در عموم انسانها ممكن است عوامل چندى سبب غرور و تکبر گردد از جمله، ثروت، زيبايى، آرزوهاى طولانى، فاميل و فرزند، عبادت، حسب و نسب، علم و آگاهى و در نيروهاى نظامى عوامل ديگرى چون؛ درجه، مقام، سلاح، احترام، تشريفات، پيروزى در نبرد، قدرتمندى تشكيلات و مانند آن نيز دل را به بيمارى غرور و تکبر و خود برتر بینی مبتلا مىسازد.
اين بيمارى مفاسد ناهنجارى همچون هلاكت و نيستى را براى فرد و جامعه به بار مىآورد1. علم و دانش، زیبایی، فرزند و مال و ثروت دنيا از نعمتهاى الهى است، و وجود آن در نظام خلقت، لازم است، اگر به عنوان وسيلهاى براى رسيدن به سعادت و تكامل معنوى انسان مورد بهرهبردارى قرار گيرد از هر نظر قابل ستايش است، ولى اگر صفات مذکور به عنوان هدف نه وسيله مورد توجّه قرار گيرد، و از ارزشهاى معنوى و انسانى بريده شود، موجب غرور، غفلت، سركشى و ظلم خواهد شد كه در اين صورت، نكوهيده و مذموم است2.
انسان، هنگامى كه از نظر هر یک از این صفات و حسنات برديگران برترى يافت، گرفتار غرور و فخر فروشى مىشود و آنها را وسيله برترى جويى خود بر دیگران قرار مىدهد. تکبر، خودبينى و غرور از عوامل ركود و عقب ماندگى مادى و معنوى انسان است؛ كسى كه خود را بزرگ مىپندارد و براى خويش شخصيت خيالى قائل است3، باگردن فرازى خيال پردازانه و فخر فروشى ابلهانه زمینه گسترش بُخل را به وجود آورده كه آن نيز از دلبستگى به دنيا و غرور سرچشمه مىگيرد و انسان را از مسیر صحیح زندگی دور میسازد.
براى سعادتمند شدن و نجات از گرفتاريهاى فردى واجتماعى كه بر اثر فراموش كردن اصول اخلاقى اسلام، گريبانگير انسان مىشود، برهمه افراد جامعه به ويژه جوانان عزيز لازم است، كوشش كرده، ارزشهاى اصيل اخلاقى را آموخته و به كار بندند و از رذايل اخلاقى پرهيز كنند تا غرور و تکبر جوانى، آنان را به ورطه هلاكت، گرفتار نكند و بدانند كه اسلام، براى سعادتشان برنامه دارد و اگر خود را به اسلام مقيّد كنند و به ارزشهاى اخلاقى بيارايند خداى تعالى نيز از آنان خشنود خواهد شد4. به اميد آن كه سخن و سيره رهبران الهى را آويزه گوش كرده، از رذالت تكبر و غرور دست بشوييم و به فضيلت، تواضع و فروتنى دست يابيم.
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) اخلاق عملی، علی اصغر الهامی نیا، جلد 1، ص 118
2) اخلاق اقتصادی، الهامی نیا – وفا- مقدس نیا ، جلد 2، ص 106
3) اخلاق اقتصادی، یوسفیان – الهامی نیا – حسینی ، جلد 1، ص 19
4) اخلاق اسلامی، یوسفیان – الهامی نیا، جلد 1، ص 19