينه - مي‏پيوندد، و همراه وي در خانه‏ي کلثوم بن‏هدم زندگي مي‏کند.
شنبه، 9 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پیامبری و جهاد - ویژه تلفن همراه

رسولخدا(ص) به خانه‏ي کلثوم بن هدم - از قبيله‏ي بني عمرو بن عوف - درمي‏آيد. ابوبکر به خانه‏ي خبيب بن اساف - از قبيله‏ي بني‏الحارث بن خزرج - که در سنح است مي‏رود. علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام سه شبانه روز در مکه مي‏ماند تا وديعه‏هايي را که مردم نزد رسولخدا گذاشته‏اند به آنان باز گرداند. چون از اين کار مي‏پردازد به رسولخدا - در مدينه - مي‏پيوندد، و همراه وي در خانه‏ي کلثوم بن‏هدم زندگي مي‏کند.
پیامبری و جهاد - ویژه تلفن همراه

پیامبری و جهاد - ویژه تلفن همراه

لیست گوشی های تست شده
رسولخدا(ص) به خانه‏ي کلثوم بن هدم - از قبيله‏ي بني عمرو بن عوف - درمي‏آيد. ابوبکر به خانه‏ي خبيب بن اساف - از قبيله‏ي بني‏الحارث بن خزرج - که در سنح است مي‏رود.
علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام سه شبانه روز در مکه مي‏ماند تا وديعه‏هايي را که مردم نزد رسولخدا گذاشته‏اند به آنان باز گرداند. چون از اين کار مي‏پردازد به رسولخدا - در مدينه - مي‏پيوندد، و همراه وي در خانه‏ي کلثوم بن‏هدم زندگي مي‏کند. علي بن‏ابيطالب که در قباء يک يا دو شب زندگي مي‏کند بعدها مي‏گويد:«در قباء زن مسلماني بود بي‏شوهر. مي‏ديدم که در دل تاريکي شب مردي به در خانه‏ي وي آمده در مي‏زند و زن به در خانه ميآيد و آن مرد چيزي را که همراه دارد به وي مي‏دهد تا به داخل خانه مي‏برد. به حال وي ظنين شدم. به او گفتم: اي کنيز خدا، اين مرد کيست که هر شب مي‏آيد و درب خانه‏ي تو را مي‏زند و تو بيرون ميآيي و او چيزي به تو مي‏دهد که نمي‏دانم چيست، در حالي که تو زن مسلماني هستي که شوهر نداري؟ زن گفت: اين سهل بن حنيف بن واهب است. چون داند که من زني هستم که کسي را ندارم وقتي شب در ميآيد دست به بت‏هاي قبيله‏اش دراز مي‏کند و آنها را شکسته پيش من ميآورد که اينها را آتش کن»
رسولخدا... نماز جمعه را در مسجدي که در ته دره - دره‏ي رانوناء- است اقامه مي‏کند. اين نخستين نماز جمعه‏اي است که در مدينه مي‏خواند. خطبه‏ي نمازش پس از حمد و ثناي خدا چنين است:
اما بعد، اي آدميان، براي خودتان توشه از پيش فرستيد، بدانيد که به خدا سوگند هر يک از شما از بانگي لرزاننده مدهوش گردد آنگاه رمه‏ي خويش بي‏چوپان رها کند، آنوقت پروردگارش - در حاليکه نه ترجماني هست و نه پرده‏داري که راه بر او ببندد- به او گويد: مگر پيامبرم نزد تو نيامد وبه تو پيام نرسانيد، و مگر به تو مال ندادم و بخشايشها ننمودم؟ پس چه توشه از پيش براي خويش فرستادي؟ در اين هنگام به راست و چپ نگرد و هيچ چيزي نبيند، سپس به روبروي خويش نگرد و جز دوزخ نبيند. پس هر کس تواند که وجود خويش از آتش در پناه دارد گرچه به پاره‏ي خرمايي بايد که کند و هر کس حتي پاره‏ي خرمايي نيابد بايد با سخن پاکيزه‏اي اين کند زيرا هر کار نيکي با ده برابرش و گاهي تا هفتصد برابرش پاداش داده مي‏شود ...





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.