حل بحران نفت از طریق اِعمال قدرت نظامی و توسل به کودتا، نخستین بار از سوی انگلستان طراحی شد. این طرح تحت عنوان «عملیات چکمه» تهیه شد. دولت انگلیس با استفاده از شبکه جاسوسی خود و با استفاده از برنامههای گوناگون، اقدام به تضعیف حکومت مصدق کرد.
از جمله این اقدامات، تحریم نفت ایران و تهدید کشورهای خریدار نفت بود. طبق اسناد منتشر شده از سوی سازمان سیا در اسفند 1331 علاقه آمریکاییها برای مشارکت در این طرح آشکار شد و به سازمان سیا اجازه داده شد تا در طرح براندازی مصدق شرکت کند. دولت آمریکا برای این منظور، مبالغی پول در اختیار رئیس پایگاه سیا در تهران، و هندرسون، سفیر آمریکا قرار داد و به این ترتیب، عملیات چکمه انگلستان به طرح عملیات آژاکس مبدل شد.
عامل مهمی که باعث شد آمریکا رهبری کودتا را برعهده گیرد، سهیم شدن این کشور در منافع نفتی ایران بود که بعدها با انعقاد قرارداد کنسرسیوم به آن دست یافت1. کودتای 25 و 28 مرداد در نوع خود، اولین کودتایی بود که با مداخله و مشارکت علنی دولتهای انگلیس و آمریکا برای سرنگون کردن یک دولت ملی انجام گرفت. بهانه کودتا ظاهراً نگرانی دولت ایالات متحده از قدرتمند شدن حزب توده و تسلط کمونیستها بر ایران بود. فکر براندازی دولت مصدق، نخست از سوی انگلیسیها مطرح شد، ولی دولت ترومن مخالف آن بود و سرانجام در اواخر مارس 1953 طرح مشترک انگلیس و آمریکا به تصویب رسید2.
بر اساس اسناد محرمانه کودتا روشن است که دولت آمریکا، نقش مهم و مؤثری در سازمان دهی و هدایت نیروهای مخالف برای سرنگونی دولت مصدق ایفا کرده و هدایت و رهبری کودتا را برعهده داشته است.
روزولت، گرداننده کودتا، در مخفیگاه زاهدی با او دیدار کرد و توانست با همکاری او شمار زیادی از نظامیان پادگانهای تهران را به سرپیچی از دستورات دولت وادار کند. همچنین شعبه امنیتی سازمان سیا تصمیم گرفت به سرعت، سیاست حمله به دولت مصدق را از طریق جنگ روانی موسوم به تبلیغات خاکستری، به مرحله اجرا درآورد3.
پراکندگی و تفرقه طرفداران نهضت، و بیتوجهی مصدق به جایگاه و توان مراجع و روحانیان در جریان سازی اجتماعی موجب پیروزی کودتا گردید. ستاد فرماندهی کودتا با برنامهریزیهایی در پایگاه امنیتی سیا در تهران، کودتاچیان را، بدون کمک نیروهای نظامی اصفهان، کرمانشاه و همدان که برای حرکت به سوی تهران آماده بودند، با اراذل و اوباشی که با هزینههای مراکز اطلاعاتی انگلستان و آمریکا سازمان دهی شده بودند، توانستند نقشههای خود را عملی کنند. بخش عمدهای از این آشوبهای خیابانی را شعبان جعفری، معروف به «شعبان بیمخ» با عدهای از چماق داران خود و همراهی گروههای دیگر از اوباش و ولگردها، انجام دادند و خیابانهای تهران را یکی پس از دیگری تصرف کردند. بعدها از شعبان بیمخ، به خاطر خدماتش قدردانی شد4.
در واقعه آژاکس بار دیگر دو قدرت استعماری، دست در دست همدیگر نهادند تا ملت بیدارشده ایران را بار دیگر به زنجیر کشند.
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) تاریخ معاصر ایران، ص 100 و 101.
2) مصدق، دولت ملی و کودتا، زیر نظر: عزت الله سحابی، انتشارات طرح نو، 1380، چ 1، ص 271 و 272.
3) تاریخ معاصر ایران، ص 107.
4)عملیات آژاکس، صص 191 - 196