عین صاد- یاد نامه استاد علی صفایی حایری
 

 
چشمه جاری
سال 1330 در قم کودکی به دنیا آمد. پدر و پدربزرگ و اجدادش روحانی بودند، روحانی ‎هایی مشهور. دوره دبستان را که گذراند و ششم نظام قدیم آن دوره را گرفت، طلبه علوم دینی شد. درس ‎های ابتدایی حوزوی را از پدرش می آموخت
از زبان قم تا زبان قوم
می گوید: «کتاب آیه‎‎های سبز ـ تمثیلات و حکایات و داستان ‎هایی که استاد صفایی در نوشته‎‎ها و گفته‎‎های خودش به‎کار می برد ـ را آن قدر ورق زده ام که الان دیگر پاره پاره شده و خیلی هایش را با چسب چسبانده ام
وظیفه ای دور از توجیه و تضعیف
در اوایل پیروزی انقلاب، اصطلاحاتی نظیر امپریالیسم که از ادبیات مبارزه ای چپ ها گرفته شده بود، بین بسیاری از انقلابی ها رایج بود. شیخی در قم از بینات و کتاب و میزان می گفت. از شیخ ایراد می گرفتند که مبارز و انقلابی نیست،
گشودن راز هفت بند هنر
تلاش به ثمر رسیده آیت‎الله علی صفایی حایری(ره) در تدوین نظری هنر از دیدگاه تشیع فقط برای پاسخگویی به کمبود‎‎های حوزه‎‎‎های علمیه در نظریه پردازی هنر نبود.
اندیشه بدون تاریخ مصرف
بدون تردید مهم‎ترین نکته در اندیشه استاد، تلقی خاص او از دین و جایگاه آن بود. او آدمی را در مجموعه‎ای از روابط می‎دید که با خود و دیگران و هستی دارد. ربط‎هایی که با یکدیگر نیز مربوطند و ارتباطات مضاعف را شکل می‎دهند
معجزه یک آدم معمولی
نصرت‎‎ا...، مسئول انتشاراتی، گاهی کنار پنجره بیرون را نگاه می کرد و سوزناک و با محبت می گفت: شیخ، شیخ... و من تعجب می کردم. روزی پرسیدم: این شیخ کیست؟ گفت: مراد ماست و خیلی دوست داشتنی و عمیق. روزی دیگر پرسیدم
یاد استاد
حجت الاسلام سید مسعود پورسیدآقایی ، رییس مؤسسه آینده روشن قم، در دانشگاه و حوزه درس می دهد و در زمینه مهدویت صاحب نظر است. کتاب « نظام سازی دینی در اندیشه استاد صفایی» را آماده چاپ کرده که به‎زودی توسط انتشارات لیله القدر منتشر خواهد شد
یک قدم جلوتر بیا
متولد 1336 در تهران است. سال 1357 از دانشگاه علامه طباطبایی کارشناسی روان‎شناسی گرفته و سال 1364 از دانشگاه تربیت مدرس کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت و دکترای فلسفه تعلیم و تربیت را سال 72 در دانشگاه «نیو ساوث ویلز» استرالیا به پایان رسانده است
چراغ راه
ظهر عاشورا بود که در منزل یکی از دوستان با شیخ آشنا شدیم؛ ایشان جوان خیلی تیزی بود و بحث عاشورا و اهداف اباعبدالله را مطرح کرد. از آن زمان به بعد، با هم رفت و آمد پیدا کردیم. سال‎های 1354 - 1355 بود. یک سال بعد از ارتباط با ایشان، ما طلبه شدیم