عروسی خون - ویژه نامه شهادت حجت الاسلام ردانی پور

1- شیطنتهای مخصوص خودش را داشت؛ شیرین و دوست داشتنی. نمره اش کم شده بود، باید ورقه را امضا شده می‌برد مدرسه. انگشت پایش را زده بود ...

«از آنجايي كه شهيد رداني‌پور با دلسوزي و تمام وجود در جبهه‌ها كار مي‌كرد، مورد علاقه‌ي من بود. در يك جامعه‌ي الهي بايد امثال...

هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید: ...

1) یک گوشه ی هنرستان کتاب خانه راه انداخته بود؛ کتاب خانه که نه ! یک جایی که بشود کتاب رود و بدل کرد، بیش تر هم کتابهای انقلابی و مذهبی ...

سپاس خداوندی را که انور جلال او از افق عقول بندگانش تابان است. و خواسته اش از زبان گویای کتاب و سنت نمایان. خدایی که دوستان خد را از دلبستگی...

بهاری دل پذیر از راه رسیده بود. غنچه ها شکفته شده و شکوفه ها همه جا را زیبا و دنیا را از عطر دل انگیز خویش پر کرده بودند. بهشت زمین باردیگر ...