|
|
|
|
|
|
|
سردارشهید مهدی باکری در یک نگاه
|
1352: ورود به دانشگاه تبریز در رشته مهندسی مکانیک و آغاز فعالیت ها و مبارزات سیاسی 1356: فارغ التحصیل رشته مکانیک از دانشگاه آذر آبادگان تبریز 357 : ترک پادگان محل خدمت سربازی در آستانه پیروزی انقلاب با فرمان عمومی امام |
|
|
|
|
|
|
زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری
|
به سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یك خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران كودكی، مادرش را – كه بانویی باایمان بود – از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان |
|
|
|
|
|
|
سخنرانی های سردار بدر- 1
|
باید كار كنیم و مشغول كاری باشیم دور از شأن این منطقه. هم خودمان و هم برادرانمان توجه به نماز اول وقت كنیم طوری كه در وقت نماز كسی را در بیرون نبینیم غیر از افراد بومی . عبادت و اطاعت به موقع را در اول كارمان قرار دهیم |
|
|
|
|
|
|
شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 1
|
آشنايي ما با آقا مهدي در اواخر عمليات طريقالقدس و قبل از عمليات فتحالمبين و تشكيل تيپ نجف اشرف، توسط شهيد حسن باقري صورت گرفت. يك روز بعد از آشنايي به منطقه عملياتي فتحالمبين رفتيم. ما فارسيزبان بوديم ايشان تركيزبان |
|
|
|
|
|
|
داستان عروج شهید مهدی باکری
|
لشگر عاشورا درهر عملیاتی كه شجاعانه وارد میدان می شد ، سخت ترین محورهای عملیات را برای نبرد انتخاب می كرد ؛ تاآخرین نفس می جنگید وبرای همین هم نام عاشورا و نام باكری خواب از چشم نیروهای دشمن می گرفت . عملیات خیبر از عملیاتی |
|
|
|
|
|
|
شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 2
|
مأمور خبرچین كلاس ما یكی از مذهبیها و نمازخوانهایی بود كه هرگز در ذهنمان خطور نمیكرد بعد از انقلاب بفهمیم او خبرهای دانشگاه و ما را به ساواك میرسانده . آن روزها فضای سیاسی دانشگاه تبریز به این صورت بود كه بیشترین فعالیت |
|
|
|
|
|
|
سخنرانی های سردار بدر- 2
|
برادر عاشق شهادت نوشته است كه خدایا نمی خواهم جنازه ام پیدا شود كه حتی یك وجب از این خاك را اشغال كند . تا آن اندازه این برادر اتصال پیدا كرده است . خانواده شهدا و مفقودین و اسرا و رزمندگان و امت حزب الله بدانند كه در جهت |
|
|
|
|
|
|
شهید مهدی باکری از زبان همسرش
|
صفیه مدّرس هستم ، همسر شهید مهدی باكری . پدرم در بازار قدیمی ارومیه ، مغازه خشكبار فروشی داشت . روحیه مذهبی او و شرایط ناهنجار اجتماعی قبل از انقلاب به من اجازه نداد تحصیلاتم را بیشتر از دوم راهنمایی ادامه بدهم . البته بعدها |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 1
|
نامه آمد كه آقا مهدی گفته سریع بروم اهواز كارم دارد . مقرمان در اهواز در پادگان نیروی هوایی بود . رفتم پیش آقا مهدی . گفت « ایران زاد و حسینی رفتهاند مرخصی . دست تنهام . شما بمان اینجا تا من بروم قم و برگردم . » مهدی زینالدین |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 2
|
گردانهای خط شكن بدر یكی گردان امام حسین بود ، به فرماندهی اصغر قصاب ، و گردان سیدالشهدا به فرماندهی جمشید نظمی . آقا مهدی عادت داشت با گردانهای خط شكنش حرف بزند . گفت « عزیزان من ! بگذارید رك و پوست كنده بگویم . این عملیات |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 3
|
مأموریت حمید توی خیبر این بود كه بعد از فتح پل شیتات برود محور نشوه را هدایت كند . اولین گروه بلم سوار كه رسیدند به پل سی و دو نفر بودند . ما هم حركت كردیم به طرف پل . شب رسیدیم آنجا . منتظر ماندیم حمید برود آن طرف پل را |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 4
|
ده روز تا خیبر وقت داشتیم . نیروها را از گیلانغرب و از نوار مرزی آوردیم توی تنگهای بین سوسنگرد و رقابیه ، به نام سعده . آنجا همه باید توجیه میشدند و شدند . با فیلمهای ویدیویی و با توجیه شخصی . حمید بیشتر از همه تلاش میكرد |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 5
|
شناسایی دو محور بمو را قرار شد من و حمید انجام بدهیم . نزدیكای غروب راه افتادیم . از دهكدهیی به اسم « ازگله » گذشتیم رفتیم پای ارتفاع . صخرهها زیاد بودند و حمید زیاد نمیتوانست همراهی كند ، به خاطر تركشهای تنش و ضعف جسمانیاش |
|
|
|
|
|
|
گلبانگ هايي از همرزمان سردار بدر- 6
|
نمیشناختمش . زیاد هم برام مهم نبود . فقط دلم میخواست بروم خط . سال شصت و دو بود و از تبریز آمده بودم گیلانغرب و برای آموزش فرمانده دسته . از آنجا بردندمان تهران برای آموزش فرمانده گروهان و بعد هم مستقیم آمدیم منطقه برای |
|
|
|
|
|
|
وصیت نامه سردار عاشورايي بدر
|
(متن وصیت نامه سردار سرلشکر مهندس حاج مهدی باکری ) بسم الله الرّحمن الرّحیم یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی |
|
|
|
|
|